خودآگاهی یکی از مولفههای هوش هیجانی است. افرادی که از مهارت خودآگاهی برخوردار نیستند، رسیدن به زندگی شاد و پربار را امری دشوار میدانند. مهارتهای خودآگاهی همانطور که از اسمش پیداست به توانایی فرد در شناخت و آگاهی احساسات،باورها،رفتارها، انگیزهها و سایر ویژگیهای او از جمله نقاط قوت و ضعف اشاره دارد. در این مقاله به بررسی مهارتهای خودآگاهی و راهکارهایی برای افزایش و پیشرفت فردی شخص می پردازیم.
فهرست مطالب
خودآگاهی چیست؟
همانطور که از نامش پیداست، خودآگاهی به معنای آگاهی پیدا کردن از خود است. در واقع با استفاده از خودآگاهی میتوانید رفتار و هوش هیجانی فرد را کنترل کنید. زمانی که فرد به خودآگاهی میرسد نسبت به ضعف، افکارها، باورها، انگیزه و…. در خود به شناخت کاملی دست پیدا میکند. این خودآگاهی موضوعی نیست که بتوان در طول یک سال یا دو سال به آن دست پیدا کرد، بلکه باید به مرور زمان نسبت به آن آگاهی پیدا کنید، به طوری که هر روز بهتر از روز قبل باشد. خودآگاهی به فرد کمک میکند تا بتواند تاثیر هیجانات را روی رفتار و اخلاق فرد مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. خودآگاهی شرایط لازم را برای فرد ایجاد میکند تا بتواند با توجه به شرایط موجود احساسات و افکار خود را بیان کند.
سطوح خودآگاهی
یکی از نظریههای اصلی خودآگاهی که توسط فیلیپ روچات، دکترای تخصصی توسعه یافته، نشان میدهد که پنج سطح از خودآگاهی وجود دارد. کودکان در این مراحل بین تولد تا سن تقریباً ۴ یا ۵:۱ پیشرفت میکنند. تمایز: کودک شروع به تصدیق بازتاب خود میکند. آنها ممکن است تشخیص دهند که چیزی متفاوت یا خاص در نگاه کردن به بازتاب آنها وجود دارد. موقعیت: کودک شروع به تشخیص بازتاب، وجود و حرکات خود میکند که از اطرافیانش جدا هستند. شناسایی: این مرحلهای است که در طی آن کودک به طور کامل میداند که بازتاب خودش در آینه است. آنها میدانند “این من هستم.”
ماندگاری: آنها حس کاملی از خود دارند و میتوانند خود را در تصاویر یا ویدیوها شناسایی کنند، حتی اگر ظاهرشان تغییر کند.
خودآگاهی: کودک دیدگاه سوم شخص را از خود تطبیق میدهد. آنها از این ایده آگاه میشوند که دیگران آنها را به روشهای خاصی درک میکنند. این ممکن است منجر به احساساتی مانند غرور یا شرم شود.
انواع خودآگاهی
روانشناسان اغلب خودآگاهی را به دو نوع مختلف تقسیم میکنند، عمومی یا خصوصی.
خودآگاهی عمومی این نوع زمانی پدیدار میشود که افراد از نحوه ظاهرشان در مقابل دیگران آگاه باشند. خودآگاهی عمومی اغلب در موقعیتهایی پدیدار میشود که افراد در مرکز توجه قرار دارند. این نوع خودآگاهی اغلب افراد را به پایبندی به هنجارهای اجتماعی وادار میکند. وقتی میدانیم که تحت نظر و ارزیابی هستیم، اغلب سعی میکنیم به شیوههایی رفتار کنیم که از نظر اجتماعی قابل قبول و مطلوب است. خودآگاهی عمومی همچنین میتواند به اضطراب ارزیابی منجر شود که در آن افراد مضطرب، مضطرب یا نگران نحوه درک دیگران میشوند. نمونه های خودآگاهی عمومی: ممکن است زمانی که در حال ارائه یک سخنرانی بزرگ هستید، خودآگاهی عمومی را در محل کار تجربه کنید. ممکن است هنگام گفتن داستان برای گروهی از دوستان آن را تجربه کنید.
