آنهدونیا (Anhedonia) چیست و چگونه درمان میشود؟
همه ما لحظاتی را در زندگی تجربه کردهایم که ذوق و حوصله همیشگی را نداشتهایم و تنهایی را به حضور در جمع عزیزان ترجیح دادهایم، ولی معمولاً این وضعیت پس از مدت کوتاهی رفع شده و باز هم زیباییهای زندگی را در آغوش کشیدهایم. اما گاهی چنین حالتی در برخی افراد استمرار یافته و یک حالت بیتفاوتی مداوم به وقایع مختلف در آنها ایجاد میشود که گاه خبر از وجود یک اختلال روانشناختی بهنام آنهدونیا میدهد.
در چنین مواردی مشاهده میشود که فرد یا نزدیکان او به مطبهای روانشناسی مراجعه کرده و از بیتفاوتی و واکنشهای غیرعادی او گله میکنند. حتی ممکن است فرد مذکور بسیار هم موفق باشد، ولی از موفقیتهای خود ابراز شادمانی نکند. برای نمونه ممکن است که قهرمان یک رشته ورزشی باشد، ولی از دریافت مدال خوشحال نشود یا یکی از اقوام نزدیک او فوت کند و هیچ احساس غمی نداشته باشد.
آنهدونیا بهویژه روابط زوجین یا افرادی را که قصد ازدواج دارند، تحت تأثیر قرار میدهد، چراکه در زندگی زناشویی احساسات حرف اول را میزند. از سوی دیگر این اختلال برای خود فرد هم خطرناک بوده و میتواند او را بهسوی پوچی و تمایل به خودکشی سوق دهد، بنابراین لازم است که شناخت خود را از آنهدونیا و نحوه درمان آن بالا ببریم.
آنهدونیا (Anhedonia) یا فقدان لذت چیست؟
افراد مبتلا به آنهدونیا، علاقه خود را نسبت به فعالیتهایی که قبلاً از آن لذت میبردند، از دست میدهند و توانایی احساس لذت در آنها بهشدت کاهش مییابد. فقدان لذت غالباً نشانه اصلی اختلال افسردگی یا سایر اختلالات سلامت روان است، اما برخی از افرادی که آنهدونیا را تجربه میکنند، هیچ اختلال روانی ندارند.
آنهدونیا را به دو دسته عمده تقسیمبندی میکنند که عبارتند از:
آنهدونیای اجتماعی
فرد تمایل ندارد که وقت خود را با دیگران سپری کند و یا به مکانهای تفریحی مانند سینما برود.
آنهدونیای جسمی
فرد از لذتهای جسمانی محروم میشود. از اینکه کسی او را در آغوش بکشد، احساس رضایت نمیکند، غذاهای موردعلاقه دیگر حواس چشایی او را تحریک نمیکنند و حتی رابطه جنسی میتواند جذابیت خود را برای او از دست بدهد.
برخی متخصصان آنهدونیا را به دستههای دیگری مانند فکری، انگیزشی و زیباییشناسی تقسیمبندی میکنند که همانطور که از نامشان برمیآید به عدم لذت بردن از زیباییها و از دست دادن انگیزه برای انجام کارهای جدید اشاره دارند.
مطلب مفید: چگونه شاد باشیم و راه شاد بودن چیست؟ ۱۵ روش کاربردی
علائم آنهدونیا یا فقدان لذت چیست؟
نشانههای فقدان لذت اجتماعی و جسمی عبارتند از:
- دوری کردن از اجتماع
- عدم برقراری روابط جدید یا انصراف از روابط قبلی
- احساسات منفی نسبت به خود و دیگران
- کاهش ابراز عواطف، از جمله کاهش احساسات کلامی یا غیرکلامی
- مشکل در سازگاری با شرایط اجتماعی
- تمایل به نشان دادن احساسات جعلی، مانند تظاهر به خوشحالی در عروسی دوستان
- از دست دادن میل جنسی یا عدم علاقه به صمیمیت جسمی
- مشکلات جسمی مداوم مانند بیمار شدن فراوان
- بیلذتی در فعالیتهای بدنی مانند ورزش و رقص
- فقدان لذت از موسیقی و هنر
- کاهش میل به خواب
همچنین بخوانید: تاب آوری چیست؟ انواع، مولفه ها، فواید و تکنیک های افزایش آن
دلایل ایجاد آنهدونیا
آنهدونیا ارتباط نزدیکی با افسردگی دارد، اما ممکن است فرد دچار افسردگی نباشد و یا احساس ناراحتی نکند. این اختلال گاهی در اثر سایر اختلالات روانشناختی مانند اضطراب، استرس، اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی بهوجود میآید و حتی در افرادی که مشکلات سلامت ظاهرا نامربوطی دارند، مانند بیماری پارکینسون، دیابت، بیماری شریان کرونر و مصرف مواد مخدر نیز ممکن است مشاهده شود.
دانشمندان تصور میکنند که آنهدونیا ممکن است با یکسری تغییرات در فعالیتهای مغز مرتبط باشد. در آنهدونیا ممکن است در تولید یا واکنش مغز به دوپامین که یک ماده شیمیایی بهبود خُلق است، مشکل ایجاد شود. برخی تحقیقات اولیه (روی موشها) نشان میدهد که در مبتلایان به آنهدونیا، نورونهای دوپامینی در ناحیهای از مغز بهنام قشر جلوی مغز بیش از اندازه فعال هستند و در مسیرهای عصبی جستجوی پاداش و تجربه آن، اختلال ایجاد میکنند.
