هجوم افکار یا وسواس فکری چیست و برای رهایی از آن چه باید کرد؟

توسط میترا سیفان
این مقاله توسط میترا سیفان تالیف شده است.

چگونه از هجوم افکار منفی جلوگیری کنیم؟

همه انسان‌ها افکار مزاحمی دارند که هر از چند گاهی به سراغ آن‌ها می‌آیند. در دنیای پر‌تلاطم و آشفته امروزی، کمتر کسی را می‌توان یافت که هجوم افکار ناخواسته را به‌ویژه پیش از خواب تجربه نکرده باشد.
اما در برخی افراد این حالت شدت پیدا می‌کند و فرد در طول روز با افکار و ترس‌های تکرار‌شونده در ذهن خود مواجه می‌شود و تلاش برای بیرون کردن آن‌ها از خانه ذهن،تنها برای مدت کوتاهی دوام خواهد داشت.
گاهی این نشخوار فکری تا جایی فرد را آزار می‌دهد که به هر راهکار غیرعلمی برای درمان چنگ می‌زند.
این افراد ممکن است به‌صورت مداوم در مورد ابتلا به بیماری‌های مختلف فکر ‌کنند یا مدام افکار و رفتار خود و دیگران را وارسی و مرور کنند یا ممکن است مدام دلواپس عزیزان خود باشند
در چنین مواردی فرد سعی می‌کند با مراقبت گری و توجه بیشتر مانع از رخداد موضوع اضطراب زا شود.
در اینجا این احتمال وجود دارد که فرد به وسواس فکری مبتلا باشد که بخشی از اختلال وسواس فکری-عملی است.

 

وسواس فکری-عملی یا Obsessive-Compulsive Disorder چیست؟

وسواس فکری-عملی یا Obsessive-Compulsive Disorder که به‌اختصار به آن OCD نیز اطلاق می‌شود، یک اختلال روانشناختی است که باعث تکرار افکار یا احساسات ناخواسته (وسواس) یا اصرار به انجام مکرر یک کار (اجبار) می‌شود. در واقع، اجبار یا وسواس عملی، رفتارهایی هستند که باید بارها و بارها انجام شوند تا اضطراب ناشی از وسواس فکری فرد کاهش یابد. برخی افراد هم به وسواس فکری و هم به وسواس عملی مبتلا هستند، اما عده‌ای ممکن است تنها به یکی از آن‌ها دچار باشند.

فرد مبتلا به این اختلال ممکن است متوجه نباشد که وسواس فکری و یا وسواس عملی او بیش از اندازه یا غیر‌منطقی است و زمان زیادی را از او گرفته و در کارهای روزمره، اجتماعی، مدرسه یا کار وی تداخل ایجاد می‌کند. گاهی نیز فرد به این مسئله واقف است، اما توانایی متوقف کردن آن را ندارد.

 

علائم وسواس فکری-عملی

اختلال وسواس فکری-عملی شامل وسواس و اجبار است. ممکن است عده‌ای فقط علائم وسواس و عده‌ای علائم هر دو را داشته باشند. در ادامه به تشریح علائم مختص هر دسته خواهیم پرداخت.

 

علائم وسواس فکری

وسواس فکری شامل افکار، تمایلات یا تصاویر مزاحم تکرار‌شونده و مداوم است که باعث پریشانی یا اضطراب فرد می‌شوند. این افکار معمولاً زمانی به ذهن هجوم می‌آورند که در حال فکر کردن یا انجام کارهای دیگر هستید.

وسواس فکری اغلب به‌صورت موارد زیر بروز می‌کند:

  • ترس از آلودگی یا بیماری
  • نیاز شدید به اطمینان یافتن
  • نیاز شدید به نظم و تقارن
  • افکار تهاجمی یا وحشتناک در مورد آسیب رساندن به خود یا دیگران
  • افکار ناخواسته از جمله پرخاشگری، یا موضوعات جنسی یا مذهبی

مثال‌هایی از علائم وسواس فکری:

  • از لمس اشیایی که دیگران آن‌ها را لمس کرده‌اند، ترس دارید.
  • از موقعیت‌هایی که سبب آغاز وسواس فکری شما می‌شوند، مانند دست دادن، اجتناب می‌کنید.
  • شک دارید که در را قفل کرده باشید یا اجاق گاز را خاموش کرده‌ باشید.
  • وقتی اشیا حالت منظم ندارند یا با روش خاص شما مرتب نشده‌اند، استرس شدیدی می‌گیرید.
  • تصاویری از راندن خودرو به میان جمعیتی از مردم به ذهن شما می‌آید.
  • افکاری در مورد انجام رفتار زشت یا اقدام نامناسب در ملأعام دارید.
  • تصاویر جنسی ناخوشایند در ذهن شما تداعی می‌شود.

 

علائم وسواس عملی

وسواس عملی شامل رفتارهای تکرارشونده است که احساس می‌کنید ناچار به انجام آن‌ها هستید.

این رفتار‌های تکراری به‌منظور کاهش اضطراب ناشی از وسواس فکری شما یا جلوگیری از وقوع یک اتفاق بد است. انجام چنین کار‌هایی، هیچ لذتی به‌همراه ندارد و ممکن است فقط سبب کاهش موقت اضطراب شود.

علائم وسواس عملی شبیه علائم وسواس فکری هستند، تنها تفاوت آن‌ها در این است که علاوه بر ذهن، در عمل نیز ظاهر می‌شوند. این علائم عبارتند از:

  • شستشو و تمیز کردن مکرر
  • چک کردن مکرر
  • شمارش کردن مکرر
  • نظم بیش از حد
  • دنبال کردن مجدانه یک روال
  • نیاز به اطمینان

مثال‌هایی از علائم و نشانه‌های وسواس عملی:

  • دست‌ها را به‌صورت مکرر شستشو می‌دهید، تا جایی‌که پوست شما خشک و آسیب‌دیده می‌شود.
  • برای اطمینان از قفل بودن درب‌ها، بارها و بارها آن‌ها را چک می‌کنید.
  • اجاق گاز را بارها و بارها چک می‌کنید تا مطمئن شوید که خاموش است.
  • قدم‌هایتان، بطری‌ها یا سایر اشیای اطرافتان را دائماً شمارش می‌کنید.
  • زیر لب به تکرار دعا، کلمه یا عبارت خاصی می‌پردازید.
  • قوطی‌های کنسرو‌ را همیشه با یک ترتیب مشخص قرار می‌دهید.

عوارض هجوم افکار منفی

پیامدهای وسواس فکری

وسواس‌های عملی پیامد مستقیم وسواس‌های فکری هستند، اما به‌غیر از وسواس عملی، افراد مبتلا معمولا بسیار مضطرب و احساساتی هستند و علائمی مانند علائم افسردگی، نگرانی بیش از حد، تنش شدید و احساس مداوم اینکه هیچ چیز درست نیست را دارند.

وسواس فکری ممکن است چندین اثر کوتاه‌مدت از جمله عدم توانایی شخص در کار کردن به‌عنوان فرد مفیدی در جامعه، ایجاد مشکلات در مدرسه یا محل کار، ایجاد مشکل در حفظ دوستی یا روابط عاشقانه را به‌دنبال داشته باشد. اثرات طولانی‌مدت این اختلال عمدتاً به‎دلیل کیفیت پایین زندگی مبتلایان ایجاد می‌شوند. این اثرات طولانی‌مدت شامل افسردگی، اضطراب مداوم و افزایش خطر سوء‌مصرف مواد هستند.

آیا وسواس قابل درمان است؟

درمان وسواس امکان پذیر است اما بیمارانی هستند که به درمان مقاومت نشان می‌دهند.
دسته اول بیمارانی هستند که علائم به جزئی از وجودشان تبدیل شده است.
به این بیماران، خودهمخوان می‌گویند. بیماران خودهمخوان از علائم خود بی خبر هستند و نمی‌دانند جزئی نگری افراطی و قوانین سفت و سختشان مانع از تجربه ی زندگی سالم و شاد است و با هر تجربه ی ناکامی، قوانین جدیدتری وضع می‌کنند که زندگی آنها را محدودتر می‌کند.
بسیار مشکل است یک بیمار خودهمخوان را وارد رواندرمانی کنید. زیرا از نظر آنها هیچ مشکلی وجود ندارد.
دسته دوم افرادی هستند که از قضاوت شدن و سرزنش توسط خود و دیگران ترس دارند و دریافت یک تشخیص روانشناسی می‌تواند در آنها باعث احساس شرم و تحقیر شود و ترس از طرد شدن مانع شروع یا ادامه رواندرمانی در آنها شود.
دسته سوم کسانی هستند که اختلالات رفتاری برایشان نشانه ضعف است. همانطور که شنیده اید اغلب مردم می‌گویند “هر کسی باید بتواند مشکلات خود را حل کند.” بخصوص در مردان به این معنی است که نیاز به کسی نداشته باشید.
در این موارد خانواده و دوستان بایست از متقاعد کردن ملایم استفاده کنند و دشوار بودن اعتراف را برای فرد تسهیل کنند و همراه و حامی باشند.

 

درمان وسواس فکری

اگر افکار شما ناشی از مشکلات غیر‌واقعی هستند و کیفیت زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده‌اند، به وسواس فکری مبتلا هستید و لازم است که هر چه زود‌تر به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.

روان‌درمانگر با ارائه راهکار‌های مؤثر شما را در نبرد با هجوم افکار ناخواسته و مزاحم یاری می‌کند و معمولا از یکی از دو روش زیر بسته به ‌شدت اختلال استفاده می‌نماید.

روان‌درمانی وسواس فکری

روانکاوی به ریشه های اضطراب می‌پردازد و به فرد کمک می‌کند با تجربه ی دوباره ی اضطراب ها در فضایی امن، هیجانات بازسازی شوند و فرد در بستری ایمن نیاز نداشته باشد برای گریز از اضطراب به علائم تکرار شونده چنگ بزند.
رفتاردرمانی شناختی (CBT) نوعی روان‌درمانی برای از مبتلایان به وسواس است. مواجهه‌درمانی (ERP)، بخشی از درمان CBT است که در آن، فرد مبتلا به‌تدریج در معرض ترس یا وسواس خود قرار می‌گیرد و راه‌های مقابله با اجبار ناشی از آن را می‌آموزد.

 

دارو‌درمانی وسواس فکری

برخی داروهای روانپزشکی می‌توانند به کنترل وسواس کمک کنند. معمولاً متخصصان دارو‌های ضد‌افسردگی را در مرحله اول امتحان می‌کنند که عبارتند از:

  • کلومیپرامین برای بزرگسالان و کودکان ۱۰ سال به بالا
  • فلوكستین برای بزرگسالان و كودكان ۷ سال به بالا
  • فلووکسامین برای بزرگسالان و کودکان ۸ سال به بالا
  • پاروکستین فقط برای بزرگسالان
  • سرترالین برای بزرگسالان و کودکان ۶ سال به بالا

در پایان به‌خاطر داشته باشید که وسواس فکری جزو اختلالات روانشناختی است که در طول زندگی با شما باقی می‌ماند، اما خوشبختانه به درمان‌های رایج به‌خوبی جواب می‌دهد. شما هر چه زود‌تر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید، درمان آن آسان‌تر و تبعاتش کمتر خواهند بود.


نویسنده: میترا سیفان – روانشناس

خوانندگان محترم اگر سوالی در زمینه هجوم افکار منفی داشتید، در قسمت نظرات مطرح کنید تا در اسرع وقت پاسخگو باشیم.


پزشک خوب
، سامانه آنلاین رزرو اینترنتی نوبت از روانشناسان و روانپزشکان و سایر تخصص های پزشکی است که به شما کمک می‌کند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.

پرسش و پاسخ

پزشک خوب، نظرتان را درباره این مقاله بگویید یا سوالاتتان را بپرسید، متخصصان ما در اولین فرصت به سوالات شما پاسخ می‌دهند.

Ziziii خرداد ۱۶, ۱۴۰۲ - ۵:۱۱ ق٫ظ

سلام من ۱۸ سالمه یاده موضوع های گذشته که می افتم عذاب وجدان شدید میگیرم و احساس میکنم باید موضوعی که میدونم با گفتنش همه چی بد تر میشه رو باید بگم به اطرافیانم احساس میکنم افکار منفیم بعضی وقتا بهم غلبه میکنه مثلا میترسم راز بقیه رو که میدونم فاش کنم و خیلی عصبی رفتار میکنم نمیتونم جلو عذاب وجدنمو بگیرم سر موضوع های بسیار کوچیک لطفا کمکم کنین

پاسخ
مونا خرداد ۱۵, ۱۴۰۲ - ۸:۲۶ ب٫ظ

سلام، من ۲۳ سال سن دارم، انگیزه انجام هیچ کاری رو ندارم، فکر میکنم کل مسیر زندگیم که تا الان اومدم اشتباه بوده، فکر میکنم سلامت جسمی هم ندارم و دچار وسواس در این موضوع شدم، وقتی دبستان بودم خوردم زمین و یکی از دندون هام شکست و الان اون دندونم که درست کردم رو مدام نگاه میکنم و با بقیه مقایسه میکنم، چندماه قبل ضربه ای کوچک دید و من خیلی حساس شدم همش فکر میکنم آسیب دیده مثل چندسال قبل، با اینکه چیزی نشده اما فعالیت های روزمره م رو انجام نمیدم و میرم تو آینه خودم رو نگاه کنم همش فکر میکنم اتفاق چندسال قبل دوباره برام افتاده، از ذهنم یک اتفاق مبهم میگذره و مدام احساس میکنم ممکنه آسیب ببینم، حس میکنم اگه به کارهام برسم ممکنه ذهنم دور بشه و بهتر بشم اما تمرکز روی کار ندارم چون انگیزه ندارم و همچنین مدام احساس آسیب دیدگی جسمی دارم.