خودآگاهی خصوصی این نوع زمانی اتفاق میافتد که افراد از برخی جنبه های خود آگاه میشوند، اما فقط به صورت خصوصی. برای مثال، دیدن چهره خود در آینه نوعی خودآگاهی خصوصی است. نمونه های خودآگاهی خصوصی: احساس تند شدن شکم زمانی که متوجه میشوید فراموش کردهاید برای یک آزمون مهم مطالعه کنید یا احساس تپش قلبتان با دیدن شخصی که جذب او شدهاید نیز نمونههایی از خودآگاهی خصوصی هستند.
مهارت خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی به معنای توانایی نظارت بر احساسات و واکنشهای خود فرد است. خودآگاهی به شما این امکان را میدهد که نقاط قوت، ضعف، عوامل تحریک کننده، انگیزهها و سایر خصوصیات خود را بشناسید. خودآگاه بودن به معنای این است که شما نگاه عمیقتری به احساسات خود داشته باشید، اینکه چرا یک نوع احساس خاص را تجربه میکنید و اینکه چگونه احساسات شما میتواند به واکنش تبدیل شود. و این واکنش چگونه میتواند زندگی شما را تحت تاثیر عوامل منفی یا مثبت قرار دهد.
فواید خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی افراد را به لحظه حال میآورد تا بتوانند با توجه به هشیاری که دارند، تصمیم بگیرند. همه افراد برای رسیدن به یک رشد و تحول درست، به این خودآگاهی نیاز دارند. اما این خودآگاهی چه مزایایی برای فرد دارد؟ در ادامه با مزایا خودآگاهی در افراد بیشتر آشنا خواهید شد:
افزایش اعتماد به نفس در فرد
ترمیم عزت نفس و افزایش قاطعیت
مدیریت خشم و استرس
افزایش توانایی و مهارت فرد در کنترل رفتار
افزایش روحیه و نشاط
تعدیل و ترشح هورمونهای بدن
ایجاد هدفهای جدید برای زندگی فرد
شکاف خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی جزء اصلی در اصطلاحات رهبری معاصر است. اگرچه بسیاری از رهبران درباره میزان خودآگاهی خود به خود میبالند، اما تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت با این معیارها مطابقت دارند. بسیاری از ما با این پیام بزرگ شدیم که نباید احساسات خود را نشان دهید، بنابراین سعی میکنیم آنها را نادیده بگیریم یا سرکوب کنیم. با احساسات منفی، این برای ما خیلی خوب پیش نمیرود. ما یا آنها را درونی میکنیم (که منجر به خشم، رنجش، افسردگی و تسلیم شدن میشود) یا آنها را بیرونی میکنیم و دیگران را سرزنش میکنیم، آنها را تخطئه میکنیم یا آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهیم.
فقدان خودآگاهی میتواند یک نقص مهم در رهبری باشد. مطالعهای که توسط آدام دی. گالینسکی و همکارانش در مدرسه مدیریت کلوگ نورث وسترن انجام شد، نشان داد که اغلب وقتی مدیران از نردبان شرکت بالا میروند، اعتماد به نفس و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. از جنبه منفی، آنها تمایل دارند بیشتر خود را جذب کنند و کمتر به دیدگاههای دیگران توجه کنند. در یک مطالعه جداگانه، محققان کانادایی به بررسی فعالیت مغز در افرادی که در موقعیتهای قدرت هستند پرداختند. آنها شواهد فیزیولوژیکی پیدا کردند که به این نتیجه رسیدند که با افزایش قدرت، توانایی همدلی با دیگران کاهش مییابد. آنها کمتر میتوانند نیازها و دیدگاههای دیگران را در نظر بگیرند. اساساً این رهبران فکر نمیکنند که نیاز به تغییر دارند و در عوض نیاز به تغییر از بقیه دارند.