برخی تحقیقات دیگر نیز به وجود ارتباط میان التهاب با افسردگی و آنهدونیا اشاره دارند. اما این اختلال همچنان زوایای پنهانی دارد و یک مشکلی چندعاملی بوده که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری میباشد.
عوامل زمینهساز آنهدونیا
اگر سابقه خانوادگی افسردگی یا اسکیزوفرنی دارید، احتمال بروز آنهدونیا در شما بیشتر است. سایر عوامل خطرزا عبارتند از:
- یک رویداد تروماتیک (آسیبزای روحی) یا استرسزای اخیر
- سابقه سوءاستفاده یا بیتوجهی
- بیماری جسمی که بر کیفیت زندگی شما تأثیر بگذارد.
- اختلال در خوردن
لازم به ذکر است که زنان بیشتر از مردان در معرض اختلال بیلذتی قرار دارند.
تشخیص آنهدونیا
کمبود ویتامینها، مشکلات تیروئید و برخی مشکلات جسمانی دیگر میتوانند سبب تغییرات خلقی شوند. بنابراین توصیه میشود که پیش از مراجعه به روانشناس با مراجعه به پزشک و انجام آزمایش خون، یک چکاپ کلی از وضعیت بدن خود انجام دهید.
برای تشخیص آنهدونیا، رواندرمانگر در مورد علائم و روحیه عمومی شما سؤالاتی خواهد کرد، بنابراین، پیش از جلسه مشاوره، لیستی از تمام علائم خود، همچون از بین رفتن احساس لذت تهیه کنید. بیان تمام علائم به رواندرمانگر در ایجاد تصویر کامل و تشخیص اختلال مربوطه کمک شایانی خواهد کرد.
آنهدونیا یا بیلذتی چگونه درمان و رفع میشود؟
آنهدونیا اختلالی است که بر روابط خانوادگی و اجتماعی تأثیر منفی زیادی میگذارد و همانند افسردگی، زندگی را برای فرد مبتلا پوچ و بیمعنا میسازد و او را بهسمت افکار خودکشی سوق میدهد.
به همین دلیل اختلال خطرناکی بوده و نیازمند درمان تخصصی است. درمان آنهدونیا میتواند چالش برانگیز و طولانی باشد. معمولا درمانهایی که برای اختلال آنهدونیا تجویز میشوند، در راستای درمان اختلالات روانشناختی ایجادکننده آن (مانند افسردگی) هستند.
مراجعه به پزشک
در اولین قدم برای درمان، باید به یک پزشک مراجعه شود تا علتهای پزشکی متحمل علائم آنهدونیا را رد کند. اگر پزشک هیچ مشکل جسمانی را پیدا نکرد، لازم است که به یک روانشناس خوب مراجعه گردد. در رابطه با فقدان لذت، روشهای رواندرمانی مؤثرتر از دارودرمانی و سایر روشها هستند و روشهای دیگر معمولاً برای کمک به روند رواندرمانی انجام میشوند.
رواندرمانی آنهدونیا یا فقدان لذت
روانشناسان معمولاً از رواندرمانی رفتاردرمانی شناختی (CBT) برای کاهش علائم آنهدونیا استفاده میکنند و تلاش مینمایند تا با تغییر دیدگاه فرد به زندگی، احساس لذت را دوباره در او زنده کنند. اگر فرد همکاری لازم را با روانشناس نداشته باشد یا روند درمان بسیار کند باشد، ممکن است برای تجویز داروهای کمکی به روانپزشک ارجاع داده شود.
دارودرمانی آنهدونیا یا فقدان لذت
معمولاً برای درمان مبتلایان به فقدان لذت از داروهای ضدافسردگی از جمله مهارکنندههای انتخابی سروتونین استفاده میشود. در این حالت اگر فرد علاوه بر آنهدونیا به افسردگی هم دچار باشد، داروها بهطور همزمان به درمان هر دو اختلال کمک میکنند. البته این داروها همیشه مؤثر نیستند و حتی برخی گزارشات نشان میدهند که گاهی به بدتر شدن علائم منجر میشوند.
یکی دیگر از داروهایی که بهتازگی نتایج امیدوارکنندهای را نشان داده است، کتامین است. این دارو که در اشکال مختلف در مهمانیهای شبانه در کشورهای غربی استفاده میشود، در درمان آنهدونیا و رفع علائم افسردگی مؤثر شناخته شده است. البته تأثیر آن موقتی (حدود ۴۰ دقیقه پس از مصرف) است و به تحقیقات بیشتری برای استفاده از این دارو نیاز است.
الکتروشوک درمانی
اگر رواندرمانی و دارودرمانی در درمان آنهدونیا مؤثر نباشند، نوع دیگری از درمان بهنام الکتروشوک درمانی (ECT) استفاده میشود. الکتروشوک درمانی یکی از مؤثرترین روشهای درمان افسردگی است و برخی از متخصصان اعتقاد دارند که باید دیر یا زود خصوصاً در مورد افرادی که افسردگی بدون عارضه دارند، استفاده شود.