پاسخ
ناشناس خرداد ۱۵, ۱۴۰۲ - ۶:۳۲ ب٫ظ

سلام من چند وقتیه همش وسواس اینو دارم که نکنه کارایی که برای پارتنرم انجام میدم فیک باشه چون چند باریم سر این موضوع دعوامون شده و الان که تکلیف خودمو با احساساتم نمیدونم اینکه نمیدونم واقعا کارا و حرفا و حتی قبول کردن ب پیشنهاداششوو دوست دارم یا نه و دچار شک و تردیدم رابطمون خراب شده لطفا کمکم کنید

پاسخ
زینب خرداد ۱۵, ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۱ ب٫ظ

وسواس فکری عمامه بریده از همه چی خسته شدم بریدم مثل خوره داره مذموم میخوره دکتر هم رفتن ۴۰ روزه دارو می خورم ولی تاثیری نداشته هر لطف شکل عوض میکنه و احتمالا نمیگذاره
لطفا کمکم کنید

پاسخ
فاطمه خرداد ۱۴, ۱۴۰۲ - ۳:۱۰ ب٫ظ

سلام من وقتی شب می خواهم بخوابم کارهایی که در روز انجام میدهم در ذهنم مرور می شود و نمی توانم بخوابم چه طوری می توانم مشکل و بر طرف کنم

پاسخ
ناشناس خرداد ۱۴, ۱۴۰۲ - ۲:۳۷ ب٫ظ

سلام
یکی از اعضای خانواده ی منم دچار توهمات ذهنی هست و اینکه وقتی بیدار هست همش در حال صحبت کردن با افرادی که توی ذهنش هستن هست و روزی چند بار با این صداهای توی ذهنش دعوای شدید می کند حتی به آن ها فحش می دهد و گاهی همش در حال خندیدن هست این افرادی که در ذهنش هستند بیشتر از فامیلهامون هستن ما مدت ها هست که بابت این موضوع یا فامیلمون قطع رابطه کردیم تا آن ها را نبیند و اذیت نشود اما هیچ فایده ای نداشته تازه اعضای خود خانواده هم به ذهنش اضافه شدن و گاهی مستقیم می آید و با تک تک ما دعوا می کند که چرا دارین توی ذهنم ، من رو اذیت می کنید!!!!
و میگه شما دشمن من هستین از اینکه من اذیت میشم شما شاد می شید . حتی گاهی میگه شما برنامه ای توی گوشی خودتون نصب کردین و با بازی کردن با اون من رو اذیت می کنید
۶ سال هست که درگیر این موضوع هست.
روانپزشک هم بردیمش داروهایی نوشت که باعث میشد تپش قلب شدید بگیره اونقد شدیدکه به حالت سکته می رسید و از اون به بعد داروها رو قطع کرد و دیگه هیچ داروی استفاده نمی کنه .

پاسخ
محمد خرداد ۱۱, ۱۴۰۲ - ۷:۰۳ ب٫ظ

سلام
راستش خیلی وقت پیش عکس یک آدمی رو در فضای مجازی دیدم که با جراحی و عمل چهره اش رو خیلی ترسناک و زشت کرده بود و اون موقع اصلا اذیتم نمی‌کرد ولی دو روز پیش شب که میخواستم بخوابم ناگهان بصورت ناخودآگاه آمد به ذهنم و تا الان همش هنگام کار های روزمره ناخودآگاه میاد به ذهنم و خیلی حس بدی بهم دست میده مثل استرس و اظطراب الکی و همش می‌خوام بهش فکر نکنم ولی نمیتونم و باز میاد ,

پاسخ
علی خرداد ۱۱, ۱۴۰۲ - ۱:۳۲ ق٫ظ

من فقط افکار جنسی در مقابله با دیگران حتی افراد نزدیکم با تصاویر و حرف های زشت جنسی به سراغم آمده و دست از سرم برنمیدارند و باعث اضطراب شده و به اجبار ناخودآگاه زیر لبی این جمله ها را به آنها میگویم مث یه پیشنهاد یا فحش دادن و یا خواستن و میترسم و میدانم که کسانی که کنار من هستند افکار من را می شنوند و می فهمند و واکنش نشان میدهند لطفن کمکم کنید چند ساله از کار و زندگی افتادم و از همه فرار میکنم و همیشه میخاهم تنها باشم

پاسخ
مهتاب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۵۷ ق٫ظ

من مدام فکر میکنم همه جا نجس هست وقتی از خواب بیدار میشم فکر میکنم نم زده شلوارم عوض میکنم کوچکترین رطوبت در شلوار میگم نم زده متوجه نشدم دستامو خیای میشورم دستشویی میرم خیای خودمو میشورم ولی حمامم بیشتر از ده دقیقه طول نمیکشه چون میترسم دستشویم بگیره زود میام از حمام بیرون

پاسخ
ناشناس خرداد ۶, ۱۴۰۲ - ۶:۳۹ ق٫ظ

سلام روزتون بخیر
راستش چند وقتی هست باخودم حرف میزنم خیلی فکرای بیهوده تو سرمه، با فکرام میخندم گریه میکنم با فکرام دستامو بدنمو حرکت میدم به خصوص موقع خواب از بس فکر میکنم خوابم نمیبره تو را خدا بگین چکار کنم
خیلی کم خوابم از بس فکر میکنم
ممنونم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۱ ب٫ظ

سلام. مقاله مایند فولنس (ذهن آگاهی) https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
رو مطالعه بفرمایید و تمرین‌هاشو انجام بدید کمکم تسلط بیشتری بر مدیریت افکارتون پیدا می‌کنید. به علاوه حوزه‌های مختلف زنگی‌تون، حرفه‌ای، تفریحات و مخصوصا روابطتونو بررسی کنید و بهبود بدید. با دیگران بیشتر وقت بگذرونید و چالش‌هایی که در روابطتون هست بهبود بدید حتما موثر خواهد بود. در صورت نیاز از روانشناس کمک بگیرید.

پاسخ
مهدی قزلگچی خرداد ۵, ۱۴۰۲ - ۹:۵۶ ب٫ظ

سلام من یه چیزی مثل خوره چسبیده به من مثلا موسیقی گوگل پلی من باید دقه به دقه نگاه کنم بعد نگاه میکنم دوباره این هشدارو میده که باید نگاه کنی

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۰ ب٫ظ

سلام. برای دوری از افکار دردسر ساز لازمه که مدیریت افکار رو خوب یاد بگیریم و تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
می‌تونن در این زمینه خیلی موثر باشن. به علاوه به روابطتون دقت کنید و ببینید کجا نیاز به بهبود و بازنگری داره؟ آیا کسی هست که سعی در کنترل شما داره یا بالعکس شما سعی در کنترل ایشون؟ با تمرین رفتار منصفانه و قاطعانه می‌تونیم روابطمونو بهبود بدید و این همواره موثره.

پاسخ
مبینا خرداد ۵, ۱۴۰۲ - ۰:۱۱ ق٫ظ

سلام وقتتون بخیر من دختری بیست ساله هستم ..افکار وحشتناک از آسیب رساندن به عزیزانم تو سرم تصویر سازی میشه همه چی از یه اخبار شروع شد که سال ۹۹ یه قتل ناموسی اتفاق افتاد و این افکار تو سر من اومد اگه این اتفاق تو زندگی من بیوفته چی .. حدود دو سال دارو درمانی داشتم (فلووکسامین) هنوزم به درمان با روانشناسم پایبند هستم …اما به شدت در عذابم این فکرا شب و روز منو گرفته به شدت منو به وحشت میندازه حالم اصلا خوب نیست واقعا خودمم دانشجو روانشناسی هستم اما این افکار زندگی منو مختل کرده

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۲ ب٫ظ

سلام، گاهی یه جرقه فکری رو تو ذهن ما می‌ندازه و ما زیادی جدیش می‌گیریم و دردسر شروع می‌شه و وقتی طولانی مدت ادامه پیدا می‌کنه تبدیل به یه عادت قوی و پر دردسر می‌شه. اول از همه با تمرین‌های تمرکز یا مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
می‌تونید در مدیریت افکارتون ماهر بشید. با توجه به طول مدت مساله حدس می‌زنم ایراد کار رو باید جای دیگه جستجو کرد و این هم یکی از روابط مهم زندگیتونه که خوب پیش نمی‌ره و با کنترل‌گری همراهه. یا اینکه روی بخش مهمی از زندگیتون کنرل موثری ندارید، با بررسی این موارد و پیدا کردن مساله اصلی می‌تونید بهتر از روند رواندرمانی بهره ببرید.

پاسخ
علی خرداد ۴, ۱۴۰۲ - ۱:۳۲ ق٫ظ

منم تو این مقوله وسواس با سایر دوستان اشتراک دارم اما وسواس من کاملا متفاوته و افکاری که در ذهنم خطور میکنن موجب ازارم نمیشه و یا منفی و مزاحم نیستن بلکه مشکلم اینه که هر لحظه در حال فکر کردنم تا حدی که بعد از بیدار شدن از خواب افکار شبم رو ادامه میدم
مشکل من زیاد از حد فکر کردنه
و محتوای فکرم شک و تردیدیه که نسبت به همه چیز دارم و بعد از اون تحلیل بی مورد و افراط در این مسئله است

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۳ ب٫ظ

سلام، ما وقت انرژی محدودی داریم و اگه بخوایم برای هر موردی خیلی تحلیل و بررسی کنیم قطعا کلافه کننده‌ست و نشدنی، خوبه در هر مورد ارزیابی کنید مساله چقدر مهمه و تا چه حد ضروریه وقت و انرژی محدودم رو صرف ارزیابی و تحلیل اون مساله بکنم و منابع خودتونو مدیریت کنید، اگه بررسی مساله ضرورت نداره یا تا همینجا کفایت می‌کنه وقتی مغزم از سر عادت پیشنهاد بررسی بیشتر رو می‌ده من می‌تونم به صورت آگاهانه این پیشنهاد رو رد کنم و تمرکزمو روی کار دیگه‌ای بذارم تا به مرور عادات مغزم هم تنظیم بشه. برای تسلط بر مدیریت افکار و مغز تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
بسیار کارآمد هستند.

پاسخ
امیر مرادی اردیبهشت ۳۰, ۱۴۰۲ - ۷:۱۰ ب٫ظ

سلام خسته نباشید
من چند ماه پیش با رفیقم دعوام شد تا وقتی باهاش قهر بودم اونو که میدیدم اصلا استرس نداشتم
ولی حالا که باهاش اشتی کردم اونو هر جا میبینم یا باهاش صحبت میکنم منو استرس میگیره مشکلم چیه
از این استرس دارم که اونو ببینم استرس بگیرم
وسواس افکار مزاحم گرفتم بنظرتون؟

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۳ ب٫ظ

سلام، به نظر میاد بخشی از رابطه شما با دوستتون یا تجربه قهر بینتون حل نشده باقی مونده، یه روانشناس می‌تونه کمکتون کنه مشکل رو بهتر شناسایی و حل کنید.

پاسخ
امیر مرادی خرداد ۱۴, ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۴ ق٫ظ

وقتی باهاش اشتی کردم که مشکلمون حل شد
ولی من به مدت یک ماه از شهرمون خارج شدم بعد یک ماه اونو که دیدم باز منو استرس میگرفت
و از این استرس دارم که نکنه از استرس بلایی سرم بیاد و فک میکنم اگه بلایی سرم بیاد بخاطر اونه با منو بیشتر استرس میگیره
الانم سرکارم هستم از الان استرس دارم که اونو یک ماه دیگه ببینم باز منو استرس میگیره واقعا نمیدونم چیکار کنم
ای خدا من اینطوری نبودم قبلا
و اینم بگم فک میکردم ازش میترسم ولی وقتی بهم ثابت میشه که ترسم از اون نیست استرسم قطع میشه
و همش توی فکرم این هس که نکنه فکرای دیگه مونده که به اونا فک نکردم باز دوباره منو استرس میگیره

پاسخ
نسترن اردیبهشت ۲۳, ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۵ ب٫ظ

منم بعد از دیدن یه حادثه ی مرگ نسبت به شوهرم همچین وسواس فکری گرفتم که خدایا اگه نباشه من چیکار کنم و گاهی انقدر عذابم میده که میخوام بلند بلند گریه کنم زمستون خیلی عذاب آور بود با گرم شدن هوا بهتر شدم ولی مسائلی که اعصابم رو تحت فشار قرار بده باعث میشه دوباره افکار منفی به سراغم بیاد گاهی میگن سردی به مغز میزنه و کنترل افکار سخت میشه که درمانش با یه طبیب هست

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۳ ب٫ظ

سلام، فکر از دست دادن یه عزیز می‌تونه خیلی اضطراب‌آور باشه ولی با یادگیری مدیریت افکار و دغدغه‌هاتون و حل مساله نسبت به این موارد می‌تونید کنترل اوضاع رو دوباره بدست بگیرید، بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا بررسی دقیق‌تر مساله به شما کمک کنه.

پاسخ
علی اردیبهشت ۱۶, ۱۴۰۲ - ۳:۲۷ ب٫ظ

با سلام….به افکار منفی چه بگوییم تا رها شویم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۴ ب٫ظ

سلام، از تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
کمک بگیرید، بسیار موثر هستند، البته به شرط تمرین منظم.

پاسخ
لیسا اردیبهشت ۱۴, ۱۴۰۲ - ۸:۱۸ ب٫ظ

سلام من به وسواس فکری و عملی دچارم همش احساس میکنم یکی تو ذهنم داره بهم دستور میده همش با چیزهایی که میترسم اتفاق بیفته تهدیدم می‌کنه و مجبور میشم یه کار رو چند بار انجام بدم مخصوصا همش دستام رو میشورم طوری که پوست دستم خشک و سفید شده مثلا وقتی دارم کنترل رو میزارم کنار تلویزیون یدفه یه چیزی تو مغزم میگه اگه اینو بزاری اونجا یه اتفاق بد بیفته بعد مجبور میشم بزارم یه جای دیگه گاهی وقتی انقدر از دست این افکار عصبی میشم که با دستم محکم سرم رو فشار میدم و میگم بسه دیگه بسه بسه.. خیلی آزارم میده احساس میکنم به یه روانشناس یا مشاوری چیزی نیاز دارم

پاسخ
کلافه خرداد ۶, ۱۴۰۲ - ۱:۴۸ ق٫ظ

منم همینطور ولی من مثلا بطری رو زمینه اثلا حوصله ندارم اما یکی تو مغزم میگه پاشو اونو بزار سرجاش انقد اینو بهم میگه کلافه میشم
یا مثلا دارم شلواری میپوشم که پشت وروش معلمو نیست بعد اینوری میپوشم یکی تو ذهنم میگه در بیار اونوری بپوش بعد دوباره اونوری میپوشم یکی درونم بهم میگه نمیخاد اینو بپوشی اما من اون شلوارو میخوام بپوشم کلافه میشه اصن هیچی نمیپوشم😫😫😫😫

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۴ ب٫ظ

سلام، این مشکل قابل حله ولی بهتره که به روانشناس مراجعه کنید تا مساله دقیق‌تر بررسی بشه و مسیر بهبود رو طی کنید.

