چرا روابط کوتاهی دارم؟
چرا همه چیز برای من زود تمام میشود؟
چرا از یک رابطه به رابطهای دیگر میروم؟
عاشقم یا فارغ؟ دلبستهام یا متنفر؟
یا اصلا به کسی نزدیک نمیشوم یا بیش از حد وابسته فردی میشوم…
بهتر است بگویم دوستان و رفقای زیادی دارم ولی انگار با هیچ کس صمیمی نیستم، چرا؟!
دکتر تریوه، روانشناس و مشاور فعال در حوزه مشاوره فردی و ازدواج، به این سوالات اینگونه پاسخ میدهند:
دلایل مختلفی برای من و آدم های دیگری مثل من وجود دارد ولی اکثرا در يك چيز مشتركيم:
ما برای زمانی طولانی در بچگی حس کردهایم که مهم نیستیم.
بطور مثال شايد اين موارد براى ما اتفاق افتاده باشد:
- وقتی من فقط چند ساله بودم مادر(یا پدر) خانه را ترک کردند و من حس کردم آنها مرا دوست ندارند.
- احساس غریبگی و فراموش شدن در خونه داشتم.
- گاهی آنقدر از آنها عصبانی بودم که آرزوی مرگشان را داشتم.
- در بچگی زیاد کتک میخوردم.
- یکی از بستگانمان از من سوءاستفاده جنسی کرده است.
- خیلی تحقیر میشدم, خیلی.
- دائما از من انتقاد می شد.
هر کدام از این دلیلها و دلایل دیگر میتوانند آسیبهای زیادی به ما وارد کنند. یکی از این آسیبها این است که ما نسبت به “رابطه” بیاعتماد میشویم، درحالیکه از طرف دیگر نیازمند یک رابطه عمیق، شدید و انحصاری نیز هستیم و راه حلی که در طی زندگی پیدا میکنیم این است که رابطههای کوتاه کوتاه ایجاد کنیم!