روانکاوی چیست و جلسات آن چگونه برگزار می‌شود؟

توسط سلمان جلالی
این مقاله توسط سلمان جلالی تالیف شده است.

تاریخچه مختصری از روان‌کاوی

برای پاسخ به این پرسش که روان‌کاوی چیست و جلسات آن چگونه برگزار می‌شود؟ ابتدا می‌بایست به شرح مختصری از تاریخچه‌ی روان‌کاوی بپردازیم. دهه‌ی نود قرن نوزدهم هنگامی‌ست که زیگموند فروید فرضیه‌ی ناخود‌آگاه را به نظریه‌‌ای برای بسط و گسترش روشی با نام روان‌کاوی تبدیل می‌کند. زیگموند فرویدی که به‌عنوان عصب‌شناس کار حرفه‌ای خود را آغاز کرده بود و مدتی را نیز در جوار ژان مارتَن شارکو در فرانسه، روش هیپنوتیزم و تاثیر آن را بر روی علائم بیماری‌ای که به عنوان «هیستری» شناخته می‌شد، مشاهده کرده و فرا گرفته بود و این زمان مصادف بود با همکاری وی با ژوزف بروئر برای تحقیق روی بیماری‌های روانی و منشأ آن‌ها.

خالق روانکاوی

در همین دهه فروید با تمرکز بر دستگاه روانی انسان و پژوهش در آثار ادبی و هنری نظریه‌ی ناخودآگاه را به عنوان عامل اصلی رفتار و زیست انسانی پرورش داد. نظریه‌ای که از ابتدای قرن بیستم و با نوشتن کتاب تأویل رویا‌ها، شکلی منسجم‌تر به‌خود گرفت. درواقع فروید نظریه‌ای را بنیان نهاد که به عنوان یک روش عملی در مواجهه با علائم روانی انسان، وی را دارای ساحتی می‌دانست که از دسترس حیطه‌ی آگاهی در زندگی روزمره‌اش خارج است؛ اما دلایل رفتارها و افکار او را شکل می‌دهد. فروید اذعان می‌دارد که قسمت اعظم روان انسان را تاریکی فرا‌گرفته است و یا در همان مثال معروف کوه یخ، ناخودآگاه آن قسمتی از کوه یخ است که زیر سطح آب قرار گرفته و قابل مشاهده نیست.

همان‌طور که عنوان شد فروید مدتی به فراگیری هیپنوتیزم مشغول بود و حتی در ابتدا از این روش برای دسترسی به گنجینه‌ی پنهان روان ناخودآگاه در بیمارانش استفاده می‌کرد. اما خیلی زود بنا به دلایلی آن را کنار نهاد که شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل وی را ابداع روش «تداعی آزاد» در روان‌کاوی نام برد.

فروید دریافته بود که آن‌چه فرد در خواب مصنوعی و هیپنوتیزم به‌زبان می‌آورد، بسیار ایستا است؛ یعنی فرد خواب‌شده نمی‌تواند زیاد در آن دخل و تصرف داشته باشد و بعد از بیدار شدن آن‌چه به‌زبان آورده است را فراموش می‌کند؛ هرچند که زوایایی از ناخودآگاه را بیان کرده باشد. و این بر خلاف آن چیزی بود که فروید در تحقیقاتش دریافته بود؛ یعنی اصل پویایی دستگاه روان.

پزشک خوب به شما کمک میکند بهترین روانشناسان و روانکاو‌ها را در کوتاه‌ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کنید
لیست بهترین روانشناسان

درواقع تداعی آزاد این فرصت را فراهم کرد (و می‌کند) که فرد روی یک تخت راحت دراز بکشد و آن‌چه که به ذهنش می‌آید را بدون هیچ ترس و شرمی و بدون هیچ‌گونه قضاوتی بیان کند. هر چند که در جریان آن، فرد مقاومت‌هایی را از خود نشان دهد و حتی عواطفی را که اکثراً منفی هستند نسبت به شخص روان‌کاو اظهار کند. مقاومت‌هایی که بر اساس مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه در هر فرد انسانی شکل گرفته است و یکی از دلایل شکل گیری ناخودآگاه هم هستند.