درمانهای دیگر آنهدونیا
درمان تحریک مغناطیسی مغز (TMS) از یک میدان مغناطیسی برای تحریک سلولهای عصبی استفاده میکند و از جریان الکتریکی کمتری نسبت به الکتروشوک درمانی استفاده مینماید و همچنین نیازی به بیهوشی عمومی ندارد. تحریک مغناطیسی مغز میتواند افسردگی افرادی را که به دارو پاسخ نمیدهند، درمان کند.
گزینه نهایی درمان آنهدونیا، تحریک عصب واگ (VNS) است. در این درمان، پزشک یک دستگاه پزشکی ضربانساز را در قفسه سینه فرد قرار میدهد. سیمهای این دستگاه، تکانههای الکتریکی منظمی را ایجاد میکنند که مغز فرد را فعال میکند.
نکته پایانی
بهخاطر داشته باشید که ارزیابی شخصی شما از وضعیت روحیتان و ارتباط دادن علائم درونی به یک اختلال روانشناختی کار کاملاً اشتباهی بوده و گاهی سبب ترس و اضطراب و وخیمتر شدن مشکلات روحی شما میشود. در واقع، تصویری که شما از خود ترسیم میکنید با تصویری که یک روانشناس از شما دریافت میکند، کاملاً متفاوت است و باید اجازه دهید که رواندرمانگر مشکل شما را مشخص نماید.
نویسنده: میترا سیفان – روانشناس
خوانندگان محترم اگر سوالی در زمینه آنهدونیا یا ناتوانی در لذت بردن داشتید، در قسمت نظرات مطرح کنید تا در اسرع وقت پاسخگو باشیم.
در ادامه بهترین متخصصان رواندرمانی فردی را در سراسر کشور معرفی خواهیم کرد، شما با مراجعه به پروفایل متخصص مربوطه میتوانید وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو کنید.
پزشک خوب، سامانه آنلاین رزرو اینترنتی نوبت از روانشناسان و روانپزشکان و سایر تخصص های پزشکی است که به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.
پرسش و پاسخ
سلام من هر کاری میکنم نمیتونم لذت از بیدار شدن و خوابیدن و کل زندگی ببرم ،مثلا همیشه یه غمی تهه دلم هست اصلا مغزم خوشحال نمیشه و یا حس و درک نمیکنه اتفاقارو مثل اینکه انگار همیشه ادم خواب باشه درمانم چیه؟؟؟
سلام خسته شدم از بس ادای آدمای شاد و در آوردم حال خوش نیس نمیدونم چمه اشکام همینجوری میریزه تازگی خیلی گریه میکنم دیگه نمیتونم تحمل کنم یه راه چاره بهم نشون بده از فکر زیاد سر درد خوابم نمیبره دیوونه شدم
همه گذاشتم کنار خستم از این روزای تکراری خستم از این آدما هی با خودم میگم آخر این دردت تموم میشه ولی هر روز بدتر میشه دیگه جون ندارم دارم آب میشم
دروغ هرچی میگن تنهایی آدم رو قوی میکنه من تنها دارم نابود میشم و هیچکس نمیفهمه دروغ گفتن مردا تو بد ترین شرایط رشد میکنن من دارم آب میشم زیر بار این مشکلات فقط الان بخاطر اینکه دلم خالی اینارو بهت گفتم نمیخوام ناراحتت کنم ولی یه راه نشونم بده اگه میتونی اگه نه که تمومش کنم
با سلام و درود خدمت شما همراه محترم، زندگی فراز و نشیب های زیادی دارد که ممکن است باعث احساس غم، ناراحتی و تنهایی در آدم ها شود. برای مبارزه با این احساسات می توانید در جمع های خانوادگی و دوستانه خود شرکت کرده یا دوستان جدیدی پیدا کنید که احساس خوبی درشما ایجاد خواهند کرد. صحبت کردن با اعضای خانواده و دوستان در مورد سختی ها و مشکلات از بار سنگین تحمل این احساسات کم خواهد کرد. به علاوه یکی از بهترین راه ها برای رفع این شکل از احساسات، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک حاذق است تا به شما در خارج شدن از این شرایط کمک کنند.
سلام۱۹سالمه پشت کنکوری هستم ویه۳سالی هست این علاِیم رو دارم همش تو خونم وبیرون نمیرم پدرم همیشه سختگیربودوهست ما اجازه نداریم بریم بیرون یا بادوستامون وقت بگذرونیم ازشهری ک درش ساکن هستیم متنفرم وخب حس خوبی نسبت به پدرومادر ندارم درسخون بودم اما الان به سختی میگذره روند درسیم همچی برام تکراری شده با مدیتیشن وکارای عرفانی سعی میکنم حالم خوب باشه قبلا خیلی فکرخودکشی توسرم بوداما فک میکردم اگه سختگیربودوهست اونوقت همچی بدترمیشه ابروم میره وقتی بایک اقایی مجازی دوست بودم حالم خوبترشد ولی یه ماهه کات کردیم بعد۲سال دوستی مجازی وخب همه چی برام مثل قبل بی معنی شد چیکارکنم اقای دکترمشاورم گفت بری دانشگاه همچی عوض میشه فقط دلم مخواد برم جایی دیگه غیر این استان ویه زندگی مستقل داشته باشم خیلی احساس بیحالی هم دارم موقع مطالعه
سلام خدمت شما همراه گرامی، گاهی اوقت شرایط زندگی سخت و دشوار می شوند، برای داشتن احساسی خوب نسب به خود و زندگی می توانید علاوه بر تعیین اهدافی و هیجان انگیز در زندگی، از یک روانپزشک یا روانشناس کمک بگیرید، روانشناس طی جلسات رواندرمانی شرایط کامل زندگی شما را بررسی کرده و کمکتان خواهد کرد تا بتوانید شرایط بهتری را در زندگی تجربه کنید.
