ذهن انسان همواره به عنوان نقطه اوج تکامل توصیف می شود. ذهن انسان، پیچیدهترین ارگانی است که از طریق انتخاب طبیعی شکل میگیرد. خود داروین معتقد بود که روزی اصولش نه فقط عالم زیست شناسی بلکه عالم روان شناسی را نیز تبیین میکند؛ زیرا بر طبق نظریه او، روانشناسی بر مبنای جدیدی قرار خواهد گرفت. نظریه تکامل اخیرا شروع به ایفای نقش مهمی در تحقیقات روان شناسانه و به طور برجسته در محدودهای به نام روانشناسی تکاملی کرده است. در ادامه این مطلب در رابطه با روانشناسی تکاملی و اطلاعات بیشتری را در اختیارتان قرار میدهیم.
روانشناسی تکاملی چیست؟
نظریه روانشناسی تکاملی معتقد است که رفتار انسان امروزی تحت تأثیر تجربیات اجداد اولیه ما شکل گرفته است. مشکلات خاصی که انسانهای گذشته با آن مواجه بودند در خط مقدم این نظریه قرار دارند. روانشناسی تکاملی معتقد است که توسعه راهحلهای آنها که برای بقا مطلوب بود، به تدریج به الگوهای فکری و رفتارهای نسلهای آینده تبدیل شد. مطالعات روانشناسی تکاملی، تلاقیهای همبسته روانشناسی انسان و زیست شناسی تکاملی هستند.
هدف روانشناسی تکاملی
برخی میگویند که روان شناسی تکاملی به ما اجازه میدهد که چرایی فرآیندهای تصمیم گیری ذهن انسان را به دقت بررسی کنیم. به عنوان مثال، موضوع مطالعه ممکن است این باشد که چرا انسان ها تمایل دارند غذاهای پر کالری را انتخاب کنند. هنگام پرسیدن این سوال از دیدگاه روانشناسی تکاملی، نیازهای پر کالری اجداد شکارچی گردآورنده خود را با روند انتخاب غذای امروزی در نظر میگیریم. انسانهای باستان برای زنده ماندن در سبک زندگی انرژیزا نیاز به رژیم غذایی پرکالری داشتند، که باعث میشد مغز ما این ترجیحات را در طول تکامل حفظ کند.
رشته روانشناسی تکاملی به دنبال بهبود درک ما از احساسات، رفتارها و افکار انسان با پیوند دادن آنها به تکامل مغز در طول زمان است. این بررسی میکند که چگونه انسانها مهارتهای بقا را در طول زمان توسعه دادهاند و آنها را به شیوههای مدرن انسانی مرتبط میکند. زیر چتر مهارتهای بقا میتوان به کسب زبان، احساسات، شخصیت، انتخاب همسر، شیوههای فرزندپروری، فوبیا، عادات غذایی، تعاملات اجتماعی، مهاجرت، پرخاشگری، مذهب و تقریبا هر چیز دیگری که انسان فکر میکند، احساس میکند و انجام میدهد، اشاره کرد.
چارلز داروین و تاریخچه روانشناسی تکاملی
چارلز داروین دانشمندی است که نظریه تکامل را شکل داده است. داروین از انگلستان در دهه ۱۸۸۰ برای سفری در امتداد خط ساحلی آمریکای جنوبی با کشتی HMS Beagle حرکت کرد. او زمان قابل توجهی را در جزایر گالاپاگوس گذراند و به تفاوتهای گونههای گیاهی و جانوری در هر جزیره توجه کرد. به عنوان مثال، تقریبا هجده گونه از پرندگان رهگذر در سراسر جزایر وجود دارد که اکنون به طور جمعی به عنوان فنچهای داروین شناخته میشوند. این پرندگان به خاطر تفاوت های منقارشان بدنام هستند. داروین خاطرنشان کرد که سهرههایی که منقارهای بزرگتر و ضخیمتری داشتند در جزایری زندگی میکردند که آجیلهای سخت منبع غذایی فراوانی بودند. در حالی که فنچهایی با منقارهای کوچکتر و نازکتر در جزایری زندگی میکردند که منابع اصلی غذا دانههای کوچک و حشرات بودند. داروین این نظریه را مطرح کرد که فنچ هایی با منقار مناسب برای منبع غذایی اصلی هر جزیره به بهترین وجه قادر به زنده ماندن و تولیدمثل هستند که در نهایت منجر به تبدیل شدن آنها به گونه غالب در جزایر مربوطه شد.