روند جلسات روان کاوی چگونه است؟

پس شاید تابه‌اینجا بتوانیم بگوییم آن‌چه که فروید به عنوان روش روان‌کاوی برای برای بررسی علائم روانی و مشکلات فردی انسان ابداع نمود و جلسات روان‌کاوی را برگزار می‌کرد در این روند خلاصه می‌شود:

۱- حضور روانکاو و روان کاوی شونده به مدتی معین در اتاق روان کاوی

در ابتدا، جلسات روان‌کاوی فروید از آن جهت که در راستای تحقیق و پژوهش برای بسط نظریه‌ی روان‌کاوی بودند، چیزی حدود یک الی دو ساعت و به مدت حداقل چهار روز در هفته بود. زمانی که بعدها فروید آن را تا ۵۰ الی ۶۰ دقیقه محدود کرد اما تعداد جلسات در هفته به‌قوت خود باقی ماند. در حال حاضر نیز روانکاوانی که به شیوه‌ی کلاسیک فرویدی کار می‌کنند جلساتشان را با ۴۵ دقیقه و حداقل دو الی چهار جلسه در هفته برگزار می‌کنند. و در دیگر روش‌های روان‌کاوی نیز مدت و تعداد جلسات کمی با هم متفاوت است.

مثلا در روان‌کاوی لکانی یک زمان نهایی نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه در نظر گرفته می‌شود؛ اما این زمان به معنای آن نخواهد بود که فرد تمام این دقایق را در اتاق روان‌کاوی سپری خواهد و مدت زمان هر جلسه با دیگر جلسه‌های فرد متفاوت است. ممکن است روان‌کاوی لکانی یک فرد در یک جلسه‌اش ۴۵ دقیقه باشد و ممکن است یک جلسه در دقیقه‌ی بیستم خاتمه پیدا کند.

البته روش روان‌کاوی لکانی مطمئنا خود مطلب جداگانه‌ای را می‌طلبد اما این روش روان‌کاوی توسط «ژاک لکان» فرانسوی با شعار بازگشت به فروید مطرح شد و خوانشی بدیع از آن ارائه داد که بر روش پایه‌ای فروید یعنی تداعی آزاد استوار است اما شیوه‌ی آن و خوانش روان‌کاو کمی متفاوت است. (در حال حاضر در کشور ما بنا به دلایل اقتصادی کمتر افرادی هستند که بتوانند تا ۴ جلسه در هفته جلسات روان‌کاوی فرویدی و لکانی را برگزار کنند، اما حداقل دو جلسه در هفته برای به‌جریان انداختن روان‌کاوی ضروری‌ست).

۲- تداعی آزاد

هنگامی‌که فرد در جلسه‌ی روان‌کاوی حضور پیدا می‌کند، با رهنمودهای روانکاو، مشتاق به بیان چیزی می‌گردد که از عمق ناخودآگاه وی برمی‌خیزد. یعنی شروع به سخن گفتن می‌کند نه آن‌گونه که بخواهد قصه بگوید و یا یک اتفاق خاص را تعریف کند، بلکه آن‌گونه که هر چه به ذهنش خطور می‌کند را بیان کند. در جریان همین تداعی‌هاست که فراموشی‌های لحظه‌ای، بیان خواب و رویا، بیان خیالپردازی‌های فردی، لغزش‌های کلامی و دیگر کنش‌پریشی‌ها، توسط روان‌کاو بازخورد داده می‌شود و فرد در راستای تجزیه و تحلیل دستگاه روان خودش توانا می‌گردد.

در روان‌کاوی لکانی این بیان نیز شکل گسترده‌تری به خود می‌گیرد و کلماتی که روان‌کاوی شونده بیان می‌کند از اهمیت دو چندان نیز برخوردار می‌شود. بنابراین می‌توان یک جلسه‌ی روان‌کاوی خوب را ملزم به آن دانست که در جریان تداعی‌ها، فرد روان‌کاوی شونده آن‌چه را که حتی نمی‌تواند در خلوت به خود بگوید و یا از گفتن آن شرمسار یا مضطرب است، بیان کند و به فهمی جدید از وضعیت روانی خود دست یابد.

جلسات روانکاوی

۳- انتقال

پس از حضور در اتاق روان‌کاوی و همراه با جریان تداعی آزاد، ممکن است روان‌کاوی شونده عواطفی مثبت و یا منفی را نسبت به روان‌کاو احساس کند که در حقیقت مربوط به یک «دیگری» (معمولاً اشخاص اولیه‌ی زندگی‌اش مثل پدر، مادر، خواهران و برادران و …) در روان خودش است. اینجاست که فروید اصلی‌ترین عامل پیشرفت روان‌کاوی را موضوع انتقال و نحوه‌ی برخورد روان‌کاو با آن می‌داند. یعنی فرد بتواند آزادانه عواطف و ایده‌های خود را آشکار سازد و با دیگری‌های خود مواجه شود.

همین‌جاست که موضوع انتقال متقابل مطرح شود. یعنی دریافت عواطف انتقالی روان‌کاوی شونده توسط روان‌کاو و انتقال عاطفی‌اش به فرد. این بدان معناست که درصورتی که روان‌کاو اسیر عواطف متقابل شود و انتقالی شخصی را بروز دهد یک فرایند روان‌کاوی رو به شکست می‌رود و به همین دلیل است که روان‌کاو کسی است که طی سال‌های طولانی و بی‌وقفه مورد روان‌کاوی قرار گرفته باشد تا به دام انتقال متقابل نیفتد.