پاسخ
ناشناس اردیبهشت ۱, ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۶ ب٫ظ

سلام من دختری ده ساله دارم وسواس داره به روان شناس و روانپزشک مراجعه کردم دارو دادن خیلی خواب اور هست کلا خوابه ولی چن روزه سلام خوبید ممنون خداحافظی چن بار تکرار میکن به حدی که من خجالت میکشم تو را بخدا چکار کنم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۴ ب٫ظ

سلام، دارو به تنهایی گزینه مناسبی نیست و لازمه حتما با رواندرمانی همراه باشه، به روانشناس مراجعه کنید تا اول از همه رابطه شما و سایر اعضای خانواده با فرزندتون بررسی بشه و با کمک شما مشکل حل بشه، به نظر میاد بهتره جلسه اول دخترتون همراهتون نباشه بعد از بررسی در صورت نیاز برای جلسات بعد بیاد.

پاسخ
ناشناس فروردین ۲۶, ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۴ ق٫ظ

سلام چطورین خوبین من ۱۹ سالمه حد دوماهی میشه همش فکر های منفی به سرم میاد افکار منفی که همش واقعا احساس میکنم قلبم داره تندتند میزنه دکتر رفتم اصلا مشکله قلبی نداشتم همش احساس میکنم‌که بمیرم واقعا خیلی فکرهای مزخرفی با ذهنم میاد خیلی عذابم میده شب ها خواب ندارم لطف یه راهی واسم پیدا کن 🧡

پاسخ
ناشناس خرداد ۵, ۱۴۰۲ - ۹:۱۴ ب٫ظ

منم همیطور شدم دوماه هی به میگه امروز میمیری ولی رفتم دکتر قلب کفت هیچ مشکلی نداری وتا صبح بیدارم چیکار کنم تا از دستش راحت شم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۵ ب٫ظ

سلام، با توجه به اینکه دو سه ماه بیشتر از شروع مساله نگذشته به دست گرفتن مجدد کنترل روی اوضاع خیلی راحته و با مراجعه به روانشناس می‌تونید از پس این چالش بر بیاید. تا اون موقع هم از تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
کمک بگیرید.

پاسخ
رضا صادقی فروردین ۲۳, ۱۴۰۲ - ۷:۵۶ ق٫ظ

ایا ممکن است اثرات ان روی اگاهی شخص مورد نظر بگذارد؟

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۶ ب٫ظ

سلام، اگه سوالتونو درست متوجه شده بله افکار وسواس گونه هم منجر به کاهش خودآگاهی و هم تحریف واقعیت اغلب به شکلی بدبینانه می‌شن.

پاسخ
پیروز فروردین ۱۹, ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۴ ب٫ظ

من ۱۵سال پیش تحت تاثیر مواد روانگردان یه کار بدی با یه پسر کردم الان اون پسر فامیلمونه هر وقت میبینمش داغون میشم چیکار کنم؟

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۶ ب٫ظ

سلام، با توجه به اینکه ۱۵ ساله نتونستید مساله رو به تنهایی حل کنید بهتره با روانشناس در این مورد مشورت کنید تا با بررسی دقیق‌تر بتونید راهکار مناسبی رو پیدا و تمرین کنید.

پاسخ
محمد فروردین ۱۶, ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵ ق٫ظ

سلام رفیق دلت گرم باشه و نگران نباش
همین که به مرحله ای رسیدی ک مشکلتو درک کردی
و دچار مشکلات جدی تری نشدی خودش عالیه
به نظر من ترس ها مقدمه شروع مشکلات هستن
دلتو گرم کن
سعی کن از به یه نیتجه کلی برسی اینکه ما در یه دنیای زندگی ‌‌میکنیم که ممکنه چیزایی رو که دوست داریم از دست بدیم
و از این قسمت ذهن ادم ها دو تیکه میشه
یه عده به ترس ها و نبودن ها و چیزایی که دوست دارن وابسته ان نه به این منظور که اونا رو دوس دارن بلکه زندگی بدون اونا اذیتشون میکنه
یه عده هم میپذیرن که زندگی محدوده و این فکر باعث میشه به قدر چیزایی که دارن رو بهتر بفهمن

البته حق میدم ذهن اشخاص وسواس همیشه همه چی رو مثل یه پازل میبینن که حتی در بهترین حالت یه تیکش گم شده و باید این تیکه باشه تا اون حالت ایده ال شکل بگیره
مثلا شما ازبه‌جای لذت از کنار خانواده و پدر مادر لذت ببرین به این فکر میکنین که مادرم اگه نباشه چی میشه
و لذت بودن اونا تبدیل به یه استرس و نگرانی میشه با دیدنشون هر روز تو ذهن شما هی تکرار میشه این حس بد

البته شخصیت وابسته اگر فقط به مادر بود وسواس نیس
ولی اگر مثلاً در مورد چیزای دیگه هم بیشتر نیمه خالی رو میبینم تا نیمه پر وسواس میتونه باشه

یه دوره با یه متخصص در ارتباط باشین مشکلتون حل میشه نگرانی نداره رفیق

پاسخ
فائزه سلیمیان فروردین ۱۲, ۱۴۰۲ - ۳:۲۹ ب٫ظ

سلام خسته نباشید ببخشید من تقریبا دو سالی میشه دلم میخواد سواری انجام بدم که بقیه نگرانم بشن و بعد این افکار تا حالا شده انجام هم دادم و بعدش احساس ناراحتی شدید میکردم میخام بدونممن به این عارضه دچارم؟ و اینم بگم ۱۵ سالمه و بشدت برای چیزای الکی استرس میگیرم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۷ ب٫ظ

سلام، این عارضه نیست و ما در نوجوانی اغلب در مدیریت هیجانات و روابطمون با چالش مواجهیم، بهتره از روانشناس نوجوان کمک بگیری تا مهارتهای لازم رو کسب کنی.

پاسخ
سميه فروردین ۹, ۱۴۰۲ - ۰:۴۲ ق٫ظ

سلام
٢٢ سالمه از افغانستان متاهل و مادر يك پسر هستم
مه پنيك دارم زياد نارام ميكننه حالي يك شب شده احساس ميكنم از پسرم خوشم نميايه و حتي به فكرم ميايه كه خفك زياد جكر خون هستم خواهشن راه حل زياد پسر خود ره دوست دارم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۷ ب٫ظ

سلام، خیلی وقت‌ها والدین در تعامل با فرزنداشون به چالش می‌خورن یا فقط خسته می‌شن و این یه چرخه عذاب وجدان رو شروع می‌کنه، هر چقدر هم فرزندتونو دوست داشته باشید یه وقت‌هایی کلافه و خسته هستید و اگه بابت این موضوع به خودتون عذاب وجدان بدید اوضاع بدتر می‌شه. اول از همه وقتی برای خودتون و استراحت و تفریح اختصاص بدید به علاوه به نظر می‌رسه در تعامل با فرزندتون با چالش مواجه شدید که بهتره مطابق سن و سالش در مورد والدگری مطالعه کنید یا به روانشاس کودک مراجعه کنید تا مهارتهای لازم رو یاد بگیرید.

پاسخ
ناشناس فروردین ۵, ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۰ ق٫ظ

خیلی خوب فقط یک روان شناس خوب میخواهم

پاسخ
فرشاد فروردین ۴, ۱۴۰۲ - ۵:۴۹ ب٫ظ

سلام ببخشید بنده هشت ساله به این افکار دچار بودم و اوایل خیلی برام سخت بود اما بعدها انگار نه انگار اصلا برام مهم نبود اما همین نه ماهه که بازم دارم اذیت میشم بنده نمی‌دونم یه حالت هایی میشم که فکر میکنم اصلا وسواس فکری نیس یا نمیدونم واقعا سردرگمم بنده حالم بستکی به هوا داره نمی‌دونم بعضی وقتا حس میکنم در یک عالم دیگه هستم یعنی دریک گذشته نا معلوم و این استرس بهم وارد می‌کنه حس میکنم دارم دیوانه میشم از همین خیلی میترسم یه حس حالی از گذشته برام تداعیی میشه و حالمو بد می‌کنه واقعا نمیتونم حسمو توصیف کنم حس میکنم اینجا نیستم در یک فکر حس میکنم گیر افتادم خواهشاً راهنمایی کنید منو من خیلی دنبال این مشکلم بودم اصلا پیداش نمیکنم نمیدوپم‌شایدم از وسواسم هست حس میکنم کوچیک که بودم این حالات داشتم اما بعداً رفع شده و الان باز برگشته حس میکنم تو زمان حالم نیستم همش درگیر گذشته نامعلومم یجور‌افکار پریشان واقعا نمیدوپم

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۷ ب٫ظ

سلام، به نظر میاد یه مساله و خلائی در حال حاضر در زندگی‌تون هست که مجدد باعث بروز این علائم شده، برای حل این مساله به اطلاعات بیشتری نیاز هست، بهتره برای بررسی دقیق‌تر و تشخیص مساله اصلی به روانشناس مراجعه کنید. قبل از مراجعه روی این سوال فکر کنید که چه مواقعی حالتون بهتره و این نشانه‌ها کمرنگ‌تر.

پاسخ
مهرداد اسفند ۲۶, ۱۴۰۱ - ۹:۳۵ ق٫ظ

من به این بیماری روانی مبتلا هستم وسواس فکری هم فکری هم عملی کلا زندگیم رو باختم متاهلم و دوتا پسر دارم هیچ وقت تو زندگیم موفقیتی نداشتم همیشه دعوا زجر روز خوشی ندیدم همش وسواس فکری اونم فکرای بد 😔😔هیچوقت نتونستم پول جمع کنم واسه آینده هروقت پول دستم میاد یا بچه ها مریض میشن یا ماشین خراب میشه پول ازدستم میره.وقتی به چیزی فکر میکنم برعکسش اتفاق می افته یا مثلا میخوایم بریم یه جایی مثلا گردش وقتی فکرشو میکنم برعکسش میشه یعنی یه اتفاقی می افته که نتونیم بریم یعنی جلوشو میگیرم با وسواس فکری با فکرهای بدم اصلا دست خودم نیست. اینقدر وسواس ذهنی وفکری دارم که دیگه بد نظر شدم به خدا شرم دارم از این که این حرف رو میزنم 😔😔😔

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۸ ب٫ظ

سلام، متوجه‌ام که با وضعیت کلافه کننده‌ای مواجه هستید، این مشکل قابل حل هست و با مراجعه به روانشناس و بررسی دقیق‌تر لازمه هم کنترل موثرتری روی زندگی‌تون کسب کنید و هم روابطتونو بازنگری کنید و بهبود بدید.

پاسخ
یوسف ریگی اسفند ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۱ ق٫ظ

سلام من وسواس فکری مذهبی شدید دارم خیلی فکر های بد تو ذهنم میاد آیا برای درمانی راه حلی است یا نه

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۸ ب٫ظ

سلام، بهتره با یک روانشناس مشورت کنی تا اول از همه بررسی بشه واقعا می‌شه بهش گفت وسواس یا صرفا روی فکرایی که از ذهنت می‌گذره مدیریت خوبی نداری و زیادی حساس شدی، بعد بهترین تمرین و راه حل رو طراحی و اجرا کنید. این دست افکار تو فکر همه ما میاد ولی مشکل اغلب موقعی شروع میشه که جدیشون می‌گیریم و به خودمون عذاب وجدان می‌دیم که چرا چنین فکری دارم و دردسر شروع می‌شه.

پاسخ
باران صالح اسفند ۱۵, ۱۴۰۱ - ۴:۱۵ ب٫ظ

با سلام و احترام
من تحت نظر مادری ایده‌آل گرا تربیت شدم و شاید ذاتا خودم هم ایده‌آل گرا باشم. از زندگی مشترک من بیش از یازده سال است و زندگی ساده ای بدون مصارف و هزینه های گزاف شروع کردم. شوهرم از نظر سنی و تحصیلی از من پایینتر است اما من با این مسائل مشکلی نداشتم و نیز ندارم. در شروع زندگی اقتصاد همسرم ضعیف بود، اما من به تلاش، پشتکار و اینکه میتوان زندگی را ساخت به ازدواجم با این شرایط رضایت دادم. اما بعد از مدتی یعنی دو سه سال اول، بین من و همسرم مشکلاتی بوجود آمد که آسیب‌های جدی به زندگی مان زد. ازین بعد که ایشان در مسائل اقتصادی پنهان کاری هایی میکرد و بعدش ورشکست شد. بعد از اون بخاطر عدم صداقتش و پنهان کاریاش خیلی آسیب دیدم. بعد از مدتی بخاطر مشکلات بسیاااار زیادی که داشتیم مجبورا برای جدایی سه ماه از ایشان جدا شدم اما به خاطر نیاز دو دخترم دوباره به زندگی مشترک برگشتم. مشکل اصلی همسرم اینه که کنترول روی مسائل پولی نداره و فرد استراحت طلب هست. حدود دو ساله بیکار هست و من با وجود مسئولیت سه طفل که کوچکش دو نیم سالشه، کار بیرون از خانه هم دارم. برای همکاری در امور منزل همراه من، خیلی موافق نبود و هنوز هم خیلی نیست. اواخر احساس میکنم ایشان فردی فرصت طلب هست و تا زمانی که برایش مقدور شود حاضر نیست به وظیفه ای بجز انچه ایده‌آل ذهنش هست دست بزند.
این مسائل درگیری‌های ذهنی ام را تشدید می کند و نشخوار ذهنم میشود. اگر ممکن است راهنمایی ام کنید تا چطور با این زندگی و شرایط سلامتم رو حفظ کنم؟ در ضمن من در موقعیتی که هستم دسترسی به روان شناس و… افراد ماهر و خبره ندارم. نزد کسانی که رفتم در سطح نکاتی که میفهمیدم منو راهنمایی کردند. چنانچه ممکنه منو کمکم کنید ممنون میشم.

