آیا شما دیدگاه صحیحی نسبت به ازدواج دارید؟
ازدواج کردن و عاشق شدن آسان است و هر کسی میتواند عاشق شود؛ مانند خوردن غذای مورد علاقه یا تماشای یک فیلم جالب، پر از لذت است و به هیچ تلاشی نیاز ندارد.
اما رضایت از ازدواج و عاشق ماندن چالشی واقعی است و ذهنیات نادرستی که در طی سالها به خوردمان دادهاند، آن را دشوارتر هم میکند. همه جا، از اولین افسانههای کودکانه گرفته که در آن شاهزاده و شاهدخت، ازدواج شادی داشته و تا آخر عمر خوش و خرم زندگی میکردند، تا آخرین نسخههای معروفترین فیلمهای هالیوودی و همچنین آخرین رمانها و سریالهای تلویزیونی، همان افسانه های قدیمی را بارها و بارها میبینیم و میشنویم.
بیاید ببینیم ازدواج های کاملا شاد و بی عیب و نقص افسانه اند یا واقعیت دارند؟ باورهای شما راجع به مقوله ازدواج چقدر صحیح هست؟ و اینکه اساساً، بهتر است چه نوع دیدگاهی نسبت به ازدواج داشته باشیم؟
در این مقاله، زوج درمانگر پزشک خوب، آقای میلاد خواجه پور شما را با چهار باور رایج و نادرست زوجین در درباره عشق و ازدواج آشنا میسازد.
- چرا همسرم شبیه اون چیزی که من فکر میکردم نیست؟
- چرا اخلاق همسرم شبیه قبل از ازدواج نیست؟
- رابطه ما به گرمی قبل نیست!
- به تازگی رفتار همسرم عوض شده!
این جملات نمونه ای از صحبت های زوجینی است که مدتی از ازدواجشان گذشته اما زندگی را مطابق میل خود نمیبینند.
با شناسایی باورها و انتظارات نادرست در زمینه با ازدواج، میتوانید با دیدگاه جامع و سالم تری نسبت به انتخاب همسر خود اقدام کنید.
ازدواج موفق از نظر روانشناسی؛ ویژگی ها، نشانه ها و رازهای آن
باورهای نادرست راجع به ازدواج؛ باور اول: همسر بی عیب و نقص
آیا میدانستید در جایی از این دنیای بزرگ، یک جفتِ کامل برای شما وجود دارد؟ بله، این درست است.
مرد یا زن رؤیاهای شما در جایی به جز اینجا است؛ ناامیدانه گم شده و فقط در حال وقت کشی است تا شما بگردید و او را پیدا کنید.
بگردید و بگردید، آن وقت شریکی پیدا میکنید که تمام رؤیاهایتان را به حقیقت تبدیل میکند، همه نیازهایتان را برآورده میسازد و در سعادتی ابدی با شما زندگی خواهد کرد.
بله، حقیقت دارد. درست مثل بابانوئل که حقیقت دارد!
ترس از ازدواج یا گاموفوبیا در پسران و دختران؛ دلایل مهم و درمان آن
واقعیت این است که چیزی به عنوان همسر بیعیب و نقص برای زندگی وجود ندارد؛ همانطور که چیزی به عنوان زوج کامل وجود ندارد.
لطیفه معروفی هست که میگوید زوجها دو دسته هستند: دسته اول زوجهایی که رابطهای عالی دارند؛ و دسته دوم همه زوجهایی که میشناسیدشان.
اما رها کردن افکار راجع به همسری بی عیب و نقص، تا چه حد دشوار است؟!
- چقدر برایتان سخت است که همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید؟
- چقدر سخت است که از خیال پردازی در مورد همسری که میخواستید یا میبایست داشته باشید، دست بردارید؟
- یا فکر نکردن در مورد همسری که واقعا داشتید، اما بنا به دلایلی ازدواجتان دوام پیدا نکرد؟
- یا اینکه به فکر و صحبت مکرر درباره شکست ها، نقص ها و کاستی های همسرتان پایان دهید؟
- یا به اینکه چقدر زندگی بهتر میشد اگر همسرتان تغییر میکرد؟
جواب: برای بیشتر انسانهای عادی، بسیار دشوار است.
اما لازم نیست اوضاع همیشه اینطور بماند، کافی است بخواهید تا تغییر و تحوّل امکانپذیر شود.