چرا مهارت خودآگاهی مهم است؟
توسعه مهارتهای خودآگاهی برای شناخت و کشف تواناییهای واقعی خود، که برای داشتن زندگی خوب مهم است ضروری است.
خودآگاهی هوش هیجانی را بهبود میبخشد.
توسعه مهارتهای خودآگاهی کلید توسعه هوش هیجانی به عنوان یک مهارت است. تجزیه و تحلیل خود در مهارت خودآگاهی به شما کمک میکند تا ارزشهای خود را بشناسید. این امر به شما کمک میکند که اگر تحت تاثیر هر رویداد یا عملی قرار گرفتید، پاسخ عاطفی خاص آن شرایط را بروز دهید. وقتی درک بهتری از مشکل داشته باشید، میتوانید اقدامات موثرتری برای حل آن انجام دهید.
خودآگاهی به تلاشهای شما جهت میدهد.
دانستن نقاط قوتتان شما را قادر میسازد تا به طور موثر و در شرایط مناسب از آن استفاده کنید. در حالی که دانستن ضعف شما به شما کمک میکند بفهمید چه زمانی باید از نقاط قوت دیگران استفاده کنید. همچنین تصدیق نقاط ضعف در هر برهه از زمان مانع از واکنشهای نامناسب میشود.
پزشک خوب به شما کمک میکند بهترین روانشناسان را در کوتاهترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کنید
به آنچه که از طرف دیگران شما را آزار میدهد توجه کنید.
غالبا چیزهایی که از طرف دیگران باعث آزار ما میشود، شناخت نقاط ضعف ما توسط آنها است. همه ما جنبههایی از خودمان داریم که آنها را دوست نداریم و به آنها افتخار نمیکنیم. به عنوان مثال تمایل به دروغگویی یکی از عادات بد بسیاری از انسانها است.
مایندفولنس (ذهن آگاهی) انجام دهید.
احتمالا کلمه مایندفولنس و مراقبه به گوشتان خورده است. مایندفولنس یا ذهنآگاهی یک تمرین ساده است که توجه شما را به حواس فیزیکی خود معطوف میکند. در حالی که مایندفولنس برای بسیاری از مشکلات از جمله درمان چاقی تا درمان افسردگی مفید است، راهی قوی برای تقویت مهارت خودآگاهی نیز به شمار می رود. به طور خلاصه، مایندفولنس یکی از بهترین راهها برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه عمل افکار شما است. مایندفولنس میتواند به ما کمک کند که بیش از حد در مورد مسائل بیارزش فکر نکنیم. اغلب اوقات عدم داشتن خودآگاهی به دلیل بیش از حد فکر کردن است.
غالباً گفته میشود که نویسندگان بزرگ مشاهدات بزرگی از جهان پیرامون خود دارند. و این به دلیل ظرفیت توجه به جزئیات و ویژگیهای ظریف زندگی است که به آنها اجازه میدهد آن را با حرکات و انگیزه در کار خود دوباره بسازند. اما بهترین نویسندگان به ویژه متخصصان، ناظر ماهیت انسان هستند. وظیفه آنها این است که جزئیات ناچیز اندیشه، عواطف، تمایل و عملی را که اکثر ما در میان تجارت دیوانه وار زندگی روزمره متوجه آن نمیشویم، درک و مشاهده کنند.
کتاب خوب با توصیف دقیق ماهیتهای انسانی به ما میآموزد که چگونه با دقت به مردم و جنبههای مختلف زندگی فکر کنیم. و هرچه در مشاهدات و دقت درباره این مسائل ریزبینتر میشویم، احتمال دارد که شیوه زندگی خود را بهتر بیاموزیم و مسائلی را که آموختهایم در زندگی خود بهتر پیاده کنیم.
تحریفهای شناختی را شناسایی کنید.