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۲۲ ب٫ظ

سلام، همونطور که خودتون توضیح دادید مشکل شما در زندگی مشترک و شیوه تعامل و کنار اومدن با همسرتونه و وجود این چالش منجر به تشدید افکار و درگیری ذهنی، راه حل هم توی حل مساله و بهبود رابطه‌تون با ایشونه و بهتره در این زمینه مطالعه و تمرین بفرمایید. بهترین کار مراجعه به زوج درمانگر هست.

پاسخ
زهرا اسفند ۱۴, ۱۴۰۱ - ۰:۵۸ ق٫ظ

سلام تروخدا کمکم کنید خیلی به کمکتون نیازمندم…من دختری ۱۷ ساله ام پایه دوازدهم و توی سال دهیم وارد رابطه ای شدم که جدی نبود ولی مدام الان احساس عذاب وجدان میکنم و نمیتونم خودممو ببخشم و درطول روز کامل توی ذهنمه مثل اینکه یه تومور تو سرم باشه و با خودم میگم کاش حافظه مو از دست می دادم جوری شده مثل خوره افتاده به جونم و اصلا روی هیچ کاری تمرکز ندارم و نمیتونم درس بخونم..ترو خدا کمکم کنید اصلا قابل درمان هست؟

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۸ ب٫ظ

سلام، این چالش فکری که داری به راحتی قابل حله ولی اگه تنهایی از پسش بر نمیای بهتره به روانشناس نوجوان مراجعه کنی. به این سوال فکر کن آیا الان که ۱۲ام هستی اون تجربه واقعا مشکلی توی زندگیت ایجاد کرده؟ مثلا از درس غافل شدی و الان سال کنکور دردسر داری. اگه آره چطور می‌تونی این مساله رو حل کنی؟ و تمرکز کن روی حل مساله الان چون هر چقدر هم به گذشته فکر کنی عوض بشو نیست که نیست.

پاسخ
پری اسفند ۱۳, ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۹ ب٫ظ

سلام من ۱۵ سالمه،پارسال و دوسال پیش وسواس فکری شدیدی داشتم در حدی که ساعتزنگ میزاشتم هر ده دقیقه یکبار بیدار میشدم تختم رو چک میکردم شپش یا ساس نداشته باشم و بعد تبلتم رو ویروس اسکن میکردم یوقت هک نشده باشم و مغزم درحدی تا عمق فاجعه میرفت ک فکر میکردم منو هک کنن گوشی بابام رو هم از تبلتم هک میکنن و بعد حساب بانکیش رو از گوشیش هک میکنن :))همش هم توی سایت ها دنبال علاعم انواع مریضی هابه خصوص شپش و ساس وانواع سرطان بودم…. الان از نظرخودم هم مسخرست ولی خب به وقتش واقعا اذیتم میکردن در حدی که یوقتایی با اینکه حتی افسردگی هم نداشتم دلم میخواست خودمو بکشم تا از دست این افکار راحت شم و حتی به تمرکزم هم آسیب جدی زد و کل پارسالرو نروتراپی میرفتم تا درست شدم…تقریبا پنج شیش ماه میشد که دیگه مشکلی نداشتم ولی دوباره دارن شروع میشن….اینبار به اون صورت نه ولی این هم با اینکه نوعش فرق داره بدجور روی مخمه و ترس از اینکه دوباره مثل قبل بشم هم اذیتم میکنه ،الان دیگه اینجوری نیست که زیاد وسواس طورباشه،ولی باز ذهنم درگیره،یجورایی انگار کنترل مغزم دست خودم نیست.سرهرچیزی خیلی اهمیت میدم و کوچیک ترین رفتاری میره روی مخم،همش این احساسو دارم که هرکی پشت سرمه داره میخنده و مسخرم میکنه،هرچند واقعاهم اینطوره،ولی کلا احساس میکنم ممکنه خیلیا اهمیت بدن به اشتباهاتم و این اتفاق توی مدرسه چند برابره ،اشتباهی یه چیزی میگم به معلم و معلم حتی بهش برهم نمیخوره و شوخی هم میکنه توی مغزم تکرار میشه و تکرار میشه، حتیوقتی ایناهم نیستن باز نمیتونم خودم باشم ،انگار نمیتونم توی زمان حال باشم،مثلا جسمم سرکلاسه ها ولی مغزم توی یه خاطره ی سه سال پیشه، خیلییی خیلی سخت از گذشته در میام و وقتی ذهنم هم میادتوی زمان حال ،نمیتونم فکرکنم وقتی میام تویزمان حال نباید تنهاباشم وگرنه افکاری که بیش‌از حد غریبن حجوم میارن سمتم باید خودمو مشغول کنم یا حرف بزنم یا نقاشی بکشم ریاضی حل کنم و یچیزی توی این مایه ها چون اگه به خودم فرصت بدم،چیزایی میاد توی ذهنم که میدونم مال خودم نیست،نه اینکه بدباشن ولی زیادی غریبن برام….توی مدرسه شدتش بیشتره توی خونه هم نمیتونم هیچکاری کنم،برای درس خوندن باید اول برای اینکه بفهمم چیکار میتونم بکنم روی زمان حال تمرکز کنم ولی وقتی تمرکز میکنم روی زمان حال که ببینم توی کدوم نقطه ی زندگیم وایستادم باز اون احساس غریبگی مزخرف میاد سراغم و بعد حتی از عصبانیت ناشناختگی ذهنم نمیتونم درس هم بخونم و تهش میگیرم میخوابم…..و اقرار نکنم،شاید روزی فقط ده دوازده ساعت بیدار باشم اونهاهم چیزی که خودم کاری کنم نیس..مثلا شیش ساعتش رو مدرسم و چهارساعت کلاسای فوق برنامه و یکی دوساعت هم کارای حیاتی مثل غدا آب وحموم…..نیاز به روانپپزشک هست؟یا اگه نیست چیکار میتونم بکنم که دیگه انقد افکارم غریبه نباشن؟

پاسخ
عاطفه ۴۸ساله متاهل اسفند ۱۰, ۱۴۰۱ - ۱:۲۳ ب٫ظ

سلام مطلب جالبی بود.اما مشکل من تداعی شدن ناگهانی خاطرات است، افکاری که به ذهن من میان منفی نیستن خاطرات بچگی هستن که درموقع انجام کارهای دیگه ناگهان از ذهنم عبور میکنن.

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۹ ب٫ظ

سلام، این خیلی مشکل محسوب نمی‌شه و صرفا ارتقای مهارت تمرکز می‌تونه کمکتون کنه مدیریت بهتری بر افکارتون داشته باشد، تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
در این زمینه خیلی موثره.

پاسخ
امیر حسین اسفند ۱, ۱۴۰۱ - ۹:۵۷ ق٫ظ

سلام من ۱۵ سالمه و یه ماهی میشه که وسواس فکری پیدا کردم مثلا وقتی به دهانم فکر میکنم بزاق دهانم زیاد تر میشه و نمیتونم این فکر رو از خودم دور کنم و مدام به ذهنم میاد خیلی هم آزارم میده

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۱۹ ب٫ظ

سلام، بهتره بگیم یک ماهی هست در مدیریت فکر و تمرکزم با چالش مواجه شدم، همه ما گاهی با چالش مواجه می‌شیم و در مدت کوتاه اسم وسواس یا هر بیماری دیگری رو روش نمی‌شه گذاشت. وقتی می‌خوای فکری رو از ذهنت دور کنی اوضاع بدتر می‌شه و بیشتر به اون فکر می‌کنی، راهش اینه که روی چیز دیگه‌ای تمرکز کنی مثلا کاری که داری انجام می‌دی، کتابی که می‌خونی، فیلمی که می‌بینی و …. تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
هم خیلی بهت کمک می‌کنن مدیریت فکرتو بدست بگیری.

پاسخ
سام بهمن ۲۶, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶ ب٫ظ

ضمن عرض سلام و خسته نباشید
اگر لطف کنید جواب نظر من را بدهید ممنون میشوم
حدود ۱۷ سال پیش من دانشگاه بودم استاد روانشناسی در کلاس یک بحثی را کرد که هنوز ذهن من را درگیر کرده و من را اذیت می کند
استادمان میگفت ؛ یک نفر پیش من آمد و گفت در ذهنم احساس میکنم که مثلا دستم با چاقو یا شیشه بریده میشه و من درد را احساس میکنم و دائم در ذهنم مرور میشه و بدتر اینکه احساس میکنم این فکر بد من را تحت تاثیر قرار میده و به من آسیب میزنه و در سیستم بدن من تاثیر میزاره و دائم در این فکرم که چجوری خلاص بشم ولی هر بار به جوری تکرار میشه
اگر راه حلی ارائه دهید ممنون می شوم
با تشکر

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۲۰ ب٫ظ

سلام، متوجه نشدم که شما هم مشکل مشابه مراجع استادتون دارید یا صرفا فکر اینکه کسی همچین مشکلی داره اذیتتون می‌کنه؟ به هرحال با توجه به اینکه ۱۷ ساله با این مساله درگیر هستید و اگر در زندگی روزمره‌تون اختلالی ایجاد کرده بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا هم دقیق‌تر بررسی و ارزیابی انجام بشه و هم در مسیر بهبود همراهتون باشن. اگر هم اختلالی در زندگیتون ایجاد نکرده در نظر بگیرید راه رهایی از یه فکر دردسرساز تلاش برای فراموشی یا فمر نمردت به اون نیست بلکه تمرکز بر سایر افکار مفید یا بی‌دردسره، تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
می‌تونه خیلی کمکتون کنه.

پاسخ
ناشناس بهمن ۲۵, ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۴ ق٫ظ

سلام من چند سال هست که دچار وسواس فکری شده ام و چندین بار پیش مشاور رفتم و هر بار چندین جلسه مشاوره شدم ولی بعد از مدتی دوباره همون حالتها رو پیدا میکنم
بیشتر روی شوهرم وسواس دارم اگه جایی از بدنش درد بگیره من فکر میکنم خدایی نکرده بیماری لاعلاج گرفته فرقی نمیکنه کدام قسمت بدن باشه دیگه خسته شدم از خودم و افکارم جرات دکتر رفتن رو هم ندارم میترسم بگم شوهزم حتی دکتر بره
لطفا راهنماییم کنید

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۲۱ ب٫ظ

سلام، با توجه به اینکه بعد مراجعه به روانشناس بهبود داشتید ولی دوباره بازگشته حدس می‌زنم یا بعد پایان جلسات تمرین‌هایی که به بهبودتون کمک کرده رو کمتر جدی گرفتید و دوباره یه عادت قدیمی جای رفتارهای جدید رو گرفته یا طی جلسات مساله اصلی که احتمالا به رابطه شما با یکی از افراد مهم زندگیتون یا میزان کنترل و تسلطی که روی زندگیتون احساس می‌کنید بر‌می‌گرده به درستی شناسایی و حل نشده که در این صورت بهتره مجدد به روانشناس مراجعه کنید.

پاسخ
ناشناس بهمن ۱۴, ۱۴۰۱ - ۳:۱۹ ب٫ظ

سلام من دختر ۱۲ ساله ای هستم و نزدیک سه ماه است که دچار افکار منفی و مزاحم شده ام و هر چند وقت یکبار با یک موضوع میان و میرن مثال چند وقت پیش از انواع بیماری های روانی میترسیدم و هی ترس داشتم که بیماری بد بگیرم با اینکه میدونستم نمی‌گیرم یا مثلاً فکر همش به جاهایی میره که نمی‌خوام بره و زندگیمو نابود کرده

پاسخ
شهاب افراز مشاور فردی | روانشناس نوجوان | مشاور تحصیلی مشاهده صفحه در پزشک خوب خرداد ۱۰, ۱۴۰۲ - ۱:۲۱ ب٫ظ

سلام، با شروع نوجوانی اغلب ما با همچین چالش‌هایی مواجه می‌شیم و این خیلی طبیعیه و البته کلافه کننده‌ست، بهترین کار اینه به روانشناس نوجوان مراجعه کنی تا کمکت کنه چالش‌های این دوره رو که همه برای رشد روانشناختی‌ها کاملا طبیعی و حتی ضروری هستن رو بهتر بشناسی و راه‌های کسب مهارت و مدیریت‌شونو یاد بگیری. تا اون موقع هم از تمرین‌های مایند فولنس (ذهن آگاهی)
https://pezeshkekhoob.com/blog/mindfulness-techniques/
استفاده کن، سعی کن روی رابطه خوب و منصفانه با اعضای خانواده و نزدیکانت تمرکز کنی و اگه چالشی هم با گفتگو حلش کنی.

پاسخ
setareh آذر ۱۳, ۱۴۰۱ - ۴:۴۶ ب٫ظ

سلام من ذهنم به شدت درگیر افکار منفیه واقعا زندگیم رو فلج کرده و دست و پام انگار بسته ان این افکار مزاحم، همش به ذهنم میاد که قسم بد در مورد عزیزان زندگیم بخورم، بخصوص وقتی که خیلی کلافه و عصبی ام، تمام زندگیم فلج شده، هیچ کاری نمی توتم انجام بدم، مثلا همش به زبونم میارم که اگه فردا فلان کار رو کنم، سه بلا سر اعضای خانواده ام بیاد و فردا هم بابت این قسمی که خوردم مجبورم اون کار رو انجام ندم، چون به شدت عذاب وجدان می گیرم می ترسم اگه کار رو انجام بدم واقعا اون بلا سر عزیزانم در بیاد،، کلی از کارام عقب افتادن، نمی تونم هیچ کاری کنم، دلم می خواد به زندگی عادی ام برگردم و هر روز بتونم کارهام رو انجام بدم. مدام یه کلماتی رو زیر لب تکرار می کنم حتی این موضوع این قدر آزار دهنده اس که تا چند روز بدون اینکه چیزی بخورم تو رختخواب می خواب. اطرافیانم خیلی اذیت می شن. لطفا راهنماییم کنین💐

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

سلام، وسواسهای فکری معمولا منشا اضطرابی دارند. وقتی ظرفیت فکری ما گنجایش اضطرابهای زندگیمون رو نداره، بصورت تدریجی و ناخوداگاه این ظرفیت با افکار آزار دهنده و تکراری پر میشود. بنابراین پیدا کردن منشا بوجود آمدن آنها، اولین قدم درمان میباشد.