شاید یکی از مثال‌های معروف در رابطه با انتقال و انتقال متقابل یکی از روان‌کاوی شونده‌های فروید با نام ارنست لنتزِرمعروف به «موش‌مَرد» یا مرد موش‌آذین باشد که در طول فرایند روان‌کاوی عواطف متناقضی را نسبت به فروید بیان می‌کرد. در یکی از جلسات ارنست بیان کرد که می‌ترسد فروید او را به دلیل افکار شریرانه‌ش مجازات کند و کتک بزند و به‌همین‌دلیل سراسیمه از روی تخت بلند شد و ترسش را بازگو کرد. ترسی که در واقع از پدرتنبیه‌گر ارنست به فروید انتقال داده شده بود.

اما فروید با پذیرش این کنش ارنست او را مورد ملامت قرار نداد و خشمی از وی نیز ظاهر نساخت تا بدین ترتیب جلسه‌ی روان‌کاوی با انتقال متقابل از جانب فروید به شکست نینجامد. همچنین در سال ۱۹۱۵ در مقاله‌ای تحت عنوان «ملاحظاتی در باب عشق انتقالی» با ذکر «قاعده‌ی خویشتن‌داری» در روان‌کاو بیان می‌دارد که روان‌کاو در عین آن‌که این فرصت را فراهم می‌آورد تا روان‌کاوی شونده امیال پنهان خویش را به‌زبان آورد، به رد عواطف و امیال خویش نسبت به وی اصرار ورزد. تنها در این صورت است که روان‌کاوی‌شونده می‌تواند دورترین خاطرات و آسیب‌های دوران کودکی خویش و نهان‌ترین خواهش‌های خود را ابراز کند و فرایند روان‌کاوی به‌شکلی سالم منجر به عبور فرد از آسیب‌هایش گردد.

با این اوصاف اما، آن‌چه که از آن به عنوان “انتقال عاطفی” (Transference) در روان‌کاوی طرح شده است، بدین شکل قابل تاویل است که: در یک فرایند روان‌کاوی، سوژه‌ی روان‌کاوی‌شونده، عاطفه‌ای که پیشتر قصد بیانش به فرد دیگری (که عموما فردی قدیمی و اولیه در روان اوست) داشته است را به سمت روان‌کاو نشانه (هم به‌معنای هدف و هم در اصطلاح زبان‌شناختی آن در نظام زبانی سوسور: دال+مدلول= نشانه) می‌گیرد. به زبان ساده: روان‌کاو را با فرد دیگری اشتباه می‌گیرد. روان‌کاوی‌شونده در وضعیت نسبی برون‌ذهنیِ خود می‌داند که او روان‌کاو است (آن‌چه که از آن به عنوان آگاهی یا همان خودآگاه بیان می‌شود)، اما در ناخودآگاه، او “آن” دیگری می‌شود (پس اکنون درمی‌یابیم هنگامی‌که سخن از ناخودآگاه به‌میان می‌آید این امر شگرف را بیان می‌دارد: از آن‌جاکه عمل سوژه تماماً متصل به همین حیطه است، خودآگاهی عملاً قصه‌ای بیش نیست).

۴- مقاومت

اما فرایند تداعی آزاد به همین سادگی هم نیست که روان‌کاوی شونده تمام آن‌چه که به ذهنش خطور می‌کند را بیان کند. در واقع وقتی ما به چیزی به عنوان ناخودآگاه به عنوان عامل اصلی رفتار انسانی باور داریم، این ناخودآگاه به راحتی خود را عیان نمی‌کند. به‌همین‌دلیل در جریان تداعی‌ها بسیار اتفاق می‌افتد که فرد به شکلی آگاه و ناآگاه آن‌چه را که در روانش می‌گذرد بیان نکند. چراکه بیان آن‌ها به نوعی با اضطراب برای وی همراه است.

پس ناخودآگاه مکانیسمی را در جهت دفاع از خویش و پنهان سازی در اختیار دارد که به آن «مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه» گفته می‌شود که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به: واپس‌رانی، واپس‌روی، انکار، جابجایی، کنش‌نمایی، فرافکنی و درون‌فکنی و … اشاره نمود. در همین راستا جلسات روان‌کاوی با درنوردیدن مرزهای مقاومت در جریان تداعی آزاد به‌پیش می‌رود.