من هم دچار آنهدونیا شدید هستم ۶سالی هست که ocd دارم. اینقدر که این وسواس فکری و اضطراب و استرس عذابم داده دیگه زندگی هیچ لذتی برام نداره بعضی وقتا از این شرایط بقدری عصبانی میشم که میخام عصبانیتم به بدترین شکل تخلیه کنم ولی به خاطر پدر و مادرم با بدبختی خودم کنترل میکنم روز به روز تحملم کمتر شده تا الان که دیگه نمیتونم و جدی به خودکشی فکر میکنم. شاید تا زمانی که این نظر تایید شه من دیگه نباشم
دوست خوبم سلام… میدونم سخته، تجربه وسواس رو داشتم و میدونم رنج اوره، اضطراب شدید حتی اگه کوتاهم باشه چه حس بدی داره…
ولی خواهش میکنم تحمل کن. زندگی درد داره ولی شاید یه روزی به این نتیجه برسی که ارزشش رو داره…
یکی از کار هایی که شنیدم کمک میکنه اینه که از زاویه سوم شخص به خودمون نگاه کنیم. مثلا از دید یه مگس روی دیوار! و داستان خودمون رو از زبان اون بگیم
اگه تصمیم گرفتی ادامه بدی،( که مطمئنم میدی چون قوی تر از اونی هستی که فکر میکنی)، توصیه میکنم پادکست رادیوراه و رود رو که به روایت مجتبی شکوری هست گوش کنی امیدوارم حالت رو حتی اندکی هم که شده بهتر کنه
من هم دچار آنهدونیا شدید هستم ۶سالی هست که ocd دارم. اینقدر که این وسواس فکری و اضطراب و استرس عذابم داده دیگه زندگی هیچ لذتی برام نداره بعضی وقتا از این شرایط بقدری عصبانی میشم که میخام عصبانیتم به بدترین شکل ممکن تخلیه کنم ولی به خاطر پدر و مادرم با بدبختی خودم کنترل میکنم روز به روز تحملم کمتر شده تا الان که دیگه نمیتونم و جدی به خودکشی فکر میکنم. شاید تا زمانی که این نظر تایید شه من دیگه نباشم
سلام همراه گرامی و وقت بخیر، برای دریافت تشخیص دقیق و درمان مشکلات خود بهتر است در سریعترین زمان ممکن از یک روانشناس با تجربه و دارای صلاحیت لازم کمک بگیرید. روانشناس شما را درک کرده و در بهبود شرایطتان شما را همراهی خواهد کرد.
سلام بنده ۵۳سال سن دارم و مدت زیادی است ازهیچ چیز لذت نمیبرم و انگیزه ندارم ونه تفریح نه مکانهای که قبلا از دیدن آن خوشحال میشدم دیگه ازشون خبری نیست .شاید مشکلات زندگی باعث شده ولی آدمی تقریبا پرتلاش بودم طوری که همیشه فامیل شاید به نوعی حسادت میکردند مخصوصا هم سن سالهایم ازتنهاچیزی که در زندگی فوقالعاده لذت میبردم روابط زناشویی بود الا نزدیک به دوسال هست زجر می کشم لطفا راهنماییم کنید
چند تا مولفه مهم هست که بتونیم شاد باشیم و رضایت مندی بالایی را تجربه کنیم ۱-خودمون بپذیریم و دوست داشته باشیم ۲-زندگی یک هدف و معنای قوی تر داشته باشه ،روابط عاطفی در سطح بالایی باشه ۳-تلاش کنیم دنبال راه حل مشکل باشیم نه سرزنش کردن خودمون و عادات به رنج داشته باشیم ۴-فقط یک چیز نمی تونه ادم شاد نگه داره ،کارهای که برای شادمانی انجام میدیم هم تعداد و هم کیفیتش بیشتر باشه
بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیقتر مساله بتونید به نحو موثرتری اقدام کنید و دوباره مهارت لذت بردن رو تقویت کنید. به نظرم میاد مساله اصلی از دل خرابی رابطه زناشویی بر میاد که اگر اینطور باشه با بهبود اون این مساله هم حل خواهد شد.
سلام.
من مامانم سابقه افسردگی داره.من که ۳ماهه بودم تروما براش پیش اومده،افسردش کرده.و کلا هم ادم سرد ویخی هست.غصمونو میخوره ولی بلد نیست نه محبت و نه دلسوزیشو ابراز کنه.
در ۱۷_۱۸سالگی بخاطر وابستگی شدید به دوستام و در ۲۰سالگی بخاطر مشکلات درسی افسرده شدم فلوکستین مصرف کردم
حالا هم از مهر ماه ۱۴۰۱خیییلی در گیری تو خونه داشتم و افسرده شدم بازم فلوکستین تجویز شد.