پاسخ
فرهاد آبان ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۶ ب٫ظ

سلام.وقت بخیر..مشکل من اینه که دقیقا صبح زود لحظه ای که بیدار میشم افکارمنفی درحد وحشتناکی به معزم هجوم میاره.افکاری مثل کی میمیرم،چطورمیمیرم،و….این افکار سرشب موقع خواب هم این اففکار منفی رودارم اما لحظه بیداری نیمه شب یا صبح زودخیلی شدیدتره

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

سلام، نگرانی های فکری در رابطه با سلامتی خود و عزیزان یکی از افکار وسواسی رایجی هست که در بسیاری از مراجعان دیده میشود. افراد در طول روز با سرگرم کردن خودشون با کار، درس و ارتباطات، معمولا بطور موقت از افکار آزار دهنده شون خلاصی نسبی پیدا میکنند ( یا بعبارت دیگر این افکار جابجا میشود روی موضوعات کمتر آزاردهنده تر) اما به محض تنها شدن این فکرها مجدد به شکل غیرقابل کنترلی برمیگردند. مشکل شما نیازمند بررسی بیشتر میباشد. موفق باشید

پاسخ
ناشناس آبان ۱۸, ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۵ ب٫ظ

باسلام روان شناس بالینی راتوضیح دهید

پاسخ
Maral آبان ۱۲, ۱۴۰۱ - ۹:۲۹ ب٫ظ

سلام من خیلی میرم تو فکر و میدونم حواسم پرته اما به کارم ادامه میدم داستانی که تو ذهنمه رو هی تکرار میکنم
و با خودم میخندم اونم زیاد تو خواب هم بدنم تکون میخوره از افکار
و در آخر هر فکری میرسم به کشتن مار یا مجروح کردن یه فرد یا مجروح کردن خودم
نصف وقتم میره میشه لطفا راهنماییم کنید

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

داستان سرایی در ذهن و تخیلات یکی از راههای نامناسبی است که به سبب اضطراب سطح بالا مارا از واقعیت بطور موقت جدا میکند اما چون در لحظه باعث جدایی ما از محیط تنش زا میشود این کار تبدیل به عادت شده است. معمولا زیر این افکار، افکار آزاردهنده تری درمورد ارتباط با افراد نزدیک وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر میباشد. موفق باشید.

پاسخ
خانم طیبی از بهبهان 36ساله آبان ۸, ۱۴۰۱ - ۶:۴۲ ب٫ظ

سلام وقت بخیر من چند ساله که همش افکار بشدت منفی در مورد توانایی هام و پذیرفتن مسئولیت دارم دایماً حس ناامیدی و طرد شدن و تنهایی دارم یه دوباری رفتم پیش روانپزشک ولی نتونستم ادامه بدم یه مدت خوب بودم ولی دوباره تمام افکار منفی به سراغم اومده مخصوصا بعد از فوت مادرم که حتی احساس گناه بهم دست میده که در حقش کوتاهی کردم رفتن توی جمع و کار بیرون از منزل برام سخت شده احساس میکنم نمیتونم از پسش بر بیام.. لطفا راهنماییم کنید ممنونم

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲ ق٫ظ

سلام، انتخاب بهتر کمک گرفتن از روانشناس هست در شرایط شما. شک و تردید نسبت به توانایی های خود معمولا ریشه در روابط اولیه شما در زندگی دارد. وقتی در بدوی ترین تجربه های ما از زندگی توانایی های ما زیرسوال میرود، مانند قالبی در ذهن ماندگار میماند و در بزرگسالی نیز به شیوه های دیگری نمایان خواهد شد. متاسفانه این قالب فکری طوری شما را به دام می اندازد تا درنهایت این افکار منفی تایید شود و شما در موقعیت های شغلی و ارتباطی خود انگار در یک چرخه معیوب اسیر شده اید.

پاسخ
حمیدی آبان ۴, ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۹ ب٫ظ

سلام پسر ۱۶ ساله ی من وسواس مطالعاتی داشت که باعث استرس و دوباره خوانی شده بود که خوشبختانه با برنامه ریزی و تایم گذاری و تند خوانی تا حدی مشکل حل شده ولی در طول روز یه جمله از درسی که خونده را تا شب بارها در ذهنش مرور میکنه و این کار خیلی براش آزار دهنده شده و میگه نمیدونم چرا انقدر بی دلیل باید یه جمله تو ذهنم مرور بشه

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲ ق٫ظ

سلام، به دلیل فشارهای مرتبط با سن نوجوانی و همچنین مضاعف شدن این فشار از طریق مدرسه و عموما خانواده، نگرانی ها و اضطراب های نوجوانان در این سن معطوف به درس میشود. اضطراب و نگرانی مربوط به درس و امتحان مقوله ای زودگذر است و حل خواهد شد اما چیزی که مهمتر از آن است، نگرانی های اصلی فکری فرزند شماست که معمولا از آن حرفی زده نمیشود.

پاسخ
سید وحید مهر ۲۱, ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۸ ق٫ظ

سلام وقتتون بخیر…
از کودکی اینجانب به شدت به مادرم و خانواده وابسته بودم و یادمه که اوایل سال های تحصیلی پیش دبستانی و اول اشک و بغض امانم نمیداد؛
این وضعیت در اواخر سال های دوم و از اواسط سالهای سوم تا پنجم دبستان نیز نمایان شد و اغلب بغض گلویم را می فشرد؛حتی خارج از زمان مدرسه و ساعات پیشین قبل از خواب که به فکر رفتن به مدرسه می افتادم هم این حال تکرار میشد!
ولی از سال ششم ، کم کم این وضعیت با دوز بالاتر سراغم اومد. به طوری که علاوه بر دلتنگی ، اضطراب و ترس از دبیر و مدرسه همچنین ترس از تحقیر شدن و مسخره شدن هم اضافه شد!
هر سال که بالاتر میرفتم این وضعیت بدتر میشد ؛ البته خاطر نشان کنم که درسم خیلی خوب بود ولی به خاطر همین درس خوب،تمام روزم را برای خواندن و نوشتن صرف میکردم و یکنواختی به شدت بدی از شنبه تا چهارشنبه مرا در بر گرفته بود
تا ینکه در دوره راهنمایی و پیش از مجازی شدن مدارس این وضعیت تا به امروز به اوج خود رسید! با اینکه در دوران کرونا به نوعی با فضای مدرسه و وجود معلم فاصله گرفتم این حالت من وخیم و وخیم تر میشد(شاید بفرمایید در دوران کرونا و خانه نشینی همه بهم ریخته شدن ولی بالاتر عرض کردم که یکنواختی روز برای داشتن درس خوب همیشه همراه من بود و اتفاق خاصی برایم در دوران خانه نشینی نیفتاد!)
از دوران راهنمایی تا اکنون ، افکار پریشان و بدی نسبت به گذشته ای که رفته و قابل بازگشت نیست(مثل :تمام شدن خاطرات خوب و خوشِ گذشته مثلا سفر دسته جمعی ای یا عشق و حالی که خیلی بهم چسبیده بود و…) یا اتفاقات ناگوار آینده ی دور و نزدیک ،ذهن مرا فرا گرفت (تفکراتی مثل : فردا اگه درس رو بد جواب بدم ، معلم چیکارم میکنه !؟ یا نمیتونم زیر این فشار تحصیلی و روانی دوام بیارم ! یا دلم برای دورهمی ۵شنبه هفته گذشته خونه پدر بزرگ و مادر بزرگم که خیل بهم خوش گذشت تنگ شده ! و …) طوری که از درس و زندگی افتاده بودم و هر روز بغض و گریه را به جای مشق و درس خواندن تحمل میکردم.
از سال نهم و بیشتر شدن رقبای درسیم ، اضطراب اینکه کسی بهتر از من در کلاس باشد هم به افکارم اضافه گشت ؛ البته شخصی در کلاس ما بود که دبیر ریاضی از او نسبت به من ، خیلی بیشتر تعریف میکرد(حتی اون رو به اسم کوچیک و رفیق صدا میزد! برعکس من!) با اینکه من هم کاملا در کلاس ایشان ، درسم خوب بود و حتی نظمم از بقیه خیلی بیشتر! و همین اتفاق خوره ی روحم شده بود.
به واسطه ی آزمون مدارس خاص ، در دبیرستان خوب و معروفی قبول شدم و از پارسال (سال دهم) ، در آن مشغول به تحصیل…
اینجا دیگه وضعیت خیلییی بد تر شد!
چرا که تغییر مقطع تحصیلی(دبیرستان) ، سخت گیری و تهدید بیشتر از سوی دبیران و مدیران ، تدریس سطح بالای دروس ، همچنین! رقبای بسیار بیشتر و قوی تر باهم بر سر من فرود آمدند!
دیگه رمقی برایم باقی نماند! تا ساعت ۲ کلاس و بعد از آن به شدت نوشتن تکالیف و جزوه و دیدن فیلم های آموزشی و در آخر روز درس خواندن کل تایم روزم را میگرفت و …! آخرشب ها هم متوجهِ عقب بودن و ضعیف بودن از دیگران کار من را میساخت !
هر روز و هر شب همین بود! روز های آخر هفته که کلاس نداشتیم وضعیت بهتر بود ولی از غروب جمعه دوباره این وضعیت ترس و اضطراب و درگیری افکارم شروع میشد…!
امسال نیز(سال یازدهم) همین روال شده!
جمع بندی :
۱_ وابستگی و دلتنگی شدید به خانه و خانواده و گذشته و خاطرات خوب بر جای مانده
۲_ترس و اضطراب از اتفاقات ناگوار آینده ی دور و نزدیک(ترس از تهدید های معلم ها و مرگ عزیزان و…)
۳_یکنواختی روز های هفته (به غیر از ۵شنبه و جمعه) و به سبب آن درگیری و افکار پریشون
۴_فشار تحصیلی و روانی به همراه بغض و فشردن گلو
از لطف شما که مرا حوصله کردید بسیار سپاسگزارم.
ممنون میشم در صورت امکان ،پاسخ ها و نظرات خود را قرار دهید

پاسخ
یاسمن مهر ۲۰, ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۹ ب٫ظ

سلام و خسته نباشین . من ایران زندگی نمیکنم و یک دختر شش ساله دارم . من مدام نگران دخترم هستم بخصوص وقتی از طرف مدرسه میخواهند پارکی سینمایی جایی بروند مدام استرس و اضطراب دارم و فکرهای خیلی بد به ذهنم میاد و خیلی سعی میکنم نذارم بره اون روز رو 😔خیلی خیلی سخته برام ن.ممنون میشم کمکم کنین ❤️

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲ ق٫ظ

سلام خدمت شما؛ ” جابجایی ” یکی از دفاع های رایج و ناهشیار ذهن ما میباشد. عملکرد این دفاع اینچنین است که، نگرانی های ما از یک موضوع حل نشده و آزار دهنده به روی یک موضوع عجیب تر و ناخوشایندی جابجا میشوند.
بعبارت دیگر من نتوانستم برای مشکلات شخصی خود در گذشته کاری انجام دهم، اما امروز میتوانم نسبت به فرزندم نگران شوم و اینبار کنترل موقعیت را در دستان خودم بگیرم. حتی به قیمت محدود کردن فرزندم. همانطور که عرض شد این مکانیسم به شکل ناهشیار عمل میکند و نیازمند بررسی بیشتر میباشد. ( موقعیت بالا صرفا یک مثال بود ).

پاسخ
وحیدامینی مهر ۱۲, ۱۴۰۱ - ۷:۴۰ ب٫ظ

سلام من دچار وسواس فکرشده ام لطفا راهنماییم کنید

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۳ ق٫ظ

سلام دوست محترم، نگاه ما به مشکلات شخصی انسان های یک نگاه مکانیکی و ایستا نیست که بتوانیم با یک فرمول بندی کلی نسبت به آن تجویزی انجام دهیم. حتی سوالهایی هم که با جزئیات اینجا مطرح میشود نیاز به پیگیری و بررسی بیشتر دارد. درمورد شخص شما هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست که بتوان کمکی کرد. موفق باشید

پاسخ
مهربانو مهر ۱۲, ۱۴۰۱ - ۴:۲۹ ب٫ظ

سلام. من ۳۹سالمه و ۱۵سال قرص اعصاب مصرف کردم و دوسال پیش با طب سنتی و ماساژ درمانی قرصامو قطع کردم و یکسال خیلی حالم خوب بود تا اینکه پدرم پارسال فوت کردن و من شوک بدی بهم وارد شد… بخاطرحال بد مادرم کارمو و تفریح و دوستامو و همه چیرو گذاشتم کنار وکنار مادرم موندم..الان حدود ۸ماهه که دچار اضطراب و ضعف جسم و روح شدم و حدود دوماهم میشه که شدید شده و از بیرون رفتن و اجتماع و جاهای شلوغ و ایستادن یکجا میترسم و فراری ام… از اینکه دادبزنم و دیونه بشم و کنترلمو از دست بدم میترسم و حالم بد میشه… درضمن اعصابمم خیلی ضعیف شده و حوصله صدا و حرفزدن با هیچکس حتی مادرمو ندارم…از اینکه بلایی سر خودم و بقیه بیارم هم میترسم و کلا از فکرام میترسم و بهم میریزم. ممنون میشم راهنماییم کنید… باتشکر

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۳ ق٫ظ

سلام دوست عزیز، بعد از فوت پدر گرامی بعلت عدم تجربه ی مناسب سوگ، شما خودتون رو مقصر فرض کردید و به همین دلیل با محروم کردن و محدود کردن خودتون از تفریح و زندگی روزمره، گویی خودتون رو دارید تنبیه میکنید تا مبرا بشید از تقصیری که در ذهن داشتید. در طی این ماجرا شدت اضطراب شما رو دچار آگورافوبیا و پنیک کرده ( ترسی که از حضور یافتن در اجتماع دارید). با این رویه پیش رفتن متاسفانه دردی رو برای شما دوا نخواهد کرد، امیدوارم نسبت به خودتون و اطرافیانتون مسئولیت جدی تری رو احساس کنید و اقدامات بهتری در زمینه کمک گرفتن انجام دهید.