تحریفهای شناختی، باورها و افکار نادرستی هستند که نحوه دیده ما از خودمان را تغییر میدهند. درست مانند عادات ناسالم و غلط، به عنوان مثال ناخن جویدن و یا غذا خوردن وقت خواب. همه ما عادات ذهنی داریم که باعث صدمه رساندن به ما میشوند. نکته مهم این است، ریشه اصلی عدم خودآگاهی عادات ذهنی نادرست و گفتگو و کلنجار رفتن با خود است. اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که این الگوهای تفکر نادرست را شناسایی کنیم، و سعی کنیم به نحوی آنها را متوقف کنیم، میتوانیم خودآگاهی بیشتری داشته باشیم. افزایش خودآگاهی در نتیجه باعث میشود که نسبت به خود احساس بهتری داشته باشیم.
مهارتی جدید بیاموزید.
یادگیری مهارت جدید به ارتقای خودآگاهی بسیار کمک میکند. بسیاری از بزرگسالان درگیر مسائل روزمره و داشتن یک زندگی روتینوار هستند. داشتن روتین زندگی گرچه باعث احساس راحتی در ما میشود، ولی در عین حال باعث بسته شدن مغز و سطح تفکر نیز میشود. انجام کارهای روتینی که در آنها مهارت داریم، به ما یک احساس کاذب امنیت میدهد. ایده ذهن مبتدی این است که برای یادگیری چیزهای جدید، ذهن باید انعطاف پذیر باشد و چیزهای تازه را مانند کودکی که تازه همه چیز را میآموزد، یاد بگیرد. این بدان معناست که اگر میخواهیم انعطاف پذیری و طراوت را در زندگیمان احساس کنیم و آن را خود پرورش دهیم، و مهارتهای خودآگاهی را بیاموزیم، باید از روتین زندگی خارج شویم. و یکی از بهترین راهها برای این کار یادگیری یک مهارت جدید است. مهارتهایی اعم از نواختن پیانو، نقاشی و … تعهد به یادگیری یک مهارت جدید یک تمرین قدرتمند در انعطاف پذیری ذهنی و خودآگاهی است.
اگر نیاز به مشاوره حضوری، تلفنی یا آنلاین دارید روی دکمه زیر کلیک کنید
خودآگاهی و شناخت در حد معمول میتواند روی این تکنیکها تاثیر بسیاری داشته باشند. در ادامه با آسانترین تکنیکها آشنا خواهید شد:
فهرست آرزوها: آرزو داشتن و رویاپردازی با خودآگاهی فرد رابطه مستقیمی دارد. تمام این آرزوها حول این موضوعها میچرخد:
میخواهی چه کاره شوید؟
به چه کسی علاقه مند هستید؟
در زندگی خود به دنبال چه چیزی هستید؟
و….
نقاط قوت و ضعف: یکی از سادهترین و آسانترین تکنیکها آن است که نقاط قوت و ضعف خود را مورد برسی قرار دهید. بهتر است یک کاغذ بردارید و تمام نقاط ضعف و قدرت خود را در آن بنویسید. در اینصورت به راحتی میتوانید آنها را مورد بررسی قرار دهید.
به سراغ تستهای روانسنجی بروید: این تستها را پزشک با توجه به شرایط بیمار تجویز میکند. با کمک این تستها مشاوره میتواند به یک شناخت درست و منطقی از خود برسید.
چگونه خودآگاهی خود را افزایش دهیم؟
خودآگاهی چگونه افزایش پیدا میکند؟ راههای زیادی وجود دارد که میتوانید حضور در کنار خود و احساساتتان را تمرین کنید، که به نوبه خود میتواند به بهبود خودآگاهی شما کمک کند.