بیایید به عواقبی که گرفتار شدن در اینگونه الگوهای فکری برایتان داشته، نگاهی بیندازیم:
این موضوع تا چه حد ناامیدی، خشم یا دلشکستگی برایتان به وجود آورده است؟
البته حرف من این نیست که به همسرتان اجازه دهید هر کاری را هر موقع که دلش خواست بدون در نظرگرفتن شما انجام دهد؛ چنین کاری به یک رابطه ی سرزنده و سالم منجر نمیشود.
حرف من این است که صادقانه به باورهای درونی خود نگاه کنید؛
باورهایی که میگویند همسرتان باید چطور رفتار کند و رابطهتان باید چطور باشد. به تمام قضاوت های منفی که درباره ی همسرتان یا رابطه تان ساخته و پرداخته اید توجه کنید.
ببینید وقتی در این باورها گیر میافتید چه تأثیری بر شما و رابطهتان میگذارد.
آیا این قضاوت ها به رابطه ی شما کمک میکنند یا به آن صدمه میزنند؟
باورهای نادرست راجع به ازدواج؛ باور دوم: تو مرا کامل میکنی
در میان فیلمهای سینمایی، من شیفته کمدیهای رمانتیک هستم مثل: چهار عروسی و یک مراسم تدفین، خاطرات «بریجت جونز»، وقتی هری با سالی ملاقات کرد. دست خودم نیست، عاشق این جور فیلم ها هستم. یکی از فیلمهای محبوبم «جِری مگوایر» بود. در پایان فیلم جری برای اینکه به نامزدش نشان دهد چقدر دوستش دارد، به او میگوید «تو منو کامل میکنی». وقتی این جمله را شنیدم، ذرت بو داده توی گلویم پرید!
این برداشت به درد نخورتر از آن است که بخواهید باورش کنید. اگر به این افسانه بچسبید و طوری عمل کنید که انگار بدون همسرتان انسان ناقصی هستید، خودتان را در معرض انوع و اقسام مشکلات قرار دادهاید.
در این صورت نیازمند و وابسته میشوید و از تنها بودن میترسید؛ صفاتی که برای داشتن یک رابطه سالم و سرزنده مفید نیست.
باورهای نادرست راجع به ازدواج؛ باور سوم: عشق باید آسان باشد
عشق باید آسان باشد. که اینطور!
بیایید از نزدیک نگاهی به این گزاره بیندازیم.
وقتی برای مدتی طولانی با انسان دیگری زندگی میکنید احتمالا با تفاوت هایی در موارد زیر روبرو خواهید شد:
- افکار و احساسات متفاوت
- علایق متفاوت
- انتظارات متفاوت در مورد کارهای خانه، رابطه جنسی، پول، مذهب، تربیت فرزندان، تعطیلات، تعادل میان کار و زندگی و اوقات با هم بودن
- سبک و سیاق متفاوت برای ارتباط، مذاکره و ابراز وجود
- واکنش های متفاوت نسبت به چیزهایی که از آن لذت میبرید یا از آن میترسید
- سلایق متفاوت در مورد غذا، رابط جنسی، ورزش، تفریح و کار
- معیارهای متفاوت در خصوص تمیزی و نظافت
- دوستان و اقوامی که نمیتوانید با آنها خوب کنار بیایید
- عادت های همیشگی و خصلت های تثبیت شده ای که آزارتان میدهد و….
حال بگوئید، با احتمال وجود تفاوتهای بالا، عشق باید آسان باشد؟
آیا این ادعا در چنین شرایطی واقعا متقاعد کننده است؟
البته ذهن ما بلافاصله استدلال میکند که اگر همسرمان بیش از این با ما میساخت، اگر با ما این همه تفاوت نداشت، آن وقت رابطه با او بسیار سادهتر میشد.
نکته ی خوبی است، اما این همان باور نادرست شماره ی ۱ است، یعنی وجود یک همسر بیعیبونقص.
واقعیت این است که همیشه دربرخی یا تمام حوزه هایی که به آن اشاره کردیم، تفاوت فراوانی بین شما و همسرتان وجود خواهد داشت.
به همین خاطر است که حفظ رضایت از رابطه چندان آسان نیست.
لازمه آن برقراری ارتباط، گفتگو، سازش و در بسیاری از موارد پذیرش تفاوتها است.