روانکاوی لکانی

نقش اساسی تداعی آزاد در روان کاوی

در روان‌کاوی آن‌چه اهمیت دارد، تاریخچه‌ی سوژگانی روان‌کاوی شونده است؛ نه تاریخچه‌ی زندگی فردی‌اش. چه‌بساکه همین امر از پیش در نگاهیدرون‌ذهنی  قرار دارد. بنابراین فرایند روان‌کاوی از مسیر گذر از قصه‌پردازی به سوی تداعی کردن می‌گذرد تا آن‌چه که تحلیل می‌شود واقعیت روانی سوژه باشد.

سوژه‌ای را در نظر بگیرید که در فرایند روانکاوی‌اش دال “فاحشه” را بیان می‌کند و خود را با این دال بازتعریف می‌کند. در روان‌کاوی اهمیتی ندارد که در واقعیت بیرونی واقعاً وی یک کارگر جنسی است یا این‌که تماما فانتزی است. بلکه نقش دال در واقعیت روانی وی که تاریخچه‌ی سوژگانی‌اش را شکل می‌دهد، دارای اهمیت و موضوعی برای تحلیل می‌شود. چه بسا که وی در واقعیت بیرونی کارگر جنسی و یا اصلا باکره باشد.

در نهایت می‌توان گفت فرایند روان‌کاوی بدون تداعی آزاد (که مقاومت و انتقال را به همراه دارد)، غیرممکن است و این فرایند را هر چه بتوان نام‌گزاری کرد، قطعا نه روان‌کاوی است و نه حتی چیزی شبیه به آن. فروید در مقاله‌ای شروع تداعی را چنین شرح می‌دهد:

«موضوعی که شخص با آن جلساتش را آغاز می‌کند، چندان مهم نیست و فرقی نمی‌کند؛ خواه تاریخچه‌ی زندگی‌اش باشد، خواه سابقه‌ی بیماری یا خاطرات کودکی‌اش. اما در هر صورت وی را در انتخاب این نکته که از کجا صحبت را شروع کند باید آزاد گذاشت… تنها استثنا در برابر این مسئله در خصوص قاعده‌ی اصلی تکنیک روان‌کاوی است که وی مجبور است رعایت کند: …باید بگویم آن‌چه که به من می‌گویید از جهتی با گفتگوی معمولی تفاوت دارد. شما معمولاً می‌کوشید تا رشته‌ی رابطی ناظر بر اظهاراتتان باشد و هرگونه فکر فضول‌منشانه‌ای را که به ذهنتان می‌رسد و هرگونه فکر فرعی که منجر به خروج از مسیر اصلی صحبت می‌شود نادیده و ناگفته بگذارید. اما در این مورد، شما باید به طرز متفاوتی عمل کنید».

همچنین در مقاله‌ی دیگری (روش روانکاوانه‌ی فرویدی) که از زبان راوی سوم شخص نوشته است، این امر را چنین شرح می‌دهد:

«… او برای دستیابی به این ایده‌ها از مراجعینش می‌خواهد طی گزارش، خود را آزاد بگذارند، همان‌گونه که در گفتگو از این شاخه به آن شاخه می‌پریم. او پیش از آنکه از آن‌ها بخواهد که شرح حالشان را با جزئیات برای او نقل کنند، به آن‌ها گوش‌زد می‌کند که هر چه در ذهنشان می‌گذرد را بگویند، حتی اگر معتقد باشند بی‌اهمیت یا بی ربط و بی‌معناست. آن‌چه به تاکید از آن‌ها می‌خواهد این است که هیچ اندیشه یا مفهومی را که به نظرشان شرم‌آور یا ناخوشایند است از گزارش خود حذف نکنند».

(در روان‌کاوی فقط اعمالی که آسیبی جدی به سوژه و یا دیگران را به همراه دارد نیازمند واقعیت‌سنجی است. و این اعمال در امر کشتن (خودکشی/ دیگرکشی) و زنای با محارم، مصداق پیدا می‌کند.)

چند نکته در باب تداعی

۱- مواد تشکیل دهنده تداعی آزاد

نوشتاری است به همراه صدا و تصویر از رإیاهای شبانه (خواب دیدن)، رؤیاهای روزانه (خیال‌پردازی‌ها)، تجربیات فردی و میان‌فردی، رخدادهای روزمره، خاطرات نزدیک و خاطرات دور (کودکی/کودکانه)، خواست‌ها و امیال.

۲- تحلیل تداعی

آن‌چه که این متریال با آن بیان می‌شود فرمی با “روایت پیچیده” است. این اصطلاح را از روایت‌شناسی به وام گرفته‌ام تا نشان دهم شیوه‌ی روایت در تداعی، شکلی خطی ندارد و هیچ داستانی به سرانجام نمی‌رسد. و یا به‌عبارتی دیگر، سرانجام هر داستان در گرو داستان دیگری است. بنابراین شیوه‌ی تحلیل، تحلیلی فرمیک خواهد بود. در واقع از آن‌جایی که محتوای تداعی، محتوایی میان‌ذهنی است که از طریق فرمی منحصربه‌فرد ساختار می‌یابد، پس تحلیل فرمیک با خوانش فرم روایی، محتوا را برای روان‌کاوی‌شونده، عیان می‌سازد.