مراقبه: مدیتیشن میتواند یک تمرین بسیار مفید باشد زیرا لازم نیست نگران تغییر چیزی باشید. صرفاً توجه به آنچه در طول مدیتیشن اتفاق میافتد میتواند باعث آگاهی بیشتر از افکار و احساسات شما شود. شاید متوجه شدهاید که مثلاً با فشردن فک خود تنش را در بدن خود نگه میدارید یا آنقدر نگران آینده هستید که در لحظه حال بودن سخت است. این همه اطلاعات ارزشمندی است که میتواند به شما کمک کند تا خود و تمایلات خود را بشناسید.
روزنامه نگاری: روزنامه نگاری تمرینی در خود اندیشی است که میتواند به شما کمک کند به روشهایی که تمایل دارید فکر کنید و رفتار کنید و حتی بخشهایی از زندگی خود را بهبود دهید. این میتواند یک راه درمانی برای به دست آوردن بینش در مورد رویدادهای زندگی و روابط شما باشد.
گفتار درمانی: در طول درمان، مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) – یک درمانگر با شما همکاری میکند تا به الگوهای فکری یا رفتارهای منفی رسیدگی کند. به عنوان مثال، با درک علت اصلی افکار منفی خود، در موقعیت بهتری برای تغییر آنها و استفاده از مکانیسمهای مقابلهای سالم قرار میگیرید.
هوش عاطفی خود را توسعه دهید: خودآگاهی و هوش هیجانی (EQ) دست به دست هم میدهند. EQ به توانایی فرد در درک احساسات خود و همچنین احساسات دیگران اشاره دارد. فردی با EQ بالا میتواند به طور موثر به احساسات با همدلی و شفقت پاسخ دهد. البته هیچ کس کامل نیست و EQ مانند هر مهارت دیگری است. اما با یادگیری بیان احساسات خود به شیوهای سالم و تمرین گوش دادن فعال در روابط خود، به گسترش خودآگاهی خود نیز کمک میکنید.
توسعه خودآگاهی
مطالعات نشان دادهاند که حس پیچیدهتری از خودآگاهی در حدود یک سالگی پدیدار میشود و تا ۱۸ ماهگی بسیار توسعه مییابد. محققان لوئیس و بروکس گان مطالعاتی را انجام دادند که در آن به چگونگی رشد خودآگاهی پرداختند. محققان یک نقطه قرمز را روی بینی نوزاد گذاشتند و سپس کودک را به سمت آینه نگه داشتند. کودکانی که خود را در آینه میشناسند، بهجای انعکاس در آینه، به بینیهای خود دست میکشند، که نشان میدهد حداقل سطحی از خودآگاهی دارند. لوئیس و بروکس گان دریافتند که تقریباً هیچ کودکی زیر یک سال به جای انعکاس در آینه به بینی خود دست نمییابد.
توجه به این نکته مهم است که مطالعه لوئیس و بروکس گان تنها خودآگاهی بصری نوزاد را نشان میدهد. کودکان ممکن است در واقع اشکال دیگری از خودآگاهی را حتی در این مرحله اولیه زندگی داشته باشند. به عنوان مثال، محققان لوئیس، سالیوان، استنگر و وایس پیشنهاد کردند که ابراز احساسات شامل خودآگاهی و همچنین توانایی تفکر در مورد خود در رابطه با افراد دیگر است.
محققان پیشنهاد کردند که ناحیهای از مغز که به عنوان قشر کمربندی قدامی واقع در ناحیه لوب فرونتال شناخته میشود، نقش مهمی در توسعه خودآگاهی ایفا میکند. مطالعات همچنین از تصویربرداری مغز استفاده کردند تا نشان دهند که این ناحیه در بزرگسالانی که خودآگاه هستند فعال میشود. آزمایش لوئیس و بروکس-گان نشان میدهد که خودآگاهی در کودکان حدود ۱۸ ماهگی شروع میشود، سنی که همزمان با رشد سریع سلولهای دوکی در قشر کمربندی قدامی است. با این حال، یک مطالعه نشان داد که یک بیمار حتی با آسیب گسترده به نواحی مغز از جمله اینسولا و قشر کمربندی قدامی، خودآگاهی خود را حفظ کرده است.