در عین حال برای داشتن یک رابطه خوب لازم است که از حقوق خود دفاع کنید، در مورد خواسته ها و احساساتتان صادق باشید و –در مواردی که سلامتی و بهزیستیتان در خطر است– به هیچ عنوان کوتاه نیایید.
مادامی که از همسرتان انتظار داشته باشید مثل شما فکر، احساس و عمل کند، زمینه را برای ناامیدی و ناکامی خود فراهم کرده اید.
بیشک زوج هایی هستند که نقاط مشترک بیشتری با هم دارند.
برخی زوج ها به طور طبیعی خوشبین، آرام و آسانگیرند.
برخی از مهارت های عالی ارتباطی برخوردارند. برخی دیگر علایق بسیار مشابهی دارند.
تردیدی نیست که اگر هر دوی شما عاشق طبیعت باشید، به مراتب آسانتر است که در مورد برنامه تفریحتان به توافق برسید تا وقتی که یکی از شما دلش میخواهد کنار دریا آفتاب بگیرد و دیگری از این کار متنفر است.
اما هر چقدر هم که علایق مشترک داشته باشید، همیشه تفاوتهایی هست که شما را به چالش خواهد کشید.
خوشبختانه درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی (یکی از تکنیک های مورد استفاده روانشناسان)، همانطورکه از نامش برمیآید، تأکید زیادی بر پذیرش دارد.
وقتی که تفاوت های همسرتان را صادقانه میپذیرید، متوجه میشوید که سرخوردگی، دلخوری یا خشمتان ذره ذره فروکش میکند و میتوانید از بسیاری از لذات یک رابطه سالم بهرهمند شوید.
همینجا یک نکته را یادآوری کنم: «پذیرش» تنها واژه کلیدی در درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی نیست، بلکه پای «پایبندی» نیز در میان است.
من تنها از پذیرش سخن نمیگویم، بلکه از عمل متعهدانهای که برای بهبود رابطه خود انجام میدهید نیز سخن میگویم.
باورهای نادرست راجع به ازدواج؛ باور چهارم: عشقِ ابدی
آیا عشقِ ابدی واقعا وجود دارد؟
سؤال گمراه کنندهای است.
معمولا وقتی مردم از عشق میگویند، منظورشان یک وضعیت یا حالت هیجانی و نه چندان منطقی است:
ترکیب شگفت انگیزی از افکار، احساسات و حواس جسمانی.
مشکل این تعریف عشق این است که احساسات اصولاً دوام چندانی ندارند.
احساسات مثل ابرهای آسمان دائم شکل عوض میکنند؛ متراکم میشوند، رشد میکنند، از هم پراکنده و بار دیگر ظاهر میشوند.
بنابراین مادامی که عشق را به منزله نوعی احساس تعریف میکنیم، هرگز نمیتواند ابدی باشد.
البته، در اولین روزهای رابطه، احساسات عاشقانه شدیدتر و ماندگارتر است و در مقایسه با بعدها، با سرعت بیشتری بازمیگردد.
این چیزی است که معمولاً آن را «ماه عسل» رابطه مینامیم، یعنی زمانی که حال و هوای لیلی و مجنون را داریم و از لذت عشق سرمستیم.
این دوره زیاد دوام نمیآورد؛ در بیشتر موارد بین شش تا هجده ماه به طول میانجامد و بسیار به ندرت تا سه سال عمر میکند.
هنگامی هم که به پایان ماه عسل میرسیم، معمولاً حسِ فقدان را تجربه میکنیم.
هرچه باشد، حس خوبی بوده است!
آنقدر خوب که بسیاری از مردم وقتی دوره ی ماه عسل به پایان میرسد، رابطهشان را به هم میزنند.
آنها چنین استدلال میکنند: «تموم شد. دیگه عشقی احساس نمیکنم، پس حتماً اون همسر مناسبی برام نیست. من دیگه نیستم.»
بسیار جای تأسف است.
تنها تعداد کمی از مردم متوجه میشوند که روابط معنیدار، عاشقانه و اصیل، تنها بعد از ماه عسل شکل میگیرد (این هم حقیقت دیگری که به نظر میرسد ترانه سرایان، شاعران و ستاره های پاپ به آن بیاعتنا باشند).