حالا تقریبا داره یک ماه میشه . اوایل خوب بود، اما حالا احساس بی لذتی شدید دارم. مادرمم سرد سرد سرد. دام برای خندیدن تنگ شده.حتی حوصله دعواکردن توخونه هم ندارم. قبل از مهر ماه روزی نیم ساعت میرقصیدم اما حالا…..
سبک زندگی که فقط به دارو پناه ببریم و انتظار زیادی از درمان داشته باشیم اتفاق نمی افته باید به کمک روانشناس سبک زندگی کلا تغییرات وسیعی داشته باشه و افسردگی درمان بشه ریشه های این همه اشفتگی بصورت دقیق بررسی بشه مهارتهای ارتباط موثر ،هدف گذاری های واقع بینانه ،استمرا ر در درمان غیر داروی ،برطرف کردن مشکلات روزمره کمک کننده هست
سلام، مصرف دارو به تنهایی برات موثر نیست و بهتره با مراجعه به روانشناس روی بهبود سبک زندگیت و مخصوصا روابطت کار کنی تا بتونی به حال خوب و لذت رو برای خودت بازسازی کنی، به علاوه هر چند الان حوصلهشو نداری خوبه که تمرین کنی کم کم دوباره فعالیت و رقص رو از سر بگیری اولش شاید لذت نداشته باشه برات به مرور احساس شادابی و لذت رو ارتقا میده.
خیلی اختلال بدی هس
خونواده خیلی خوب و بی نظیری دارم ولی به خاطر کم کاری تیروئید فکر میکنم اینجوری شدم خیلی رو مخه
بله ممکنه اتفاق بیافته ۱-استفاده منظم داروها ۲-تغییر سبک عادات های غذایی طبق دستورات پزشک غدد ۳-مشاوره روانشناسی۴-دور شدن از استرس ها ۵-مدیریت هیجان و کاهش تنش تاثیرمثبت داره
سلام خب اگاهی زیادی درباره این موضوع ندارم فقط وقتی علائم آنهدونیا رو خوندم دیدم خب خیلی از این علائم رو دارم خیلی بده تو این سن کم دچار همچین چیز مسخره ای شدم و بدبختانه داروی قطعی ام نداره ینی بی ثمره…
در بیشتر موارد اختلال افسردگی هست که علت عدم لذت بردن میشه پس خیلی مهمه که ریشه های اون طبق کمک تخصصی روانشناس شناسایی بشه و درمان قطعی اتفاق بیافته نیازه این کارها انجام بشه ۱-روی عزت نفس کار بشه ۲-خود کم بینی های زیاد کم بشه ۳-فضای رابطه یا زندگی تنش یا استرس زا باشه حل و فصل بشه ۴-دلخوشی های کوچک اما مستمر زیاد بشه
سلام، نگرانی تو متوجه میشم ولی خوبه به دو مورد توجه کنی یک اینکه همه ما همه نشانه ها رو کم و بیش تجربه می کنیم و این به معنی بیماری و اختلال نیست الزاما و دوم این که لذت بردن هم مثل راه رفتن یه مهارته و اگه بخوایم توش ماهر باشیم لازمه تمرین کنیم و آروم آروم تقویتش کنیم، میتونی تو این مسیر از روانشناس کمک بگیری. به علاوه اگر تو سنسن نوجوانی هستی این تغییرات هم از نظر پزشکی و هم روانشناختی طبیعیه و با مراجعه به متخصص قابل رفع.
منم همینطور شدم بی تفاوتم نسبت ب همه چی
وقتی روابط مهم زندگیمون خوب و موثر پیش نره یا تعادل مناسبی تو سبک زندگیمون نداشته باشیم این قبیل چالش ها پیش میاد و با بهبودشون هم برطرف میشه، خوبه که از روانشناس کمک بگیری تا با بررسی دقیقتر کمکت کنه راهکارهای موثری رو طراحی و تمرین کنی.
سلام وقت بخیر.بخاطرمشکلاتی که ازبچکی داشتم همیشه افسرده وتنهابودن تاچندسال پیش که بامراجعه به روانشناس حالم خوب شدوبرای ارزوهام تلاش میکردم وخیلی امیدواربودم ولی الان ۲،۳ سالی هست که کلاهمه چیزبرام بی معنی وپوچ شده وازهیچی لذت نمیبرم وفقط مثل یک جسم که شب میخوابه وصبح بیدارمیشه ویک زندگی یکنواخت وبدون هدف وبرنامه دیگه هیچ.حتی بابودن کنارعزیزام هم هیچ حسی ندارم وازهیچی خوشم نمیادحتی کارم.نمیدون چیکارکنم
معمولا بعد یک شکست عاطفی ،مالی ،شغلی ،یا هدف گذاری ،یا از دست دادن افراد مهم زندگی ممکنه این شرایط بیشتر بشه بهترین کار اینکه اون مولفه های که بیشترین تاثیر داره شناسایی و دنبال راهکارهای لازم برای درمان باشیم یکی مشکلات افراد افسرده اینه که به علت روحیه پایین انگیزه یا نظم مشخصی برای ادامه دادن ندارند و اون نشخوارمنفی که دارند اجازه حرکت های قوی تر نمیده ،پس نقش درمانگر خیلی مهمه
سلام، همونطور که یک بار تجربه کردی با کمک گرفتن از روانشناس میتونیم از پس چالش ها بر بیایم ولی به این معنی نیست که دوباره درگیر چالش دیگه ای نمی شیم و احتمالا باز هم اگه مراجعه کنی میتونی از پس این چالش هم بر بیای.
