برای داشتن ازدواج موفق و پایدار اول از همه باید بدانیم معنی ازدواج چیست؟

ازدواج مکاتی است برای شراکت که دو نفر قرار است انرژی، زمان، اهداف و ارزش‌هایشان را شریک بشن و به صورت مشارکتی تصمیماتی برای زندگی مشترک‌شان بگیرند.

افراد بسیاری هستند که زندگی مشترک خود را شروع می‌کنند و نمی‌دانند ازدواج به معنی قدم گذاشتن در یک کار مشترک است و نحوه برخورد با مشکلات احتمالی حین آن هیچ جا مکتوب نشده است. اولین شرط برای یک ازدواج موفق و پایدار “تعهد و اعتماد“ است.

برای داشتن زندگی مشترک موفق و پایدار باید چیزهای زیادی درباره خودمان و روانشناسی کنترل بیرونی بدانیم.

در این مقاله روانشناس پزشک خوب، سرکار خانم مهسا موسوی حاجی شما را با ویژگی‌های ازدواج موفق آشنا میکند.

 

 

نیازهای اساسی انسان

براساس نظریه تئوری انتخاب همه انسان‌ها در هر سنی، نیازهای ژنتیک مشابهی همچون بینی و چشم و دست دارند که در طی روز بصورت آگاهانه یا غیرآگاهانه برای برآورده شدن این نیازها تلاش می‌کنند.

این ۵ نیاز عبارتند از:

۱. بقا

بقا نیاز اساسی فیزیولوژیک اسـت. برای آنکه بـه عنوان یک فرد زنده بمانیم و بـه عنوان یک گونـه، برای دوام و بقـای نسل‌مان تولیـد مثـل کنیم. این نیاز شامل غـذا، پوشاک، مسکن، هـوا، امنیت، گرما، سلامت جسمانی و میـل و کشش هورمونی بـه انجـام عمـل جنسی اسـت.

۲. عشق و احساس تعلق

ما بـه عشق ورزیدن و مراقبت کردن دیگران نیاز اساسی داریم. از طرفی؛ باید به نیازهای دیگران هم توجه کنیم و از همه مهمتر باید بر این باور باشیم که ما نیز برای دیگران عزیز و دوست داشتنی هستیم و دیگران به نیازهای ما توجه دارند و ما برایشان اهمیت داریم. این نیاز روابط خانوادگی، دوستی و رفاقت، روابط شغلی و روابط با آشنایان و اطرافیان را شامل می‌شود و بـه ما احساس پیوند و تعلق و تنها و بی کـس نبودن میبخشد.

۳. قدرت و احساس ارزشمندی

این نیاز برای احساس توانمندی، ارزشمندی، کارآمدی و پیشرفت است. قدرت در تئوری انتخاب به معنای زورگویی یا سلطه بر دیگران نیست. نیاز به قدرت در اینجا به معنی «قابلیت و توانایی» داشتن است. از طرفی؛ شاید افـراد را بـه سوی رقابت سوق دهد، اما فراموش نکنید؛ این نیاز محدود بـه پیروزی و برنده شدن و برتری بر دیگران نیست.

۴. آزادی و خودمختاری

نیاز به آزادی به معنی نیاز به استقلال و خودمختاری است:
امکان و توانایی انتخاب کردن، آفریدن، کشف کردن و بیان آزادانه، داشتن حریم خصوصی، جابه‌جا شدن و حرکت کردن در محیط زندگی و احساس عدم محدودیت و اجبار در تعیین انتخاب‌ها و اراده آزاد.

۵. تفریح

آخرین نیاز انسان ولی نه کم اهمیت‌ترین آنها نیاز به تفریح است.

success in marriage

اصل کنترل درونی

براساس تئوری انتخاب تنها کسی که می‌توانم کنترلش کنم خودم هستم اگر رابطه موفقی ندارم باید خودم راه حلی برای آن پیدا کنم و باعث بهبودی رابطه‌ام شود نه اینکه سعی کنم دیگران را تغییر دهم. (تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی برمی‌داریم همسرمان نیز تغییر می‌کند)

اصل کنترل بیرونی این است که اگر احساس ناخشنودی می‌کنم خود من مسئول این احساس نیستم، بلکه اتفاقات خارج از کنترل من آن را برایم ایجاد کرده است و مقصر هستند.

یا من تقصیری ندارم و همسرم عامل تمام این ناخشنودی‌ها است و من وظیفه خود می‌دانم که برای تغییر و اصلاح رفتارهای او هرکاری می توانم انجام دهم حتی اگر به او آسیب بزنم.

تا این قسمت درباره نیازها و اصل کنترل درونی صحبت کردیم. برای داشتن ازدواج موفق و پایدار باید هر دو طرف به نیازهایشان برسند و مهمتر از هر چیزی به نیازهای هم احترام بگذارند و دیدگاه‌شان براساس اصل کنترل درونی باشد.

آن‌ها باید در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها به جای تغییر دادن دیگران، نقش خودشان را در مشکل بیابند و با توجه به آن أوضاع را بهبود دهند.

از ویژگی‌های دیگر ازدواج پایدار و موفق، استفاده از رفتارهای پیونددهنده و حذف کردن رفتارهای مخرب است.