دوره ماه عسل مثل این است که مادهای مصرف کردهاید که باعث سرخوشی شما شده و با احساسات شما بازی میکند. وقتی در اثر این ماده نشئه هستید، همسرتان فوق العاده به نظر میرسد.
با این حال، شما واقعیت را نمیبینید؛ این فقط اوهام ناشی از مصرف ماده مخدر است.
تنها زمانی که اثر مواد از بین رفت، همسرتان را آنچنان که واقعا هست میبینید و اینجا است که ناگهان متوجه میشوید؛ زره درخشان شوالیه پر از نقاط زنگ زده است و اسب سفیدش هم چیزی جز یک الاغ خاکستریرنگ نیست.
یا لباس دوشیزه که باید از ابریشم خالص باشد چیزی جز نایلون ارزانقیمت و آن طره پریشانش چیزی جز کلاهگیس نیست.
طبیعتا این واقعیت شما را شوکه میکند، اما در عین حال فرصتی است برای ساختن رابطهای اصیل و صمیمی که در آن هر یک از شما واقعیت دیگری را ببینید.
همراه با گسترش این رابطه، احساس جدیدی از عشق به وجود خواهد آمد، شاید آنقدرها پرشور یا نشئهآور نباشد، اما غنیتر و رضایت بخشتر است.
با توجه به همه اینها، قصد دارم راه حل مؤثرتری برای فکر کردن درباره عشق پیشنهاد کنم.
روش های موثر برای فکر کردن راجع به عشق و ازدواج
اینکه عشق را به جای احساس، به عنوان یک اقدام ببینیم.
احساس عشق از روی هوس میآید و میرود؛ نمیتوانید آن را کنترل کنید. اما اقدام عاشقانه چیزی است میتوانید انجامش دهید، حال هر احساسی که میخواهید داشته باشید.
مواقعی که با همسرم دعوا میکنیم
برای مثال، بعضی اوقات من و همسرم بحث و جدل میکنیم، سخنان نیشدار تحویل هم میدهیم و بر سر هم فریاد میکشیم، تا جایی که در نهایت هر کدام به یکی از اتاق های خانه میرویم و غائله را تمام میکنیم.
این کار بی فایده است. ما را به هم نزدیکتر نمیکند؛ مشکلی را هم حل نمیکند. فقط زمان را هدر میدهد و سرزندگی را از رابطهمان میگیرد.
تجربههای تلخ به ما آموخته که هرچه زودتر آسیب را ترمیم کنیم، برای هر دومان بهتر است.
گاهی اوقات همسرم پا پیش میگذارد و گاهی من این کار را میکنم. در هر صورت، یکی از ما قبل از آنکه دیر شود پیشقدم میشود.
البته کار آسانی نیست. لازم است سعه ی صدر داشته باشید و برای احساس خشم فضایی ایجاد کنید تا حضور داشته باشد بدون آنکه شما را در خود غرق کند.
باید افکاری را که میگویند حق با شما است و همسرتان اشتباه میکند رها کنید.
لازم است دوباره به ارزشهایتان متصل شوید:
به یاد بیاورید که میخواستید چه جور همسری باشید و چه جور رابطهای برقرار کنید. بعد از آن، باید دست به عمل بزنید.
چند هفته پیش من و همسرم، دعوای شدیدی کردیم و این بار من بودم که برای آشتی پیشقدم شدم.
آن لحظه هنوز عصبانی بودم و هنوز فکر میکردم که حق با من است و همسرم اشتباه میکند.
اما احیای رابطهمان برایم بیشتر از «بر حق بودن» مهم بود.
این بود که راهم را کشیدم و رفتم به اتاق خواب. همسرم در حال مطالعه بود، از او بابت اینکه سرش داد زدم عذرخواهی کردم و پرسیدم دوست دارد در آغوشش بکشم.
او گفت: «نه، ولی اگه میلت میکشد، عیبی نداره». همدیگر را در آغوش کشیدیم. اما آن زمان که همسرم را در آغوش گرفته بودم، عشقی نسبت به او احساس نمیکردم. برعکس حالتی از تنش، ناکامی، خشم، محق بودن و میل شدیدی به بحث و جدل و به کرسی نشاندن حرف خودم داشتم. (همسرم هم دقیقا همین حس و حال را داشت).
با وجود آن احساسات شدید، من و همسرم همچنان همدیگر را در آغوش گرفتیم و در نهایت هر دو به آرامش رسیدیم.