سلام بیماری عدم لذت بردن از همه چیز غذا شغل حتی گاهی بیزاری از همه چیز و افکار منفی شدید دارم خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید
تنفر و بیزاری و افکار منفی از نارضایتی عمیق شما از شرایط زندگی هست حتما این شرایط زیر نظر روانشناس تغییرات داده بشه حل نشدن مشکلات باعث درماندگی و عادت کردن به روزهای رنج اور بیشتر بیشتر کنه
سلام نیاز به اطلاعات بیشتری هست و با توجه به شدت مساله بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیق تر کمکتون کنه شناخت بهتری از مساله کسب کنید و راه حلهای موثری رو طراحی و تمرین کنید.
سلام و عرض ادب .من مدتی است که دچار احساس عدم لذت شدید شده ام که از عدم توانایی انجام تکالیف مذهبی و شغلی تا مواردی مانند عدم هیچ گونه احساسی را شامل می شود و بعضا از نظر ذهنی نیز شدیدا کند شده ام دارو درمانی هم موثر واقع نشد به راهنمایی نیاز دارم
عدم لذت شدید از یک جای تغذیه میشه پس منبع اون باید شناسایی بشه آیا فضای خونه تنش داره ؟آیا بحران مالی اتفاق افتاده ؟آیا بحران عاطفی داشتی یا عزیزی را از دست دادی ؟یا از شغلت ناراضی هستی اینا چیزهای هست که نیازه شفاف به خود جواب بدی هر کدوم دچار چالش شده باشه باید به کمک روانشناس با دادن تکنیک ها و راهکارها و آموزش های لازم برطرف بشه
سلام، اگر از نظر پزشکی چک کردید بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیق تر روابط و سبک زندگیتون کمک کنه مساله رو شناسایی و راهکارهای موثری رو طراحی و اجرا کنید.
سلام وقت بخیر. من مطلب در خصوص آنهدونیا را خواندم جالب بود چرا از روانشناسان کرمان خبری نیست. من قریب بیست سال در حوزه مشاوره تحصیلی و تربیتی کار میکنم و دوست دارم همچنان ادامه دهم
سلام وقت بخیر
آیا مصرف ویتامین هایی مانند امگا ۳ و یا نوروبیون باعث انهدونیا میشود.
با تشکر
مصرف دارو ها بصورت افراطی و خودسر ممکنه خلق را بهم بریزه ،عدم لذت بردن در سطح وسیع بسته به یک عامل نیست نحوه زندگی کردن و اسیب های که تجربه کردید تاثیرگزار هست
سلام، بهتره از پزشک یا داروساز درباره عوارض داروها مشورت بگیرید ولی تا بحال گزارشی در این مورد ندیدم.
درود.من بیست ساله مبتلابه بیماریهای های ۱ هایپوکالمی پریودیک مقاوم به درمان و ۲ کره آ شدید هانتینگتون میباشم بطوریکه مرا بازنشسته پزشکی نموده اند با اینکه هر دو بیماری را با مطالعه و انجام دستورات مو به مو تا حدی که باعث شگفتی پزشکان و گذراندن زندگی ام گردید اما از ۱۴ سال پیش با سردرگمی اینکه لذت غذاخوردن یعنی چه؟! که آغازگر مشکلاتی شد که تاوان آنرا امروز پس می دهم طوریکه بیماریهایم که ذکرشان رفت را فراموش کرده ام و از نا امیدی هم رد شده و به خود استیصال رسیده ام اما هیچگاه افکار خودکشی نداشته ام .لطفاً راهنماییم فرمایید.
مصرف داروها به صورت سالهای متوالی قطعا در شرایط شما بی تاثیر نیست و استرس ها و اضطراب های که در روند درمان براتون اتفاق می افته تاب اوری ادمها را مختل می کنه اون چیزی که مهمه استمرار و نظم مراقبت های بهداشتی و روانی بهم نریزه ،فضای عاطفی خونه و حمایت های روانی در اون فضا خیلی کمک می کنه
سلام بر شما اینکه تونستید با مطالعه و پشتکار از پس چالش هاتون بر بیاید خیلی عالیه و در مورد دغدغه لذت و تاثیری که طولانی مدت روی زندگیتون گذاشته بهتره با کمک روانشناس بررسی دقیق تری انجام بدید تا اول از همه مشخص بشه لازمه درمورد انتظاراتتون بازبینی کنید یا مهارتهاتون رو ارتقا بدید تا بتونید سطح لذت مطلوب رو تجربه کنید.
سلام.دختر برادرم دختر باهوشی هست و با رتبهٔ ۱۴ علوم انسانی در دانشگاه تهران ارشد وکالت میخواند اما بعد از سه سال ناگهان دانشگاه را ول کرد و علتش را ناتوانی در ارتباط با دیگران عنوان کرد لطفا راهنمایی کنید که ایا دچار اختلال روانی یا اجتماعی شده است؟چه راهی برای درمان توصیه میکنید؟با تشکر.