چگونه بفهمم که فردی خودآگاه هستم؟
اگر ۱۰ تا ۱۵ درصد برش خودآگاهی را انجام ندهید ناامید نشوید. اگر میخواهید بدانید که چقدر خودآگاه هستید، مرکز iNLP دارای ۱۲ سوال چند گزینهای است که به شما میگوید سطح خودآگاهی شما چقدر است و چه کاری میتوانید برای بهبود آن انجام دهید.
فهرست نقاط قوت ارزش در عمل (VIA-IS) یک ابزار عالی برای شناسایی نقاط قوت غالب خود است و در وب سایت VIA رایگان است. این پاسخ های شما را در شش دسته کلی با ۲۴ نقطه قوت می سنجد. ارزیابی را انجام دهید و گزارشی تهیه خواهید کرد که ۵ نقطه قوت برتر خود و نحوه شروع بهینهسازی آنها را مشخص میکند.
چگونه به فردی خودآگاهتر تبدیل شویم؟
خودتان را تصور کنید
بهترین نسخه از خود را تجسم کنید. خود ایده آل امیدها، رویاها، آرزوهای ما را منعکس می کند و از مهارت ها، توانایی ها، دستاوردها و دستاوردهای ما صحبت میکند که میخواهیم به آنها برسیم. (هیگینز، ۱۹۸۷؛ مارکوس و نوریوس، ۱۹۸۶.) همانطور که به نقاط قوت خود متمایل میشوید تا نسخه بهتری از خود شوید، میتوانید از این خود ایدهآل استفاده کنید تا در مسیر درست حرکت کنید و با موانع دیگر منحرف نشوید.
سوالات (چه) را بپرسید
هسته اصلی خودآگاهی توانایی بازتاب خود است. با این حال، گروه Eurich ادعا میکند که بیشتر مردم به روشی اشتباه فکر میکنند. مشکل اینجاست که ما سوالات اشتباهی از خود میپرسیم. در تلاش برای حل تعارض داخلی، میپرسیم (چرا؟) با این حال هیچ راهی برای پاسخ به این سوال وجود ندارد زیرا ما به ناخودآگاه خود دسترسی نداریم. در عوض، ما پاسخهایی میسازیم که ممکن است دقیق نباشند. خطر سؤال «چرا» این است که ما را از سوراخ خرگوش افکار منفیمان به پایین میفرستد. ما روی نقاط ضعف و ناامنی خود تمرکز میکنیم. امی را در نظر بگیرید، یک مدیر اجرایی جدید که در صحبت کردن در جلسات مشکل دارد. او ممکن است تجربهاش را با این فکر برای خودش توضیح دهد: من در جلسات صحبت نمیکنم زیرا در زنجیره غذایی شرکتها خیلی ضعیف هستم. هیچکس به حرف من گوش نمیدهد. پرسیدن (چه سوالی) ما را در فضای عینی و باز در نظر گرفتن همه عوامل مؤثر بر یک نتیجه خاص قرار میدهد. به عنوان مثال، به جای (چرا در جلسات صحبت نمی کنم؟) میتوانیم بپرسیم: پویایی بین فردی در اتاق چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که باعث شد من به داستان قدیمی خود مبنی بر خوب نبودن بپردازم؟ چه کاری میتوانم انجام دهم تا بر ترس خود از صحبت کردن غلبه کنم؟ این نوع درون نگری به ما این امکان را میدهد که به رفتارها و باورها به همان اندازه که هستند نگاه کنیم. با خودآگاهی میتوانیم الگوها و داستانهای قدیمی را که به دردمان نمیخورند، بررسی کنیم و سپس ادامه دهیم. پرسیدن سوالات درست به ما قدرت میدهد تا انتخابهای متفاوتی داشته باشیم که نتایج متفاوتی به همراه داشته باشد. امی تصمیم میگیرد برنامه ریزی کند زیرا اکنون میفهمد که شانس غلبه بر مشکل خود را دارد. او قرار است در مورد محتوا و اهداف جلسه آینده اطلاعات بیشتری کسب کند تا در نحوه مشارکت خود مطمئنتر شود. او به جای اینکه در تصور اینکه دیگران در مورد او چه فکری میکنند غرق شود، فعالانه به نشانههایی گوش میدهد تا سؤالات معناداری بپرسد که گفتگو را به جلو میبرد.