۳- چگونگی

روان‌کاوی‌شونده، خود را در گفتمانی می‌یابد که در آن واقعیت بیرونی را از طریق “واقعیت روانی” بازخوانی می‌کند.

در فرایند روان‌کاوی بالینی، روایت از منطق خطی پیروی نمی‌کند و سوژه‌ی روان‌کاوی با تعلیق روایت در زمان و مکان درقالب تداعی آزاد، سفر جستجویی بی‌وقفه را در درون خود می‌آغازد، و به آرزومندی‌ها و سرگشتگی‌های خویش در این سفر می‌پردازد… . [روان‌کاو]، روان‌کاوی‌شونده را فرامی‌خواند که با گذر از آن‌چه که از منطق روایی و نظم نمادین پیروی می‌کند و به‌دور از قصه‌گویی‌های خطی و سرراست، و باتوجه به فانتزی‌ها، خواب‌ها و رویاهایش، به عمیق‌ترین تمنیات و امیال که در ناآگاه [ناخودآگاه] حضور دارند، خوش‌آمد بگوید.

روانکاوی و روانشناسی

چهار نکته بالینی درباره تداعی

۱. هنگامی که روان‌کاوی‌شونده در فرایند تداعی قرار می‌گیرد، از همان ابتدا با این امر مواجه می‌شود که نه تنها افکار و عواطفش را بیان کند، بلکه آن متریالی هم که به آن فکر نمی‌کند را نیز بیان نماید. یعنی آن چیزهایی که خودبه‌خود به ذهنش متبادر می‌شود. مصداق این گفته را می‌توان در جمله‌هایی از این دست یافت: “هنگامی که داشتم به فلان موضوع فکر می‌کردم/از فلان موضوع حرف می‌زدم، این کلمه/تصویر/خواب و یا خاطره به ذهنم آمد”‌. در واقع آن‌چه که به ذهن متبادر می‌شود، خود سلسله‌ای از افکار و عواطف را به همراه خواهد آورد.

۲. به لحاظ بالینی در روان‌کاوی، هیچ اهمیتی ندارد که سخن شما به‌اصطلاح نصفه‌کاره بماند و یا آن‌چه که به ذهنتان آمده حتما به گفته‌های پیشین‌تان مربوط باشد. فروید نیز در همین راستا بیان می‌کند (نقل به مضمون) که شما همیشه می‌خواهید رشته‌ای منطقی، ناظر بر گفته‌هایتان باشد، اما هنگامی که در فرایند روان‌کاوی قرار می‌گیرید، برای آن‌که این فرایند به جریان افتد و جریان داشته باشد، روان‌کاو از شما می‌خواهد که این رشته‌ی ناظر را نادیده بگیرید.

آن‌چه که لکان نیز بعدها به عنوان زنجیره‌ی دال‌ها و اولویت دادن دال بر مدلول بیان نمود؛ این‌که چگونه در روان‌کاوی دال‌ها سوژه را بیان می‌کنند نه سوژه مدلول‌ها را. یعنی آن‌چه که اهمیت دارد دلالت‌های ناشی از زنجیره‌ی دال‌هاست نه مجموعه‌ای از مدلول‌ها (یا همان رشته‌ی منطقی ناظر).

۳. تجربه‌ی کار بالینی نشان داده است، هنگامی که روان‌کاوی‌شوندگان بنا بر مقاومت‌های درونی ریشه‌دارشان، نمی‌خواهند آن‌چه که به ذهنشان می‌آید را بیان کنند، به ناگاه دچار یک کنش‌پریشی که معروف‌ترین آن اشتباه لفظی‌ست، می‌شوند. در واقع اشتباه لفظی در نگاهی دیگر، به یاری روان‌کاوی‌شونده می‌آید تا حداقل از این طریق، راهی برای بیان ناگفته‌هاش بگشاید: روان‌کاو این کنش‌پریشی را چونان عنصری می‌داند که از طریق آن به روان‌کاوی‌شونده یادآور شود که به سخن ناآگاه [ناخودآگاه] خویش گوش سپارد.