بنابراین هر دوی ما دست به اقدامی عاشقانه زدیم، اگرچه احساس عشق در آن لحظه وجود نداشت.
این واقعیت که میتوان عاشقانه اقدام کرد حتی زمانی که احساس عشق وجود ندارد، قدرت زیادی به ما میبخشد.
چرا؟ چون با اینکه احساس عشق زودگذر و در غالب موارد از کنترل من و شما خارج است، میتوانیم از الان تا آخر عمر، همیشه و همهجا، عاشقانه عمل کنیم.
واقعیت این است که تمام احساسات بشر مشمول این حقیقتاند.
برای مثال:
- میتوانید احساسِ خشم داشته باشد اما با آرامش عمل کنید.
- میتوانید احساس اضطراب داشته باشید، اما با اعتماد عمل کنید.
این توانایی ما را به یکی از مباحث کلیدی ACT (رویکرد درمانی پذیرش و تعهد) هدایت میکند:
دست از تلاش برای کنترل احساسات خود بردار و به جای آن رفتارت را کنترل کن.
(همین تأکید بر عمل است که باعث شده ACT (ترجمه انگلیسی عمل و مخفف اسم این رویکرد به درمان) را به صورت سرهم و نه جدا، بخوانیم).
همه چیز درباره رویکرد پذیرش و تعهد
واقعیت عشق چیست؟ نگاهی فراتر از باورهای نادرست معمول به مقوله عشق و ازدواج
در مورد عشق بسیاری افسانههای دیگر هم وجود دارد، اما این «چهار باور اصلی» را میتوان در قالب یک عبارت نابودگر خلاصه کرد:
همسر مناسب را پیدا کنید، آنوقت کامل خواهید شد و بدون هیچ تلاش و زحمتی، عشقی عمیق و پایدار را تا آخر عمر تجربه خواهید کرد.
به طور خلاصه، من از این داستان به عنوان مأموریت غیرممکن یاد میکنم. اگر به چنین چیزهایی اعتقاد دارید، بدانید که با واقعیات زندگی درافتادهاید.
اما راه دیگر چیست؟
رابطه ی زجرآوری که در آن عاشقانه عمل میکنید در حالی که هیچوقت احساس عشق ندارید؟
خب، این هم برای خودش راهی است، اما من خیال ندارم آن را پیشنهاد کنم.
راه حل داشتن ازدواج عاشقانه و حفظ رضایت از رابطه
هدف من در اینجا این است که به شما کمک کنم، با تمام محدودیتهای دنیای واقعی، بهترین رابطهای را که از دستتان برمیآید بسازید.
رابطه ای که در آن عاشقانه دست به عمل بزنید، قدر ویژگیهای مطلوب همسرتان را بدانید، یاد بگیرید که تفاوت هایتان را بپذیرید، با هیجانات خود به نحوی مؤثر برخورد کنید و تا واپسین دم زندگی به پیشرفت و بالندگی ادامه دهید.
آیا باور این حرفها برایتان سخت است؟ اگر این طور است، عیبی ندارد.
از شما میخواهم طی چند روز آینده همۀ افکار مربوط به ایرادات رابطهتان را یادداشت کنید.
ببینید آیا این ایرادات به نوعی به «چهار افسانۀ اصلی» مربوط میشوند یا نه؟
هر روز چند دقیقه وقت صرف کنید و چند مورد از این افکار را در دفتر یادداشت تان بنویسید.
در پایان این چند روز، به پرسش های زیر پاسخ دهید:
- وقتی گرفتار این فکر میشوید که کجای رابطهتان میلنگد و مشکل همسرتان چیست، چه بر سر روحیه و خُلق شما میآید؟
- وقتی این فکر و خیالها را باور میکنید و مرتب آنها را تکرار میکنید، چه تأثیری روی رابطۀ شما میگذارد.
نکته قابل توجه این است که برای طی کردن هرچه بهتر این فرایند ها و رسیدن به بهترین نتایج ممکن، از کمک افراد متخصص در این زمینه بهره مند گردید.
تهیه و تنظیم: میلادخواجه پور – روانشناس
پزشک خوب، سامانه آنلاین رزرو از روانشناس و روانپزشک و سایر تخصص های پزشکی است که به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.
پرسش و پاسخ
عالی و کاربردی بود