افرادی که معیار های سرسختانه ای دارند و تمام تلاششون می کنند همه چی بی نفض باشه در هر جمع ای باشند دوست دارند تاییدیه صددرصد بگیرند به هر دلیلی این اتفاق نیافته دچار خود کم بینی شدید میشن ،یک طرحواره درمانگر می تونه خیلی بهشون کمک کنه
سلام بیشترین احتمال رابطه ناموثر ایشون یا با نزدیکانشونه یا با خودش، اگر تمایل دارن خودشون اگر هم نه بهتره بهشون اصرار نشه و خانوادشون به روانشناس مراجعه کنند تا با بررسی دقیقتر مساله بشه بهشون کم کرد. چالش هایی از این قبیل برای افراد باهوش و توانمند در یک حوزه پیش میاد که ممکنه از توقعات بیش از حد یا کم مهارتی در سایر حوزه های زندگی نشات بگیره.
سلام وقتتون بخیر
من به جایی رسیدم که دیگه از هیچی لذتی نمیبرم تمام کارایی که قبلا انجام میدادم و برام لذت بخش بود الان برام عادی شده تمام جاهایی که میرفتم و مسافرتهایی که میرفتم دیگه هیچ اثری برام نداره به طور کلی از هیچ چیزی لذتی نمیبرم و چیزی خوشحالم نمیکنه
الان یکسال بیشتر هست که دارو مصرف میکنم و انواع داروها رو امتحان کردم و پزشک داروهای متفاوتی بهم داده در حال حاضر فلوکسیتین ۲۰ و لاموژین و ولبان ۷۵ و الانزاپین مصرف میکنم
درضمن مدام هم از بیماری رنج میبرم و بیماریهای جسمی و اسکلتی زیاد درگیر میشم
درکل هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن ندارم و به هیچ چیزی امیدی ندارم انگار فقد نشستم ببینم زندگیم کی تموم میشه
خیلی وقتها با خودم فکر میکنم که چکار کنم که باعث خوشحالیم بشه ولی هرچی فکر میکنم میبینم کاری نیست که انجام دادنش خوشحالم کنه و انجام دادن هرکاری رو تا حد ممکن به عقب می اندازم و میگم حالا ولش کن
کلا به هیچ چیز و هیچ کسی علاقه ای ندارم و فقط وقت کشی میکنم تا روزم بگذره
علائمی که گفتید مربوط به افسردگی اساسی هست اگه مراحل درمان خوب طی بشه البته درمان های روانشناهتی ،می تونید به زندگی برگردید بیماری جسمی ،درد های مکرر ، افکار های منفی ،بهم یختگی ،نبود مهارتهای لازم ،ترهم اطرافیان شرایط بدتر کرده
سلام، در کنار مراجعه به پزشک و دارو درمانی، رواندرمانی و مراجعه به روانشناس ضرورت داره تا با بررسی بیشتر بهتون کمک کنه قدم به قدم دوباره فعال بشید و کنترل زندگیتونو در دست بگیرید و از افسردگی و خمودی خارج بشید.
من دقیقم اختلال آنهدونیا دارم و به جز همین علامت بی لذتی هیچ علامت دیگری از افسردگی ندارم ولی خب همین یک علامت روزگار ادمو سیاه میکنه.ادم دچار پوچی و بی معنایی میشه و گاهی مرگ بر زندگی براش جالب تر مینماید…نکته بعد جناب دکتر اینکه من معمولا در طول سال دو الی سه بار آنهدونیا میاد سراغم و هر بار مابین ۳ تا ۸ روز طول میکشه و خودش بعضی اوقات خودکار خوب میشه بعضی وقتا با مصرف قرصای روانپزشکی مثل فلوکستین و سرترالین…..
جناب دکتر با مجموع این شرایط من چگونه با این بیماری مقابله کنم بهتره؟؟؟؟
خواهش میکنم جوابمو بدین و کمکم کنید
خیلی خیلی خیلی از این بیماری متنفرم
منم همینجور شدم متولد ۷۲ هسم اوسط تیر ۱۴۰۱ اینجوری شدم خود ب خود . ن میل ب غذا ن میل ب هیچی ندارم
دو تا عامل اصلی باعث عدم لذت بردن ما میشه ۱- درگیری های نسبت به خودمون داریم مثل دوست نداشتن خودمون ،احساس بی لیاقتی ،۲-افرادی که این شرایط را ایجاد می کنند مثل حال بدمون در کنار افراد سمی ،یا محیط کار ،یا تنش های والدین ،یا نرسیدن به اهداف شغلی و مالی
به کمک روانشناس ،مهارتهای بالابردن عزت نفش ،مهارتهای حل تعلرض ،مهار تهای حل مسله ،داشتن معنای قوی در زندگی ،مدیریت استرس ها و تنش ها
سلام، اگر نشانه دیگه ای ندارید و این مشکل رو هم سالی سه، چهار بار اونم حداکثر ۸ روز تجربه می کنید بعید می دونم مشکلی باشه و اصلا نمیشه روش اسم اختلال و بیماری گذاشت، سلامت روان به معنای همیشه خوشحال و سرحال بودن نیست، بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیقتر اگر واقعا مشکلی هست برای حلش اقدام کنید و اگر نه کمکتون کنه انتظاراتتون تنظیم و واقع بینانه کنید.