مغز خود را تقویت کنید
آمیگدال که مغز اولیه نیز نامیده میشود، اولین قسمتی از مغز بود که در انسان رشد کرد. این رادار به عنوان نوعی رادار عمل میکرد که نیاز به فرار یا مبارزه را نشان میداد. آن قسمت از مغز در پیش بینی خطر مهارت دارد و قبل از اینکه بتوانیم یک احساس منفی را نام ببریم واکنش نشان میدهد. قلب ما تند میزند، شکممان سفت میشود و عضلات گردن ما منقبض میشوند. واکنش بدن شما سیمی است که به قشر پیش پیشانی سیگنال میدهد تا یک احساس منفی را ثبت یا نامگذاری کند. اگر هوشیاری را به وضعیت فیزیکی خود بیاورید، در لحظه میتوانید احساس را در حال وقوع تشخیص دهید. ماهر شدن در این کار مغز شما را دوباره سیم کشی میکند. نام بردن از احساسات در تصمیم گیری بسیار مهم است. وقتی اجازه میدهیم احساساتمان بر ما غلبه کند، میتوانیم تصمیمات بدی بگیریم که عواقب ناخواستهای دارد. نامگذاری احساسات به ما این امکان را میدهد که دیدگاه (سوم شخص) را در نظر بگیریم تا عقب بنشینیم و به طور عینی تر آنچه را که در حال وقوع است ارزیابی کنیم. برای مثال تصور کنید شما یک فرد خودآگاه، در حال گفتگو با شخصی هستید و بازخوردهای منفی دریافت میکنید. قلب شما شروع به تپیدن می کند و احساس خطر میکنید. با خود میگویید (احساس میکنم این شخص به من حمله می کند) اما، قبل از اینکه گریه کنید یا بالستیک شوید، جلوی خود را میگیرید و صدای شخص را میشنوید. متوجه میشوید که این شخص حداقل یک نکته خوب داشته است و مکالمه متفاوتی را شروع میکنید، گفتگوی رضایتبخش و سازنده.
از دیگران درباره تصورشان از شما بپرسید اکنون که متوجه شدید بازخورد نباید ترسناک باشد، از دیگران بپرسید که در شرایط خاص چگونه شما را درک میکنند. مشخص کردن به شما کمک میکند تا دقیقترین بازخورد را ارائه دهید. شجاع باشید و از آنها بپرسید که دوست دارند رفتار شما را ببینند. تمرین: سناریو(هایی) را که میخواهید درباره آن بازخورد دریافت کنید، انتخاب کنید و آنها را فهرست کنید. دو ستون درست کنید ستون الف: من خودم را چگونه میبینم؟ ستون B: دیگران من را چگونه میبینند؟ در ستون A فهرستی از کلمات را برای توصیف نگرش و رفتار خود در آن زمان تهیه کنید. سپس، از شریک بازخورد خود بخواهید همین کار را انجام دهد و آن پاسخ ها را در ستون B ثبت کنید. مراقب اختلافات باشید ممکن است نقاط کوری داشته باشید که نیاز به حضور دارند.