پاسخ
الی مهر ۷, ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۰ ب٫ظ

سلام وقتتون بخیر پسر من ۹ سالشه و همش فکرای بد به ذهنش میاد بیشتر فکراش در مورد مسائل جنسی هستش و همش میاد به من که مادرشم میگه و من هم اذیت میشم و ناراحت .

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب اسفند ۶, ۱۴۰۱ - ۲:۳۱ ب٫ظ

سلام، وسواس فکری مقوله ایست که از فرط اضطراب در فرد ظاهر می شود. یعنی دلیل اصلی بروز وسواس، اضطراب است و باید بررسی شود که چه چیزی در فرد ( کودک ) باعث اضطراب می شود.

پاسخ
آیشن مرداد ۲۱, ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۲ ب٫ظ

من ۱۲ سالمه و همش افکار پوچ و بیهوده به ذهنم میاد و حمله میکنه بهم این افکار اگه بهتون بگم خندتون میگیره ولی دیگه خسته شدم همش میگم کاش میتونستم عادی زندگی کنم به خدا خسته شدم لطفا کمکم کنید

پاسخ
سید وحید مهر ۲۱, ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۹ ق٫ظ

چقدر همدرد!🙃💔

پاسخ
سید محمد هاشمی مشاور فردی مشاهده صفحه در پزشک خوب بهمن ۲۲, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۴ ق٫ظ

سلام، یکی از دلایلی که افراد کمک گرفتن را به تاخیر میاندازند اینست که تصور میکنند افکارشان به نظر بقیه مسخره یا خنده دار بنظر برسد. توصیه میکنم با یک فرد متخصص حتما مشورت کنید. در سن شما درمان بهتر از سنین بالاتر جواب خواهد داد!

پاسخ
M تیر ۸, ۱۴۰۱ - ۰:۳۲ ق٫ظ

سلام دردوران مدرسه شدت اضطرابم برای امتحانات به حدی بود ک زندگی عادیمو مختل می‌کرد. الانم چندساله ک جرات نمیکنم با کسی دوست شم ازترس تحقیر دیگران. افکار منفی هروز تو ذهنم میاد من افسردگی دارم؟ آیا درمانی وجود داره اینکه میگن افسردگی درمان نداره درسته؟

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶ ق٫ظ

سلام، افسردگی اختلالی هست که با علائمی مانند عدم لذت، عدم انگیزه، پرخوری و کم خوری، کم خوابی و پر خوابی و… همراه است و برای تشخیص نیاز به بررسی و مصاحبه توسط روان شناس دارد. مانند سایر اختلالات با مراجعه به روان شناس و روان پزشک و پیگیری درمان، افسردگی اختلال درمان پذیری هست و جای ناامیدی نیست. برای تشخیص موضوعی که شما درگیرش هستید به مصاحبه روان شناس و ارزیابی های بیشتر نیاز هست و به شما پیشنهاد می گردد به روان شناس مراجعه کنید تا به صورت کامل مورد بررسی قرار بگیرید و در صورت نیاز وارد چرخه درمانی بگردید.

پاسخ
عباس خرداد ۲۱, ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۶ ق٫ظ

سلام من ۱۰ ساله ک متادون مصرف میکنم ۲۸ سالمه
تو این مدت من وسواس فکری گرفتم و همش افکار منفی میاد تو ذهنم و ازارم میده ک نمیتونم به کار های روزمره رسیدگی کنم
اضطراب زیادی میگیرم
بیشتر افکارم در رابطع خدا و فرگشت و مذهب هستش
و افکار تکرار شونده هی میان تو ذهنم خطور میکنن و دوباره یه چیز دیگ میاد تو ذانم خطور میکنه ک نمیتونم جمعشون کنم
دلم میخاد رها بشم از این همه فشار و افکار ک به سمتم هجوم میارن
بعضی اوقات تمرز ندارم و نمیتونم درست تصمیم بگیرم و درست فکر کنم فقط این افکار کوتاه مدت و ازار دهنه میان و میدن تو ذهنم
و کل انرژی روزانه ام رو ازم میگیرن

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶ ق٫ظ

سلام. وسواس انواع مختلفی دارد که یکی از انواع آن وسواس مذهبی می باشد. در وسواس مذهبی فرد درگیر افکار تکراری، آزاردهنده و اضطراب زا در رابطه با خدا و مذهب و… می گردد. درمان وسواس از دو بخش دارویی و روان درمانی تشکیل می گردد که نیازمند مراجعه به روان پزشک و روان شناس می باشد. با توجه به اینکه علائم شما با مصرف متادون آغاز گشته است، پیشنهاد می گردد حتما به روان شناس اعتیاد مراجعه کنید و راهنمایی های لازم را دریافت کنید.

پاسخ
زهرا کرمی خرداد ۱۸, ۱۴۰۱ - ۹:۵۲ ق٫ظ

من ۴۵ سال دارم ۲۰ساله دچار وسواسی شدم تورا خدا من را کمک کنید از بدبختی رهایی دهید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷ ق٫ظ

سلام. با توجه به مدت زمانی که مطرح کردید، قدم اول مراجعه به روان پزشک و مصرف دارو می باشد و بعد از آن مراجعه به روان شناس و پیگیری درمان.

پاسخ
آرزو خرداد ۱۸, ۱۴۰۱ - ۹:۵۱ ق٫ظ

سلام من ۲۵ سالمه زندگیم از همه لحاظ خوبه و شوهر خوبی دارم و با علاقه باهاش ازدواج کردم الان بعد به دنیا اومدن بچم افسردگی بعد زایمان گرفتم با دارو درمانی حالم خوب شد الان دوباره عود کرده ،همش تو مغزم فکر میکنم دیگه شوهرمو دوس ندارم نکنه زندگیم از هم بپاشه عذاب وجدان داره میکشدم رفتم دکتر تشخیص داد افسردگی و وسواس فکری دارم و سرترالین تجویز کردن به نظرتون خوب میشم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷ ق٫ظ

سلام، افسردگی و وسواس اختلالات قابل درمانی هستند و در صورت مراجعه به روان پزشک و روان شناس و صبر و پیگیری خودتان، جای نگرانی وجود ندارد. به دلیل اینکه درمان اختلالات روانی به صورت تلفیقی هست و استفاده تنهای دارو به هیچ وجه اثر گذار نیست، حتما در کنار دارو درمانی به روان شناس بالینی مراجعه کنید و زیر نظر روان شناس و تحت روان درمانی قرار بگیرید.

پاسخ
مریم طبا فروردین ۲۶, ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۲ ب٫ظ

سلام دخترم کلاس ۹هست وچندروزی هست که گریه میکنه ومیگه اگرامتحانم بدبشه چی؟میرسم امتحانم روبخونم؟و…بااینکه همیشه نمره هاش۲۰ هست وتاالان اینطورنبوده باید چکارش کنم؟مدام بهش میگممیرسی درس روبخونی ویکبار۱۸بشوطوری نیست ولی خودش میگه میخوام فکرنکنم نمیشه وچرا من اینطور شدم لطفا راهنمایی کنین

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال اضطراب وجود دارد. اما با توجه به اینکه علائم فرزند شما به تازگی شروع شده و قبلا درگیر این علائم نبوده است، جای نگرانی وجود ندارد. با توجه به اینکه تشخیص و درمان در سنین پایین موفقیت آمیزتر هست، حتما در صورت ادامه یافتن علائم اضطرابی فرزندتان به روان شناس نوجوان مراجعه کنید تا مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد.

پاسخ
صفدر فروردین ۱۱, ۱۴۰۱ - ۱:۳۱ ق٫ظ

چهل ساله هستم همش فکرم درگیره مخصوصا شبها توخونه عذا دارم انگار دقدقه دارم و سردرد و چشمهایم انگار اتش توشه .از اطرافیانم دلخورم و انها را مقصر میدونم . بعضی وقتها فکر میکنم طلسم شدم . شبها خودمشغولم .بد خوابم میبره . حوصله ندارم با زن و بچم شاد باشم حرف بزنم .توی ی اطاق خلوت میروم .تریاک میکشم اما بازهم ارام نمیشم چکار کنم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۸ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال افسردگی وجود دارد. افسردگی اختلالی هست که با علائمی مانند عدم لذت، عدم انگیزه، پرخوری و کم خوری، کم خوابی و پر خوابی و… همراه است و برای تشخیص نیاز به بررسی و مصاحبه توسط متخصص دارد. با توجه به اطلاعات داده شده، قدم اول مراجعه به روان پزشک و دارودرمانی و قدم دوم، مراجعه به روان شناس و روان درمانی می باشد.

پاسخ
ناشناس اسفند ۴, ۱۴۰۰ - ۲:۲۸ ب٫ظ

سلام ببخشید من وسواس فکری و عملی دارم مثلا اگر یکی فوت کرده باشه ومن هنگام کاارای روز انه اگر به اون شخص فوت شده یا خانواده‌اش فک کنم همون اتفاق برای عزیزانم اتفاق میفته مثلا دارم لباس می‌زارم تو ماشین لباسشویی اگر به آن خانواده فک کنم اتفاق بدی برای عزیزانم میفته وباعث میشه چند بار دکمه ماشین لباسشوئی خاموش و روشن کنم چهل و دوسالمه و بیست و شش ساله دچار این مشکل هستم ودیگه خسته شدم چند سال پیش مشاوره رفتم ولی نتیجه نداددوست دارم زندگی عادی داشته باشم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۸ ق٫ظ

سلام. با توجه به مدت زمان و شدت مشکلی که مطرح کردید، قدم اول مراجعه به روان پزشک و مصرف دارو می باشد و بعد از آن مراجعه به روان شناس و پیگیری درمان. روان درمانی و دارو درمانی مکمل یکدیگر هستند، حتما برای رسیدن به نتیجه مطلوب، دارو درمانی و روان درمانی را با هم پیش ببرید و در این راه پیگیری و مداومت و صبر شما از عوامل مهم درمان می باشد.

پاسخ
ناشناس بهمن ۳, ۱۴۰۰ - ۱:۲۴ ب٫ظ

سلام خسته نباشین ۲۰ سالمه میشه گف از ۱۷سالگی دچار وسواس فکری عملی شدم هر کاریو صد بار انجام میدادم شستن مکرر دست و پاها صورت حموم رفتن خیلی سخت بود از چک کردن قفل در شیر گاز تا کارای دیگه واقعا عذابم میداد خیلی سعی کردم ک کم شه الان بعد ۳ سال خیلی کمه اما بعد ازدواجم دچار وسواس فکری شدید شدم همش فکرای منفی ت سرمه فکرای منفی خیلی بد عذابم میدن ب سختی نماز میخونم ت وضو و خوندن نماز شک میکنم جدا از اون همش فکرای بد جنسی ت سرمه دیونم کردن از ذهنم بیرون نمیرن از جنس مخالف خیلی بدم میاد وسواس شدید دارم نسبت بهشون و هیچ میلی بهشون ندارم وقتی کنارشونم ی جور عذابه برام خودم نمیخام اینجوری ولی دستم خودم نیس ضربان قلب میگیرم حالم بد میشه مدام دست و پاهام سرده و اینکه رفیقای مجازی زیادی دارم ک بیشتر روز باهاشون سرگرمم و بنظر من کنارشون حالم خوبه فقط و میگن ک باید بزاریشون کنار چن بار خاستم پیش مشاور برم ولی زبونم لال میشه اونجا نمیتونم حرفی بزنم کمک کنید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۹ ق٫ظ

سلام. با توجه به مدت زمان و شدت مشکلی که مطرح کردید، قدم اول مراجعه به روان پزشک و مصرف دارو می باشد و بعد از آن مراجعه به روان شناس و پیگیری درمان. روان درمانی و دارو درمانی مکمل یکدیگر هستند، حتما برای رسیدن به نتیجه مطلوب، دارو درمانی و روان درمانی را با هم پیش ببرید و در این راه پیگیری و مداومت و صبر شما از عوامل مهم درمان می باشد.

پاسخ
علی دی ۳۰, ۱۴۰۰ - ۱:۳۲ ق٫ظ

سلام.من وسواس فکری ابتلا به بیماری رو دارم و این چند وقت خیلی اذیتم میکنه . چه راهکاری برای از بین بردن این افکار هست؟و اینکه من خودم هم روانشناسی میخونم البته ترم ۳.ممنون میشم راهنماییم کنید.

پاسخ
کوثر بهمن ۲۹, ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۸ ب٫ظ

منم از همین نوع وسواس فکری دارم مدام ترس دارم به یه بیماری مبتلا شده باشم مدتی هست داروامو قطع کردم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۹ ق٫ظ

سلام. وسواس فکری انواع مختلفی دارد که یکی از انواع آن وسواس سلامتی و درگیری ذهنی مداوم با سلامتی و مسائل مربوط به جسم و سلامتی میباشد. دانشجوی روان شناسی بودن و آگاهی شما در زمینه روان شناسی از امتیازات مثبت درمان شما می باشد و جای تبریک دارد. پیشنهاد می گردد برای بررسی بیشتر و درمان به روان شناس بالینی مراجعه کنید و در صورت نیاز و تشخیص روان شناس خود، دارو درمانی و روان درمانی را در کنارهم ادامه بدهید.