سلام وقتتون بخیر خانومی که حدود ۲۶ سال سن دارن حدود یک سال و نیم قبل مورد تعرض جنسی قرار گرفتن و از زمان تا الان با توجه به اینکه مقطعی تحت مشاوره و درمان بودن هر چند وقت یک بار خیلی شدید حالت گوشه گیری بی تفاوتی و سردی نسبت به ادمهای اطرافش داره الان این حالت رو حدود ۳ ماهه هست که مجدد دارن و خیلی شدید تر هم شده ۱من اینکه کاملا تمایل دارن تنها باشن و با هیچکس حرف نزنن لطف کنید راهنمایی کنید شکل برخورد ما باشون به چه شکل باشه و چجوری ترغیبشان کنیم به درمان بس نهایت بابت اینکه وقت میزارین ممنون هستم
بسیار مهمه روند درمانهای روانشناختی به صورت منظم طی بشه ،شوک و تروما ی شدیدی هست و گوشه گیری و افکار منفی ممکنه شرایط برای خودش و اطرافیان سخت کنه به هیچ عنوان نادیده نگیرید و چیزی نیست که به مرور زمان خود بخود فراموش بشه حتما روند درمان بصورت کاملا حرفه ای پیگیری بشه
سلام، بهترین کمکی که شما میتونید به ایشون بکنید اینه که روی کیفیت رابطه خودتون با ایشون کار کنید و هرچقدر کیفیت روابط اطرافشون بهتر بشه حالشون هم بهتر و تمایل برای درمان بیشتر میشه، اغلب نگرانی کردن یا اصرار زیاد اطرافیان برای درمان یا باج دادن های زیاد باعث تخریب بیشتر رابطه ها و مقاومت فرد بشه، میتونید به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیق سبک ارتباطیتون کمکتون کنه رابطه تونو با ایشون بهبود بدید.
سلام.دکترجان وخسته نباشید۱:بنده لگدبه بیضهام خوردوبیضه راست کامل ترکیده و تخلیه شد۲.ورگ حسی عصب رانم ازبین رفت۳.طبق نظریه دکترارولوژی آسیب به بافت نرم بیضه چپ
!حال باتوجه به این مواردایامواردذیل ربطی به موارد بالادارد
۱=میل جنسی ام نسبت به قبل خیلی زیاد کم شده ماهی یک الی دوباران هم به اجبار خانمم
۲=بعدازسفت شدن التم مایع منی که رنگ روشنی داشت ازالتم خارج نمیشود
۳=درحین نزدیکی افزایش تعدادتنفس و افزایش ضربان قلب ندارم
۴=آب دهانم بیشترترشح نمیشود
۵=موقع امدن منی تیک تیک کردن در عضلات لگن یادست وپا ندارم واحساس لذت وشادی ندارم
۶=منی ام بصورت جهنده ویریده بریده نیست وامدنش رااحساس نمیکنم
۷=بعد ازانزال بدنم سست وبیحال نمیشه واحساس خواب آلودگی ندارم
۸-بعدازانزال لمس سرالتم برایم رنج آور بود
…..البته این موارد را قبل ازضربه داشتم واحساس میکردم….ولی الان هیچکدام از این هشت مورد را ندارم.
سوال۱…آیا مواردبالا ربطی به ازبین رفتن لذت مقاربت و کاهش میل جنسی دارد؟ ….ممنون میشم راهنماییم بفرمائید….
رابطه جنسی حتما نیازه که از فرایند عاطفی شروع بشه مهارتهای که شما باید از سکس تراپیست خوب اموزش ببینید طبق اون اموزشها پیش ببرید .آمادگی ذهنی و روانی شریک عاطفی ،امادگی بدنی ،مدیریت هیجان ها ،تغذیه مناسب و زمان مناسب ،کاهش استرس ها و تنش ها ،چکاپ های پزشکی می تونه کمک کنه
سلام، به نظر مشکل شما پزشکیه و بهتره با متخصص اورولوژی مشورت کنید اگر از نظر پزشکی مشکلی نبود به سکستراپیست مراجعه بفرمایید.
سلام. من کلا در رفاه و آرامش بزرگ نشدم ولی یادم نمیاد قبلا هم این مشکل و داشتم یا نه ولی ۷،۸ سالی هست بعد ی سری اتفاقات دیگ از هیچ چیز خوشحال نشدم حتی بهترین اتفاقای زندگیم ولی تا دلتون بخواد از ی چیز کوچیکم ناراحت میشم.مبخوام بدونم مشکلم چیه. ؟ دکتری تشخص دادن ک افسردگي دارم و نیاز ب مصرف دارو و ..
بله ممکنه افسردگی باشه دقیقا اون اتفاقات و اسیب های که زدند طبق نظر روانشناس بررسی و در جلسات درمان حل وفصل بشند یا راه های مواجه شدن با اونا اموزش داده بشند تا عوامل اصلی تشخیص و حل نشند نمی تونیم انتظار شرایط نرمال داشته باشیم
سلام، برای اظهار نظر اطلاعات بیشتری نیاز هست، بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا با بررسی دقیق تر کمکتون کنه شناخت دقیق تری از مساله پیدا کنید و بهترین راهکار رو طراحی و تمرین کنید، در صورت نیاز هم به روانپزشک برای دارو درمانی ارجاع خواهند داد.