نگه داشتن یک مجله ژورنال نویسی یک راه عالی برای توجه به آنچه در خود خصوصی و عمومی شما میگذرد است. همچنین به شما کمک میکند تا الگوهایی را بشناسید که یا به شما خدمت میکنند یا نه. میتوانید از این دستورات استفاده کنید: امروز چه کاری را خوب انجام دادم؟ با چه چالش هایی مواجه شدم؟ چه احساسی داشتم؟ چگونه پاسخ دادم؟ در نگاهی به گذشته، آیا پاسخ دیگری میدادم؟ از چه نقاط قوتی استفاده کردم تا روی بهترین نسخه خودم تمرکز کنم؟ قصد من برای فردا چیست؟
ذهن آگاهی را تمرین کنید ذهن آگاهی یک تمرین است. این به شما کمک میکند تا از آنچه در ذهن، بدن و محیط شما میگذرد آگاه باشید. مدیتیشن یکی از معدود تمرینهایی است که میتوانید در زندگی روزمره خود وارد کنید و تمرین تمرکز حواس ابزار فوق العاده ای برای ایجاد خودکنترلی بیشتر است. در اینجا چند ایده از فعالیتهای ذهن آگاهی برای شروع شما آورده شده است:
تنفس عمیق را تمرین کنید
اطرافت را نام ببر
فضای خود را سازماندهی کنید
بکشید یا رنگ کنید
راه رسیدن به خودآگاهی یک سفر است. خودآگاهترین افراد به جای رسیدن به یک مقصد خاص، خود را در تلاش برای تسلط میبینند. همانطور که در توسعه خودآگاهی خود به جلو میروید، به طور مرتب از خود بپرسید: امروز چگونه به سمت بهترین نسخه از خود حرکت خواهید کرد؟
سخن آخر پزشک خوب
خودآگاهی مهارتی است که باعث میشود خود واقعیمان را (چیزی که واقعا هستیم) از خود ایدهآل (چیزی که آرزویش را داریم باشیم) از هم تفکیک کنیم. فاصله بین خود واقعی و خود ایدهآل اگر بیش از حد باشد میتواند عزت نفس را که یکی از مولفههای اصلی خودآگاهی است پایین بیاورد. خودآگاهی صرفا توانایی مشاهده خود ما است. ممکن است بعضی از ما کم و بیش این شروع را داشته باشیم ، اما تمرینات زیادی وجود دارد که هر کسی می تواند برای بهبود خودآگاهی خود با توجه به هر شرایطی که در حال حاضر دارد، استفاده کند.
سوالات متداول
ویژگی افراد خودآگاه چیست؟ این افراد نقاط قوت و ضعف خود را میشناسند، شکست را میپذیرند و برای بهتر شدن تلاش میکنند، به دیگران احترام میگذارند.
حوزههای اصلی خودآگاهی کدامند؟ انسانها شخصیتی پیچیده دارند، برای خودآگاهی باید در زمینههای بسیاری درک خود را افزایش دهید. از حوزههای اصلی که باید روی آنها تمرکز کنید میتوان به ارزشها، ویژگیهای شخصیتی، عادات، احساسات و نیازهای روانی اشاره کرد.
آیا ثبت وقایع روزانه میتواند تمرینی برای افزایش خود آگاهی در فرد باشد؟ برای اینکه بتوانید خود را دقیقتر ارزیابی کنید، و خودآگاهی خود را بالا ببرید بهتر است وقایع روزمره خود را ثبت کنید. ثبت وقایع روزانه میتواند تمرینی برای افزایش خود آگاهی افراد باشد.
دستیابی به خودآگاهی چه مزایایی دارد؟ تسریع مقبولیت، ترغیب رشد مثبت، خودکنترلی، تصمیمگیری بهتر، بهبود وضعیت شغلی، بهبود روابط و… همه از مزایای دستیابی به خودآگاهی هستند.
خودآگاهی چند نوع است؟ خودفیزیکی، خودجنسیتی، خودتاریک، خودواقعی، خودمعنوی، خودآرمانی، خوداجتماعی، خودآگاهی، خودآگاهی عمومی، خودآگاهی خصوصی
پرسش و پاسخ
عالی
من عرف نفسه، فقد عرف ربه
کسی که خودش رو بشناسه، بعدش خداش رو میتونه بشناسه
شاید یکی از مهمترین فواید خودآگاهی همین باشه