۴. گاه اتفاق می‌افتد که برخی افراد در فرایند روان‌کاویِ خود آشکارا دروغ می‌گویند و یا سعی در فریفتن روان‌کاو دارند. بله دستگاه روان بسیار پیچیده است و هستند کسانی که پول می‌دهند تا به جلسه‌ی روان‌کاوی خود بیایند و از این‌که توانسته‌اند روان‌کاو خود را (البته در خیال خودشان) فریب بدهند کسب التذاذ کنند. اما این نکته را باید بیان نمود که حتی هنگامی‌که روان‌کاوی‌شونده آشکارا دروغ می‌گوید (یعنی با قصد قبلی) تا حقیقتی از خویش را پنهان سازد، حقیقت دیگری را برملا می‌سازد که خود از آن غافل بوده است.

روان کاوی برای چه کسانی مناسب نیست؟

یک پرسش مهم که نیاز به پاسخی روشن دارد و شاید برای بسیاری مطرح شده باشد، این است که روان‌کاوی برای چه کسانی مناسب است؟ اما پرسش را ابتدا می‌بایست چرخاند تا ابتدا مشخص شود روان‌کاوی برای چه افرادی مناسب نیست و پاسخ به این پرسش ما را یاری خواهد کرد که منهای استثناهای موجود، دریابیم که جامعه هدف روان‌کاوی چه کسانی هستند. فروید در برخی مقالات خود به روشنی به این پرسش، پاسخ داده است  و با توجه به این نوشته‌ها و برخی تجربیات بالینی خویش موارد ذیل را مطرح می‌کنم:

  • ۱- اشخاصی که فاقد میزان معینی از آموزش هستند (می‌توان سواد و تحصیلات را نیز در نظر داشت).
  • ۲- شخصیت‌های غیرقابل اعتماد (به همین جهت پیش از شروع روان‌کاوی و یا در چند جلسه‌ی نخست می‌بایست ویژگی‌های شخصیتی فرد مورد ارزیابی روان‌کاو قرار گیرد).
  • ۳- نوروپات‌ها و افرادی که دارای بیماری‌های سلسله اعصاب هستند (منظور بیماری‌های فیزیکی مغز و اعصاب).
  • ۴- کسانی که تحت تاثیر و اصرار بستگان و دوستان و بدون اراده‌ی خود روی به روان‌کاوی می‌آورند.
  • ۵- روان‌پریشی‌ها و حالات گیجی و اختلالات عمیق خلقی و همچنین مالیخولیا یا افسردگی‌های بسیار شدید (البته فروید برای آینده‌ی روان‌کاوی برخی از روان‌پریشی‌ها (سایکوز) که شدید و عمیق نیستند ابراز امیدواری می‌کند).
  • ۶- کسانی که سنی حدود پنجاه سال به بالا را دارند (فروید اذعان می‌کند تعلیم‌پذیری در سنین پنجاه سال به‌بالا اگر نگوییم ناممکن، بلکه بسیار دشوار است و همین امر دلیل بر آن می‌شود که افراد با این سنین بسیار کم حاضرند دچار تغییری در روان و یا اعمالشان شوند).
  • ۷- بیماری‌هایی که تهدید مرگ در آن وجود دارد و نیاز است که یک اقدام فوری انجام شود و نیاز به سریع‌ترین زمان ممکن دارد (فروید بی‌اشتهایی عصبی شدید را مثال می‌زند).
  • ۸- افرادی که متقاضی مشاوره (مثل ازدواج، طلاق و یادگیری مهارت و …) و همچنین کسانی که متقاضی درمان کوتاه مدت هستند.
  • ۹- افراد دارای بیماری‌های جسمی شدید که اولویت زمانی و هزینه‌ای با درمان آن بیماری است.

کار روان کاو

روان‌کاوی‌شونده همیشه با قضاوت‌ها و ساختار روانی منحصربه‌فردش، پا به جلسه‌ی روان‌کاوی می‌گذارد؛ و دلیل حضور خود را خرید آرامش، دریافت راهکار، درخواست راهنمایی برای حل موضوعاتی که با آن مواجه است و یا پرداخت پول در قبال آن‌چه که خود می‌خواهد، عنوان می‌کند. هر چند که در روان‌کاوی لکانی، ساختارهای روانی سایکوتیک، هیستریک، اجباری (وسواسی) و پرورت (روان‌کژ) با پل فوبیاها در راستای ساخت آن‌ها مطرح است، اما هر روان‌کاوی‌شونده، دنیای درونی و واقعیت روانی منحصربه‌فردی دارد.

یعنی شاید الگوی ساختاری دو سوژه‌ی هیستریک شبیه به هم باشد، اما فانتزی‌ها و خیال‌پردازی‌ها و نحوه‌ی پاسخ به آن‌ها به‌کل با هم تفاوت دارد. چراکه سوژه‌ی روان‌کاوی و کلام ناخودآگاهش حاصل بسترهای خانوادگی – اجتماعی و نحوه‌ی هویت‌یابی وی در جامعه و نحوه‌ی تعامل با خیالپردازی‌های فردی در مسیر میل و طلب “دیگری” است. بنابراین همان وضعیتی که فرد را در موقعیت طلبِ درخواستی ازپیش‌تعیین‌شده از روان‌کاو قرار می‌دهد (نظیر درخواست کمک و یا راهکار، دادن هدیه به روان‌کاو و …)، احتمالا یکی از ویژگی‌های همان ساختار روانی منحصربه‌فرد است.