پاسخ
زهرا کریمی دی ۲۷, ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۴ ب٫ظ

من وسواس شست وشو دارم باهر دستشویی باید برم حمام دیگه کلافه شدم خسته شدم چه کارکنم اعصابم خورد بچه ها شوهر خسته کردم توراخدا به من کمک کنید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۹ ق٫ظ

سلام، وسواس انواع مختلفی دارد که یکی از آن وسواس پاکیزگی می باشد. در وسواس پاکیزگی فرد درگیری ذهنی با تمیزی و بهداشت و… دارد. با توجه به اطلاعات داده شده، پیشنهاد می گردد در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و بعد از آن به روان شناس بالینی مراجعه کنید. قابل به ذکر است که درمان دارویی و روان درمانی مکمل یکدیگر هستند و حتما این دو را با یکدیگر پیش ببرید. درمان وسواس نیاز به صبر و پیگیری دارد و این راه به تلاش شما نیاز دارد.

پاسخ
رضا آذر ۱۵, ۱۴۰۰ - ۶:۱۹ ب٫ظ

با سلام وتشکر از راهنمایی و مطالب مفیدتون میخواستم بدونم چقدر افکار مزاحم در بیماری او سی دی مثلا صدمه زدن به دیگران یا نزدیکان جدی است وآیا این بیماران این افکار را که نگران وقوع آن هستند را عملی میکنند با تشکر

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۰ ق٫ظ

سلام. وسواس اختلالی می باشد که با درگیری ذهن با افکار تکراری و مزاحم، منفی و اضطراب زا مشخص می گردد. وسواس انواع مختلفی دارد که یکی از انواع آن وسواس آسیب می باشد. افراد درگیر با وسواس آسیب، درگیر افکار مربوط به صدمه زدن به خود و دیگران هستند و وجود این افکار لزومی بر صدمه زدن به خود و دیگران نمی باشد.

پاسخ
فردین آذر ۱۲, ۱۴۰۰ - ۳:۴۰ ب٫ظ

من الان ۱۹ سالمه پشت کنکور هستم‌ ولی چون‌ وسواس فکری دارم اصلا نمیتونم‌ بخونم‌ هر وقت میخوام درس بخونم‌ افکار بیهوده‌ و پوچ بهم‌ حمله میکنن‌ واصلا‌ نمیتونم تمرکز‌ کنم
چه کار کنم؟

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۰ ق٫ظ

سلام. با توجه به شدت علائم گفته شده در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و بعد از آن به روان شناس مراجعه کنید و مورد بررسی بیشتر قرار بگیرید. درمان دارویی و روان درمانی مکمل یکدیگر هستند و حتما این دو را با یکدیگر پیش ببرید و در این راه تلاش و پیگیری کنید.

پاسخ
اشکان آذر ۶, ۱۴۰۰ - ۲:۱۴ ق٫ظ

سلام خسته نباشید من یک جوان ۱۷ ساله هستم الان خودت ۲ سال وسواس دارم و زندگی را برای من لی پهنی کرده و موجب ازار و اذیت اطرافیانم شده است لطفا خواهش میکنم لطفا یک راه برای از بین بردن این بیماری پیشنهاد بدید ممنونم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۰ ق٫ظ

سلام. با توجه به شدت علائم و مدت زمان گفته شده در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و بعد از آن به روان شناس نوجوان مراجعه کنید و مورد بررسی بیشتر و درمان قرار بگیرید. درمان دارویی و روان درمانی مکمل یکدیگر هستند و حتما این دو را با یکدیگر پیش ببرید و در این راه تلاش و پیگیری کنید.

پاسخ
ناشناس آبان ۳۰, ۱۴۰۰ - ۸:۳۸ ق٫ظ

سلام من پنجاه و چهار سال دارم فکرهای در مورد بیماری بسراغم میاد وهر چی میخوام فکرمو آزاد کنم نمیشه باید چکار کنم ؟؟ ممنون

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۰ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال وسواس از نوع سلامتی وجود دارد که برای تشخیص نیازمند بررسی و اطلاعات بیشتر می باشد. در وسواس سلامتی ذهن فرد درگیر افکار تکراری، منفی و مزاحم و همچنین اضطراب زا در رابطه با سلامتی و مسائل جسمانی می گردد. پیشنهاد می شود به روان شناس بالینی جهت تشخیص و درمان موضوعی که با آن درگیر شده اید مراجعه کنید و در صورت تشخیص روان شناس خود، درمان دارویی و روان درمانی را با هم پیش ببرید.

پاسخ
ناشناس آبان ۲۲, ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴ ق٫ظ

سلام من ۱۶ سالمه و اونقدر قدرت تفکرم بالا است که اگه به خودم باشه می‌شینم کل روز الکی فکر میکنم و اصلا نمیتونم مهارش کنم و واقعا شدید شده رشتم هم تجربی و واقعا داره بهم آسیب میزنه نمیدونم چیکار کنم?

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده جهت بررسی بیشتر و تشخیص، راهنمایی و درمان، حتما به روان شناس نوجوانان مراجعه کنید.

پاسخ
Hna آبان ۱۲, ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹ ب٫ظ

سلام خدمت شما حنا هستم ۱۳ سالمه چند ماه پیش یه فیلمی دیدم و منو خیلی اذیت کرد روزهایی که من گریه میکردم و به سختی همشو گذروندم و شک و استفراق میکردم و اختلال فکری بیشتر داره روم اضافه میشه یه فکر های که شاید شما خندتون بگیره ولی من گریم میگیره و خودمو ازار میدم قبلا دارو مصرف کردم برای عصب معدم ولی هنوز روزهایی شده که حالت تهوع و از شدت استرس میگرم و استفراع میکنم به خودم میگم شاید یه کاری کردم که انقدر حالم بده و کلا یه چیزهای دیگه ذهنمو درگیر میکنه و منو دچار استرس استفراق و ترس از ابنده میکنه ۵ ماهه درگیرم ممنون میشم جواب بدید ?

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال وسواس یا اضطراب وجود دارد که نیازمند بررسی و تشخیص فرد متخصص می باشد. جهت بررسی بیشتر و تشخیص، راهنمایی و درمان، حتما به روان شناس نوجوانان مراجعه کنید.

پاسخ
آمنه حیدرنژاد آبان ۹, ۱۴۰۰ - ۲:۴۷ ب٫ظ

من یه مدتی بود تو ذهنم یه سری کلمات تولید میشد اوایل برام جالب و سرگرم کننده بود و فک میکردم با این کلمات یه پیامی به من انتقال داده میشه الان حول و حوش یه ماه تایم تولید این کلمات زیاد زیاد شد وقت و بی وقت به سراغم میاد بخصوص زمانیکه سرم خلوته و کم کم این قضیه برام ناخوشایند شده و منو کلافه کرده و حتی پریشون، جوری که حس میکنم از نشاط ذهنی من کاسته شده، چند وقته فکر میکنم این یه نوع بیماری روانشناختیه و فکر به این قضیه که بیماریه و شاید بخاطرش باید دارو مصرف کنم بیشتر منو ناراحت کرده میشه منو راهنمایی کنید که چیکار باید بکنم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۱ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید.

پاسخ
رها آبان ۸, ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۱ ب٫ظ

سلام.وقتتون بخیر.
من درمورد برادر کوچکترم ک ۱۳ سال از من کوچکتره این افکار رو دارم ک مثلا وقتی پدر و مادرم خیلی عصبانی ان نکنه بلایی سرش بیارن و این بلاهایی که توی ذهنم میاد فوق العاده وحشتناکه،در حد فیلم های وحشتناک هالیوودی.باید چه کنم؟

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال وسواس از نوع آسیب وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر و تشخیص می باشد. در وسواس آسیب فرد درگیر افکار تکراری، منفی و مزاحم و همچنین اضطراب زا در مورد آسیب زدن یا مورد آسیب قرار گرفتن خود و دیگران می گردد. پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید.

پاسخ
....... مهر ۱۹, ۱۴۰۰ - ۴:۱۴ ق٫ظ

سلام من ۳۰سالمه فکر اینکه برم تو طبیعت یا یکجای کوهستانی که از شهر دور بشم.از زمان حال به گذشته ی بسیار دور سفر کردم و دچار توهم میشوم داره اذیتم میکنه ۵روز پیش با دوستام کوه بودم فکر کردم که نکنه دیگه نتونیم بر گردیم و هرچقدر به اطراف نگاه میکردم احساس نگرانی و اضطراب شدید داشتم .کمکم کنید نام این بیماری چیست

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۳ ق٫ظ

سلام. تشخیص و علت یابی نیازمند بررسی دقیق فرد متخصص می باشد. با توجه به اطلاعات داده شده پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید.

پاسخ
زهرا شهریور ۱۶, ۱۴۰۰ - ۹:۴۲ ب٫ظ

من این فکر به ذهنم میاد که برم بچم رو بکشم و اصلا از ذهنم نمیره بیرون برای همین عذاب وجدان گرفتم و حسی میگه تو این کار رو میکنی و باعث ایجاد ترس شدید در من شده و همش دلم میخواد گریه کنم حالا نمیدونم چکار کنم تا این فکر بره بیرون و به حالت قبم برگردم لطفا کمکم کنید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۴ ق٫ظ

سلام. با توجه به اطلاعات داده شده امکان وجود اختلال وسواس از نوع آسیب وجود دارد. در وسواس آسیب، فرد درگیرافکار تکراری، منفی و مزاحم و همچنین اضطراب زا در مورد آسیب زدن یا مورد آسیب قرار گرفتن خود و دیگران می گردد. پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید و در صورت تشخیص روان شناس خود، دارو درمانی و روان درمانی را با یکدیگر پیش ببرید.

پاسخ
معصومه شادیجو شهریور ۵, ۱۴۰۰ - ۶:۵۲ ب٫ظ

سلام من ۴۸ سال سن دارم و دچار وسواس فکری شدم مخصوصا در زمان کرونایی همه نوع فکر میکنم ک اگر دچار بشم چکار کنم کسی نمیتونه حتی یه لیوان آب دستم بده واز این مثالها .یه یکماهی که ایمپلنت دندون انجام دادم زبونم ک به دندونا میخوره هراسون میشم و دلشوره میگیرم ک پاهام شروع به لرزش میکنه لطفا کمکم کنید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۴ ق٫ظ

سلام. با توجه به شدت علائم پیشنهاد می گردد در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و مورد دارو درمانی قرار بگیرید و در قدم دوم به روان شناس بالینی مراجعه کنید و در کنار دارو درمانی تحت روان درمانی قرار بگیرید.

پاسخ
Nasrin مرداد ۹, ۱۴۰۰ - ۲:۰۹ ب٫ظ

بسیار سپاسگزارم.
با این مقاله بخش هایی از وسواسم را بهتر یافتم. بله یک تردید درونی شده و نیاز شدید به اطمینان یافتن. انگار چیزی در کاسه ی سرم نمی ماند و من با احساس عجز و استیصال و اجبار درون برای اینکه به خودم اطمینان دهم مدام مجبور به تکرار افکاری دوره ای در ذهنم برای تودم هستم. این روند آزاردهنده که دهه ها در من هست انرژی روانی و سرزندگی مرا کاملا می گیرد. گاه به خودم و توانایی ها و عقل داشتن خودم شک میکنم . از خودم می ترسم و از فقدان اعتماد بخود رنج میبرم. سالها در مسیر ارتقای خود بخش های روشنی را هم شناخته ام. یعنی به این جریان که از نوجوانی در من شکل گرفته واقف تر و مسلط تر هستم. منظور هم هویت شدگی ام نسبت به این احساسات توهمی و پریشانی مزمن در ناخودآگاه روانم کم رنگ تر شده اما این آگاهی آنقدر کافی نیست که مرا کاملا از هجوم شخصیت کاذبم برهاند و گردن روحم را آزاد کند. چگونه می توانم در پاکسازی درونم بیشتر بکوشم؟ سپاس از پاسختان

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۵ ق٫ظ

سلام. با توجه به شدت و زمان مطرح شده وجود علائم، پیشنهاد می گردد در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و تحت دارو درمانی قرار بگیرید و در قدم دوم به روان شناس بالینی مراجعه کنید و در کنار دارو درمانی تحت روان درمانی قرار بگیرید.

پاسخ
بهزاد تیر ۲۷, ۱۴۰۰ - ۵:۲۶ ب٫ظ

خوب و جامع نیست برای مثال من در این بیماری گرفتارم‌ و تمرکزم رو از بین برده پرخاشگر و افسورده و بسیار داره منو عذاب میده

پاسخ
. تیر ۱۲, ۱۴۰۰ - ۵:۱۲ ب٫ظ

سلام من وسواس فکری دارم انگار یکی تو درونم با من حرف میزنه و چیزای بدی میگه که منو به شدددددتت آزار میده و افسرده ام میکنه مثلا در مورد چیزایی میگه که من به شدت باهاشون مخالفم چیکار کنم ؟ دکتر هم رفتم دارو هم میخورم ولی هنوز خوب نشده خییییییییلی این افکار بهم هجوم میارن انگار با یه قدرتی میان سمتم خیلی هم منفی بافی میکنم لطفا راهنماییم کنید

پاسخ
Hna آبان ۱۳, ۱۴۰۰ - ۴:۵۰ ب٫ظ

سلام منم مثل شما هستم دارو مصرف کردم و فکر های مضخرف دارم اتفای بدی واسم افتاده که نگم امید وارم زودتر خوب بشید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶ ق٫ظ

سلام. درمان وسواس به صورت تلفیقی می باشد و دارو درمانی به تنهایی برای درمان کافی و اثر گذارنمی باشد. با توجه به اطلاعات داده شده پیشنهاد می گردد حتما در کنار مراجعه به روان پزشک و دارودرمانی، به روان شناس بالینی مراجعه کنید و تحت روان درمانی قرار بگیرید.