داروین این فرضیه را مطرح کرد که همه موجودات زنده در طول زمان برای سازگاری بهتر با محیط خود تغییر میکنند و گونههایی که بیشتر زنده میمانند و تولیدمثل میکنند، آنهایی هستند که به بهترین وجه در محیط خود قرار میگیرند. داروین این بخش از نظریه تکامل خود را انتخاب طبیعی نامید. تصور میشود که انتخاب طبیعی نقش مهمی در روند کلی تکامل دارد. داروین انتخاب طبیعی و دیدگاه تکاملی را به صفات فیزیکی محدود نکرد. در سال ۱۸۷۳، او پیشنهاد کرد که احساساتی که انسان ها تجربه میکنند نیز به همین طریق تکامل یافتهاند. او از مثال مرتبط کردن حالات چهره با مهارتهای بقا استفاده کرد. برای مثال، توانایی تفسیر حالت خشمگین به دیگران به جای جنگیدن و احتمالا کشته شدن یا از کار افتادن، امکان عقبنشینی یا جدا شدن از آن را می دهد.
روانشناسی تکاملی با دیدگاه تکاملی داروین موافق است و بر انتخاب طبیعی به عنوان یک مشارکتکننده کلیدی در تکامل مغز انسان (و سایر موجودات زنده) تکیه دارد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، روانشناسی تکاملی به عنوان رشتهای در روانشناسی ظهور کرد که با این باور که ذهن انسان تنها تحت تأثیر تجربیات پس از تولد است، مخالفت میکرد. این ترکیبی از مفاهیم در زیستشناسی اجتماعی، روانشناسی شناختی، زیستشناسی تکاملی، انسانشناسی و رفتارشناسی (مطالعه رفتار حیوانات) است. اولین مرکز روانشناسی تکاملی در اواخر دهه ۱۹۸۰ در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا توسط روانشناس لدا کاسمیدز و انسان شناسان جان توبی و دونالد سیمونز تأسیس شد. در سال ۱۹۹۲، روانشناسی تکاملی از طریق کتابی با عنوان ذهن اقتباس شده توسط جروم بارکو، لدا کازمیدز و جان توبی محبوبیت بیشتری یافت. از آن زمان، چندین کتاب اضافی در این ژانر نوشته شده است. در حال حاضر، روانشناسی تکاملی یک زمینه تحقیقاتی فعال است و یک قالب محبوب برای بحث های متمرکز بر رفتارهای انسانی باقی مانده است.
مطالب مرتبط: روانشناسی اجتماعی
نظریهها و روشها
در سال ۲۰۰۵، Tooby و Cosmides فهرستی از اصول اولیه برای حوزه روانشناسی تکاملی تهیه کردند. این اصول عبارتند از:
- مغز اساساً رایانهای است که انتخاب طبیعی برای دریافت ورودی از محیط اطراف خود طراحی کرده است. به عنوان مثال، انسان های اولیه متوجه شدند که کدام مارها با آسیب رساندن به آنها سمی هستند. شناسایی مارهای سمی به یادگار ماند و به نسل های آینده منتقل شد.
- رفتار انسان توسط این کامپیوتر/مغز کنترل میشود. این به نقش مغز به عنوان مرکز کنترل اطلاعات و عصبی برای بدن ما اشاره دارد. به عنوان مثال، مغز ما به ما میگوید که با مارهای سمی برخورد نکنیم.
- برنامههای شناختی در مغز نتیجه سازگاری با رفتارهای اجدادی است که باعث بقا و تولید مثل میشود. به عنوان مثال، از آنجایی که توانایی تشخیص مارهای سمی در طول نسلها منتقل شد، نظریه روانشناسی تکاملی میگوید که مغز ما با ترس و احتیاط غریزی در اطراف مارها سازگار شده است.
- برنامههای شناختی در مغز لزوماً در حال حاضر به اندازه اجداد ما برای بقا و تولید مثل مفید نیستند. به عنوان مثال، امروزه انسانهای بسیار کمتری نسبت به دوران باستان به طور منظم با مارها ارتباط برقرار میکنند و این مهارت بقا را کمتر از گذشته اهمیت میدهد.