درواقع روان‌کاوی محلی برای خرید کالا و یا کسب یک راهکار ازپیش‌تعیین‌شده نیست؛ و فرد با تحلیل کلام ناخودآگاه، مسیر خود را می‌سازد. و البته همین تحلیل نیز هیچگاه به یک تفسیر قطعی و نتیجه‌گیری از سوی روان‌کاو منجر نخواهد شد. تحلیل، چسباندن تئوری‌های روانکاوانه و حُقنه کردن تفسیر‌های با قضاوت شخصی به روانکاوی‌شونده نیست. بلکه روشی است که با اصول و قواعدی همراه است. مثلا قواعدی که یک روان‌کاو لکانی در جلسه‌ی روانکاوی به کار می‌برد با بررسی دال‌ها و جمله‌بندی‌های روان‌کاوی‌شونده در قالب کنش‌پریشی‌هایی مثل لغزش‌های زبانی و …، رؤیاها و خیال‌پردازی‌های فردی، اکت‌ها و نحوه‌ی مواجهه‌ی فرد با آن‌ها، انتقال عاطفی و … امکان‌پذیر می‌گردد.

دنیای روانی هر فرد منحصر به خودش است، و واقعیت روی تخت روان‌کاوی برساخته‌ی همان دنیا و ساختارش است. ساختاری که برای تغییر ابتدا نیاز به ویرانی دارد، نه باد کردن اگوی متوهمی که “دیگری” و “دیگران” به آن سروشکل داده است.

یک جمع‌بندی درباره فرآیند روان کاوی

گفتمان غالب در موضوع “روان‌درمانی”، بر اصلاح و تربیت و به‌بیانی دیگر، بر هنجارسازی سوژه‌ی سخنگو تکیه دارد و به همین دلیل، درمان‌گر تمام تلاش خویش را معطوف می‌سازد تا نقاب‌های سوژه را ضخیم‌تر نماید و به وی این توانایی را اهدا کند که بتواند هرچه بهتر و موردپسندتر، خودش را بزک نماید.

این در حالی‌ست که در فرایند روان‌کاوی، سوژه به تدریج درمی‌یابد که هرلحظه باید با نقاب‌های خویش مواجه شود.

بنابراین نه نظریه‌بافی و نه بحث و گفتگوی روزانه و نه هیچ “امر تمرینی” در فرایند روان‌کاوی شکل نمی‌گیرد. در واقع می‌توان یک جلسه‌ی روان‌کاوی (علاوه بر ۴ مفهوم سمینار یازدهم لکان) را تلفیقی از این مفاهیم کلینیکال دانست:

۱. آن‌چه که سوژه تداعی می‌کند.

۲. انواع مقاومت

۳. فرایند‌های انتقالی

۴. تحلیل شامل:

تأویل و ساخت ( این دو، اکت روان‌کاو است که با آن‌چه ما درباره‌ی شرح و تفسیر در زبان فارسی می‌دانیم بسیار متفاوت است. اگر “روان‌کاو از طریق گوش‌هایش سخن می‌گوید”، پس گاه یک “و” روان‌کاو میان گزاره‌های روان‌کاوی‌شونده، یک تأویل می‌شود در طول یک جلسه).

بنابراین، سوژه خود را در فرایندی می‌بیند که همه‌ی نظریه‌بافی‌هایش، تلاش برای گفتگو درباب انواع و اقسام اختلالات روان‌پزشکی و یا مباحث دانشگاهی و یا این‌که بخواهد بنشیند با روان‌کاو قصه بگوید و قصه بشنود، در برابر کنش‌پریشی‌هایش شامل، حرکات و یا کلمات غیرعمدی و اتفاقی او، ارزش خاصی در تحلیل ندارد.