پاسخ
جلال خرداد ۲۰, ۱۴۰۰ - ۱:۳۲ ق٫ظ

سلام من همیشه یه حالت روحانی دارم خیلی زیاد شک دارم به همه چیز به خدا به اون دنیا ترسایی از این قبیل به سراغم میان که خیلی شدید حالمو بد و استرسیم میکنه هی با خودم لج و لجبازی میکنم هی با خودم میگم خدا هست اون دنیا وجود داره عدالت هست نظم هستی هست خوبی و بدی وجود داره هی فکر میکنم همه با من دشمن هستند و این باعث میشه که پرخاشگر بشم مشکلم با خودم زیاده خیلی با خودم ور میرم از صبح تا شب فکرم درگیره شک و تردید و اطمینان هست، با فکرم که بر خلاف باورهام هست مشکل دارم با خودم زیاد صحبت میکنم ترس و وحشت دارم از این که افکارم تصویر ذهنی غیر منطقی بهم نشون میده هی با خودم میگم خدا هست ولی فکرم میگه نه خفه شو خدا نیس وبعد افکارم تصویر ذهنیم شدیدا پریشان میشه و این حالت اراده و امید به زندگی رو از من میگیره و این جریانات که گفتم تو طول روز و شب زندگی رو برام شدیدا سخت و نا امید کرده،. ‌….خواهش میکنم یه راهکار برام بدین ممنون میشم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۷ ق٫ظ

سلام. طبق اطلاعات داده شده احتمال وجود اختلال وسواس فکری می باشد. فرد مبتلا به وسواس فکری درگیر افکار تکراری و منفی، مزاحم و اضطراب زا می گردد که با اصول و قواعد فرد منافات دارد. با توجه به شدت علائم، پیشنهاد می گردد در قدم اول به روان پزشک مراجعه کنید و تحت دارو درمانی قرار بگیرید و در قدم دوم به روان شناس بالینی مراجعه کنید و در کنار دارو درمانی تحت روان درمانی قرار بگیرید.

پاسخ
حسینی فروردین ۲۷, ۱۴۰۰ - ۲:۳۸ ق٫ظ

سلام پسر من ۲۱ سالشه کارشم موسیقیه از آبان ماه دچار مشکا وسواس فکری شده ائم از سوالهای زیاد از خودش ائم از دنیا آخرت اشیا ویا هر کار روز مره ای که انجام میدهد برایش سوال هایی به وجود میآید واین فکر خیلی اذیتش میکنه حتی خواب و خورا ک و آرامشو از ش گرفته ذوق و علاقه ای که به موسیقی داشت الان میگه با این کار هم خوش نیستم خیل نگرانم روان شناس هم رفتیم دارو داد بعد از دو سه هفته مصرف کنار گذاشت با خودش فکرکرد که من دیونه نیستم که چرا باید از الان دارو عصاب بخورم به هر حال من مادر خیلی نگرانشم شما رو به خدا قسم در این زمینه به ما کمک کنید تشکر

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۹ ق٫ظ

سلام. وسواس اختلالی می باشد که نیازمند پیگیری و مداومت و همچنین صبر می باشد. با توجه به اطلاعات داده شده، پیشنهاد می گردد فرزندتان به روان شناس بالینی مراجعه کند و مورد روان درمانی قرار بگیرد و در صورت تشخیص روان شناس خود، در کنار روان درمانی به روان پزشک مراجعه کند و مورد دارو درمانی قرار بگیرد. قابل به ذکر است که به جهت رسیدن به نتیجه مطلوب، درمان اختلالات روانی در اغلب اوقات تلفیقی از روان درمان درمانی و دارو درمانی می باشد و مصرف دارو زیر نظر روان پزشک، دلیلی برایراد داشتن و به گفته خودتان دیوانه بودن و مصرف همیشگی دارو نیست.

پاسخ
ناشناس فروردین ۲۱, ۱۴۰۰ - ۱:۴۵ ق٫ظ

سلام ببخشید من فکرای خیلی زشت وبدومسخره ای درموردپدرمادرم میادتوذهنم خیلی عذابم
میدن نمیدونم چیکارکنم مثلامیگم من یه بلای خیلی زشت وبی معنی ومسخره ای سرپدرم بیارم واینا خیای اذیتم میکنن لطفاکمکم کنید

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۹ ق٫ظ

سلام. طبق اطلاعات داده شده احتمال وجود اختلال وسواس فکری می باشد. فرد مبتلا به وسواس فکری درگیر افکار تکراری و منفی، مزاحم و اضطراب زا می گردد که با اصول و قواعد فرد منافات دارد. پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان، به روانشناس بالینی مراجعه کنید.

پاسخ
Parsa اسفند ۱۱, ۱۳۹۹ - ۲:۵۶ ق٫ظ

با سلام من دچار وسواس فکری عملی هستم و اضطراب. الان در رانندگی دچار وسواس شده ام رانندگیم خیلی خوبه ولی روی عابر پیاده موتورسوار حساس شدم تا از کنارشون رد میشم دو تا سه بار باید آینه رو چک کنم اگه نکنم اضطراب شدید میگرم ذهنم قدرت تصمیم گیریش از دست میده همون لحظه انگار شک شدیدی بهم وارد میشه که نکنه بهش زدم نفهمیدم حین رانندگی همش فکرهای منفی میاد سراغم نمی تونم لذت ببرم ازش. گاهی اوقات مسیر و برمیگردم تا خیالم راحت بشه بعضی موقع ها برنمی‌گردم ولی اون روز فکرم پر از ترس و فکرهای منفی میشه . شاید ریشه این همه فکرها پسرم باشه همش میگم اگه به کسی بزنم پسرم چی میشه. کلا طرز فکرم منفی تقریبا از اتفاقهای خوب نمی تونم لذت ببرم. میشه راهکار بدید من از این فکرها راحت بشم اصلا از زندگیم لذت نمی‌برم کلافه شدم. از دوران بلوغ این وسواس داشتم به شکلهای مختلف ولی الان تو رانندگی خیلی شدید شده . ممنون که راهکار بدید . من ذهنم کنترلش بیاد دست خودم . بدون دارو درمانی

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰ ق٫ظ

سلام. با توجه به شدت و زمان درگیری با علائم مطرح شده، در قدم اول حتما به روان پزشک مراجعه کنید و تحت دارو درمانی قرار بگیرید. درمان وسواس و اختلالات روانی اغلب تلفیقی از دارودرمانی و روان درمانی می باشد و استفاده دارو به تنهایی یا روان درمانی به تنهایی، کاربردی نمی باشد . قابل به ذکر است که استفاده از دارو، دلیل و نشانه ای از استفاده همیشگی دارو نمی باشد. در قدم دوم حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید و تحت روان درمانی قرار بگیرید و در این راه صبر و استقامت داشته باشید.

پاسخ
عباس دی ۲۶, ۱۳۹۹ - ۸:۱۱ ق٫ظ

سلام خسته نباشید.
من مدتیه که دچار اسکیزوفرنی شدم.نمیدونم درسته یانه.ولی علائمم تقریبا شبیه همین بیماریه.
منتها من همیشه گرفتارش نیستم.فقط مواقعی که منزل خودم هستم صداهای همسایه دیواربه دیوارمو میشنوم که راجبم حرف میزنند.سر و صداهایی از نقاط مختلف خونم میاد که باعث اطمینانم میشه تحت نظرم و حتی احساس میکنم منو میبینند.یه جورایی دیگه حتی واسه رابطه جنسی باهمسرم دچار مشکل شدم بخاطر شرم و خجالت.
من هیچ جای دیگه اون صداها و سایه هارو نمیشنوم ونمیبینم جز خونه خودم

پاسخ
مطهره آخرتی شورابی مشاور فردی | روان درمانگر مشاهده صفحه در پزشک خوب تیر ۲۳, ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۷ ق٫ظ

سلام. اختلال اسکیزوفرنی اختلالی می باشد که فرد نسبت به علائم و مشکل خود، فاقد آگاهی و بینش است و برای شما احتمال درگیری با این اختلال وجود ندارد. پیشنهاد می گردد جهت تشخیص و درمان حتما به روان شناس بالینی مراجعه کنید.

پاسخ
electrostatic sprayer دی ۲۳, ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۹ ق٫ظ

مطلبتون خ جالب بود مرسی فقط تفاوت دارو ها ک نوشتید هم بنویسید خ خوبه ک بیشتر بدونیم راجع بهشون

پاسخ
میترا سیفان بهمن ۱۹, ۱۳۹۹ - ۱:۳۲ ب٫ظ

سلام، سپاس از توجهتون. در مطالب بعدی حتما.

پاسخ
مهدیه ف دی ۹, ۱۳۹۹ - ۵:۴۸ ب٫ظ

باسلام و خسته نباشید
من چند سالی هست که دچار افکار وسواسی نسبت به مقدسات شده ام و افکار بدی بطور ناخواسته به ذهنم خطور میکنند و به تازگی نیز افکار مزاحم و منفی ای از نوعی دیگر به ذهنم می آیند که شدیدا آزارم میدهند و انرژی و وقتم را می گیرند و کلافه ام میکنند. موقع نماز خواندن ، در کار های روزانه افکار مزاحم ناخواسته و یکهو می آیند.
سعی در برطرف کردن آنها دارم اما موفق نمیشوم گاهی اوقات دلم میخواهد سرم رو بکوبم به دیوار تا این افکار برن بیرون. خیلی خستم میکنند. هر کاری میکنم به ذهنم می آیند و اجازه انجام کاری رو بهم نمیدن ، وسواس عملی هم دارم یکاری رو چنبار انجام میدم. انگار یکی توی مغزم هست که بهم میگه فلان کارو بکن اگه نکنی این فکر بد از ذهنت بیرون نمیره و اینطوری مجبور میشم اونکارو بکنم. مثلن در حال انجام دادن یکاری هستم یکهو فکر بدی در مورد مقدسات به ذهنم میاد و اذیتم میکنه و وادارم میکنه اون کارو رو چندبار تکرار کنم تا اون فکر بد بیرون بره.
لطفا راهنمایی کنید.

پاسخ
ناشناس آبان ۱۵, ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۱ ق٫ظ

سلام نگران نباش منم کاملا مثل تو شدم دقیقا همین چیزای ک گفتی منم دارم

پاسخ
علی کامل آذر ۱۹, ۱۳۹۹ - ۷:۳۳ ب٫ظ

سلام من دچاریک اختلال روانی شدم یعنی من دچاروسواس شده ام نمیدونم ایا من همونی هستم که متولدشده ا م یا کسی دیگه هستم واقعا درزندگی منوازارمیده

پاسخ
میترا سیفان آذر ۲۲, ۱۳۹۹ - ۳:۳۲ ب٫ظ

سلام، برای رهایی از این مدل افکار حتما با یک متخصص روانشناس فردی ملاقات کنید.
https://pezeshkekhoob.com/psychologists/106p-individual-consultant

پاسخ
reza مرداد ۲۴, ۱۳۹۹ - ۴:۴۷ ب٫ظ

لطفا جواب بدین?

پاسخ
میترا سیفان مرداد ۲۶, ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۴ ق٫ظ

پاسخ دادم دوست عزیز

پاسخ
reza مرداد ۲۴, ۱۳۹۹ - ۴:۴۵ ب٫ظ

سلام
من در کلاس دوم دبستان که بودم فکر هایه بدی می‌آمد در سرم و همش به خدا کفر میگفتم و اصلا دسته خودم نبود از بقیه کمک میخواستم میگفتن فکر نکن ولی من نمیتونستم بعد از صحبت با مادر ایشون به من گفتن که اگه به زبون نیاری این حرفارو گناه نداره و من چون مذهبی بودم در اون سالها از گناه میترسیدم بعد تموم شد ولی همیشه موقعی که مثلا چیزی میخواستم باید اونو بدست می‌آوردم اگه نه عذاب میکشیدم توسط فکرم و اصلا دست خودم نبود از یه وقت به بعد راجب سرطان بیشتر دونستم و کم کم تبدیل به ترس شد در من و خیلی خیلی فکر و خیال ترس اضطراب راجبش داشتم تا بالاخره با مراجعه به چهار پزشک حل شد چون آخری گفت اینها مربوط به فکره
قبل این سرطان یمدت فکر میکردم همجنسگرام و خیلی ازش میترسیدم تا این قضیه سرطان شرو شد او رفت کنار و کلا گاهی بهش فک میکردم میخندیدم بخودم اما الان دوباره شروع شده و اول بشدت منو عذاب میداد تا اینکه در اینترنت راجب وسواس خوندم و متاسفانه بعدش راجب فوبیای درونی خوندم از اون به بعد ذهنم به من میگه تو می‌ترسید و خودتو مخفی کرده بود و حتی الان که برایه شما تایپ میکنم همین میاد تو ذهنم که داری فرار میکنی هر بارم میخوام فرار کنم ازش اون یک صلاح داره و اونم اینه که من چهار بار با همجنسگرایی خودارضایی کردم در حالی که هیچکدومش در حالت عادی و با فکر راحتم نبوده و اون زمان استرس داشتم که نکنه همجنسگرا باشم، درحالی که موقعی که این فکرا در من نبود من خودارضاییم دگرجنس گرایی بود
(من اعتیاد به خودارضایی دارم_خجالتی خیلی زیاد_اعتماد به نفس کم)
تورو خداااا کمکم کنین من نمیدونم چیکار کنم

پاسخ
میترا سیفان مرداد ۲۶, ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۳ ق٫ظ

سلام. ممنون از اینکه تجربیات خودتون را با ما به اشتراک گذاشتید. مواردی که عنوان کردید دقیقا افکار وسواسی هستند. اصولا راهکارهای مقابله ای هر فرد برای کم کردن اضطراب ناشی از این افکار با هم متفاوت هست. که خودارضایی میتونه یکی از اونها باشه و در واقع نوعی وسواس عملی است. خودارضایی شاید برای مدت کوتاهی اضطراب شما را با پرت کردن حواستون کم کنه، اما در بلند مدت اتفاقا خودش به بدتر شدن اوضاع دامن میزنه. لطفا اول به یک روانشناس خوب مراجه کنید سپس در صورت صلاحدید خود روانشناس به صورت همزمان به روانپزشک ارجاع خواهند داد. متاسفانه این مسئله چون از کودکی همراه شما بوده، توسط خودتون قابل رفع و درمان نیست و باید بازهم به متخصص مراجعه بشه.
لیست روانشناسان خوب:
https://pezeshkekhoob.com/psychologists

لیست روانپزشکان خوب:
https://pezeshkekhoob.com/psychiatrists

پاسخ

دیگر مقالات پیشنهادی پزشک خوب