- انتخاب طبیعی در مغز انسان که شامل برنامه های متعدد با اهداف متفاوت است، نتیجه میدهد. به عنوان مثال، شناسایی مارهای سمی ورودی بود که منجر به سازگاری برای جلوگیری از آسیب شد. سازگاریهای دیگر برای اهداف مختلف، مانند میل به غذاهای پرکالری برای پاسخگویی به نیازهای پرانرژی سبک زندگی شکارچی، گردآورنده توسعه یافته است.
پنج اصل روانشناسی تکاملی
روانشناسی تکاملی یک رشته کاملاً تعریف شده از مطالعه و تحقیق است، با مبانی بنیادی که توسعه یافته و به هدایت مطالعات جدید ادامه میدهد.
پنج اصل اساسی روانشناسی تکاملی وجود دارد:
- مغز شما یک سیستم فیزیکی است که به شما دستور میدهد به شیوهای مناسب و سازگار با محیط خود رفتار کنید.
- مدار عصبی مغز به شما کمک میکند تا مشکلات را به شیوهای مناسب حل کنید. روشهای خاصی که مدار عصبی ساخته میشود توسط انتخاب طبیعی در طول نسل ها هدایت میشد.
- بیشتر رفتارهای روانشناختی شما به طور ناخودآگاه توسط مدار عصبی شما تعیین میشود و شما تا حد زیادی از این فرآیندهای ناخودآگاه بیاطلاع هستید. شما بر تصمیمگیری آگاهانه تکیه میکنید تا شما را در زندگی روزمره راهنمایی کند و ممکن است از نتیجهگیریهای ناشی از مدارهای عصبی پیچیده آگاه باشید و در عین حال از فرآیند زیربنایی درگیر بی اطلاع باشید.
- مدارهای عصبی در مغز برای حل مسائل مختلف تطبیقی تخصصی هستند. برای مثال، مدار درگیر در بینایی مانند استفراغ نیست.
- ذهن شما بر اساس تغییرات تطبیقی است که در دوران پلیستوسن ایجاد شده است.
مطالب مرتبط: روانشناسی تجربی
سخن پایانی
روانشناسی تکاملی به دنبال توضیح بسیاری از جنبههای زندگی انسانهاست. از جمله مسائلی که روانشناسی تکاملی در آن به نظریه پردازی میپردازد، مبحث گروههای انسانی و داد و ستدهای اجتماعی است. اکتساب زبان، سن و تولید مثل، گروههای خلافکار، خویشاوندی، دوستی و حتی پدیدههای بسیار کوچک در مقیاس جامعه مانند غیبت کردن و بدگویی از دیگران نیز در این نظریه توضیح داده میشوند. روانشناسی تکاملی هنوز در دوران طفولیت خود است. با اینکه نظریه داروین بیش از یک قرن پیش مطرح شد، تا سال ۱۹۷۰ کسی به رابطه آن با ذهن انسان توجه نکرده بود. این علم به خصوص در ۳۰ سال گذشته پیشرفتهای بسیاری داشته است. چیزی که مشخص است این است که آینده علم روانشناسی با ورود نظریه داروین به آن، کاملاً متحول خواهد شد.
سوالات متداول
- روانشناسی تکاملی مدرن چیست؟
این روانشناسی شامل روانشناسی شناختی، زیست شناسی تکاملی، کردار شناسی، انسان شناسی و روانشناسی اجتماعی است. - منشا روانشناسی تکاملی به چه سالی بازمیگردد؟
به ۱۵۰ سال پیش، پس از انتشار کتاب منشا انواع چالز داروین - آینده روانشناسی تکاملی چگونه خواهد بود؟
روانشناسی تکاملی به عنوان یک جریان نسبتاً آرام در روانشناسی باقی میماند و البته مطمئناً رشد خواهد کرد. در مقالهای که در سال ١٩٨٩ درباره زیست جامعهشناسی و کردارشناسی منتشر شده آمده است: «روانشناسی تکاملی دوران جنینی را پشت سر میگذارد.» با وجودی که بیش از ٢٠ سال از آن تاریخ میگذرد این حوزه روانشناسی همچنان در حال رشد و توسعه است. - دیدگاه تکاملی و انتخاب طبیعی روی چه موضوعی تاکید میکند؟
دیدگاه تکاملی عقیده دارد که تمامی رفتارهای انسان، از زمینههای فیزیکی و روانشناختیای نشأت گرفته است که در طی سالیان زیاد، اجداد ما برای بقا، ژنهای آن را بدست آوردهاند.
منابع: verywellmind study
پرسش و پاسخ
قسمت مربوط به داروین جالب بود