بنابراین آن‌چه که فرایند روان‌کاوی را از هر نوع درمان متمایز می‌کند، این است که روان‌کاوی در روندی درون‌ذهنی و البته میان‌ذهنی واقع می‌شود. انگار در این فرایند سوژه از درِ امر نمادین وارد می‌شود، اما به جایی میان امرخیالی و امر واقع پرتاب شود. و به همین دلیل فروید در مقاله‌ی Two Encyclopaedia Artitcles بیان می‌دارد که این متریال، بافت روان‌کاوی را برای به عرصه کشاندن ناآگاه [ناخودآگاه] شکل می‌دهد:

«فراموشی نام‌ها و کلمات آشنا، فراموشی وظایف [سوژه‌ای را درنظربگیرید که زمانِ انجامِ کاری مهم -به زعم خودش- را فراموش می‌کند]، اشتباهات لفظی و یا املایی، اشتباه‌خوانی، گم‌کردن یا جا‌گذاشتن ابژه‌ها، اشتباهات خاص مثل خودآسیب‌رسانی‌های به ظاهر اتفاقی، آهنگ‌هایی که بدون فکر زمزمه می‌شوند و بالاخره عادت‌هایی که ظاهرا بدون نیت قبلی انجام می‌شوند».

در واقع همین کنش‌پریشی‌ها در عین آن‌که “گره‌های دوخت” “منِ” روان‌کاوی‌شونده را از هم می‌شکافد، سلسله‌ی تداعی‌های وی، در خوانش فرویدی، و زنجیره‌ی دال‌هایش، در خوانش لکانی، را نیز در قالب رؤیاها، خیالات، زندگی روزمره و روابط میان‌فردی و … فرم‌بندی یا صورت‌بندی می‌کند.

سخن پایانی

مطالبی که عنوان شد خلاصه‌ای بسیار قلیل در مورد روان‌کاوی است و مطمئنا هر کدام از مفاهیم نیز گستردگی بسیاری دارند که نه تنها در یک مقاله بلکه در مقالات بسیار می‌بایست به آن‌ها پرداخته شود. اما آن‌چه که در این نوشته برای من اولویت داشت، ترسیم یک دورنمای کلی از روان‌کاوی است که مخاطب را جهت آشنایی بیشتر و یا تجربه‌ی این فرایند که به گفته بسیاری از مراجعین، شگفت انگیز توصیف می‌شود، مشتاق سازد.

همچنین در پایان جا دارد که یک نکته‌ی اساسی را در مورد روان‌کاوی عنوان کنم. و آن هم دقیقا فرایند روان‌کاوی و اطلاق آن به روش‌های خاص است. در واقع همین‌جا مخاطب می‌بایست بین روان‌کاوی، روانشناسی و مشاوره، روان‌تحلیلگری یونگ، روانشناسی خود، روانشناسی روابط ابژه (روابط موضوعی هم گفته می‌شود)، روان‌پویشی کوتاه مدت، طرحواره درمانی و … تفاوت بگذارد. هر چند که همه‌ی این روش‌ها به نوعی از روان‌کاوی اقتباس شده باشند، اما شیوه‌ای که از آن به عنوان روان‌کاوی نام برده می‌شود و در این مقاله مختصری از آن را با هم مطالعه کردیم، خاص همان روشی است که فروید بنیان آن را نهاده و لکان نیز به آن ابعاد دیگری نیز افزوده است.

نویسنده: سلمان جلالی- روانکاو

با مراجعه به سایت پزشک خوب میتوانید از بهترین رواندرمانگران ایران نوبت بگیرید.

‌‌

اگر نیاز به دریافت راهنمایی در این زمینه دارید، روی دکمه زیر کلیک کنید:
رزرو آنلاین نوبت از روان درمانگر
۴.۹/۵ - (۳۷ امتیاز)
4.9/5 - (37 امتیاز)

پرسش و پاسخ

پزشک خوب، نظرتان را درباره این مقاله بگویید یا سوالاتتان را بپرسید، متخصصان ما در اولین فرصت به سوالات شما پاسخ می‌دهند.

محمد شهریور ۲۵, ۱۴۰۲ - ۴:۵۱ ب٫ظ

سلام من بشدت علاقه دارم روانکاوی ورواندرمانی را یاد بگیرم واحساس میکنم در این مورد استعدادهایی دارم ولی به شکل آزاد نه آکادمیک اگه کلاسهایی هست یا کتابهایی از مبتدی تا تخصص ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

پاسخ
محدثه دی ۷, ۱۴۰۱ - ۴:۰۹ ب٫ظ

بسیار عالی بود. تا حالا اینطور تخصصی ولی با زبانی روان جایی درباره روانکاوی نخونده بودم.

پاسخ
تارا مرداد ۱, ۱۳۹۹ - ۴:۲۳ ب٫ظ

مفید و روان بود

پاسخ
میترا سیفان شهریور ۱۸, ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۳ ب٫ظ

ممنون از توجه شما 🙂

پاسخ
هانیه آبان ۱۲, ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۶ ب٫ظ

خیلی خوب بود استفاده کردم

پاسخ
میترا سیفان آبان ۲۰, ۱۳۹۸ - ۲:۲۹ ب٫ظ

ممنون از توجه شما

پاسخ

دیگر مقالات پیشنهادی پزشک خوب