رفتارهای پیوند دهنده چیست؟

۱. گوش کردن

۲. حمایت کردن

۳. تشویق کردن

۴. احترام گذاشتن

۵. اعتماد کردن

۶. پذیرفتن فرد همان گونه که هست

۷.گفتگو و مذاکره همیشگی بر سر اختلافات

رفتارهای مخرب چیست؟

۱. انتقاد کردن

۲. سرزنش کردن

۳. شکایت کردن

۴. غرغرکرذن

۵. تهدید کردن

۶. تنبیه کردن

۷.باج دادن برای کنترل کردن دیگری

ویژگی و معیارهای ازدواج موفق چیست؟

  • باور به اینکه تنها کسی که می‌توانیم کنترل کنیم خودمان هستیم
  • شناخت و آگاهی از نیازهای اساسی
  • پذیرفتن طرف مقابل همان گونه که هست
  • حامی بودن
  • همدل بودن
  • شنونده بودن
  • اعتماد داشتن
  • متعهد بودن
  • سرمایه گذاری کردن عاطفی، زمانی و ابزاری برای طرف مقابل
  • ابراز علاقه کردن
  • قدردانی کردن از طرف مقابل
  • کمک به رشد و پیشرفت یکدیگر

successful marriage image

اهمیت مشاوره قبل از ازدواج چیست؟

ازدواج فقط یک انتخاب نیست بلکه اعلام آمادگی است برای ورود به مرحله جدیدی از زندگی، مرحله‌ای که نیازمند آگاهی و مهارت است.

شاید بتوان گفت ازدواج بزرگ‌ترین تصمیمی است که فرد برای زندگی‌اش می‌گیرد پس نیازمند شناخت و آگاهی از مفهوم ازدواج و طرف مقابل است.

در مشاوره پیش از ازدواج از نیمرخ‌های ژنتیکی (شدت نیازهای اساسی) خودتان و طرف مقابل آگاه می‌شوید. در این زمان درباره تصاویر دنیای مطلوب طرفین، اهداف ازدواج و باورهای هر دو طرف درباره آن و زندگی مشترک بررسی می‌شود، به همین دلیل مشاوره پیش از ازدواج کمک زیادی به شما در شناخت کامل‌تر طرف مقابل و همچنین شناخت کامل خودتان در مورد ازدواج خواهد کرد و می‌توانید با آگاهی که بدست آوردید بهترین تصمیم را برای زندگی خود بگیرید و همچنین اگر تصمیم به ازدواج گرفتید طی جلساتی مهارت‌های لازم برای زندگی زناشویی را آموزش میبینید.

سن مناسب برای ازدواج چه زمانی است؟

از نظر روانشناسی؛ از آنجایی که افراد با هم متفاوت‌اند پس سن ازدواج در آن‌ها نیز متفاوت است. برای مثال؛ شاید شخصی در ۲۶ سالگی آماده ازدواج باشد و شخص دیگری در ۳۵ سالگی.

همان طور که قبل‌تر گفتیم ازدواج نیازمند رشد، آگاهی و مهارت است، به این معنی که برای ازدواج لازم است فرد به بلوغ ازدواج برسد.

بلوغ ازدواج بخش‌های مختلفی دارد:

۱. بلوغ فکری

بلوغ فکری یعنی شخص استقلال فکری داشته باشد و به تنهایی بتواند تصمیم بگیرد. او باید بتواند مسئولیت رفتارها و کارهایش را بپذیرد.

۲. بلوغ عاطفی

به این معنی که فرد هیجانات و احساساتش را بشناسد و توانایی مدیریت آنها را نیز داشته باشد و به درستی آن را ابراز کند.

۳. بلوغ اقتصادی

بلوغ اقتصادی به این معنی است که فرد باید مدیریت مالی داشته باشد و وابسته به کسی نباشد. منظور از بلوغ اقتصادی این نیست که فرد ثروت یا اندوخته قابل توجهی داشته باشد بلکه منظور این است روی پای خود بایستد و نیازها و درآمد خود را به درستی تشخیص داده و برای رشد برنامه داشته باشد.

۴. بلوغ جنسی

بلوغ جنسی به معنی تجربه تغییرات فیزیولوژیک است که بعد از فعال شدن غدد و ترشح هورمون‌های جنسی و تغییر رفتار متناسب با نقش جنسی آشکار می‌شود، فرد در این مرحله آگاهی و آمادگی لذت بردن از رفتار سالم و طبیعی جنسی را دارد.

 

مسئولیت‌های مهم مرد و زن بعد از ازدواج چیست؟

وقتی صحبت از مسئولیت می‌کنیم به این معنی است که فرد یک تعهد درونی نسبت به وظایف خود داشته باشد و پیامد رفتار و انتخاب‌هایش را بپذیرد.

اولین مسئولیت تعهد و اعتماد است.

پیش‌تر گفتیم ازدواج به معنی شریک بودن در تمام مراحل زندگی است. وقتی صحبت از مسئولیت در ازدواج می‌کنیم یعنی هردو نفر نسبت به تصمیماتی که در زندگی مشترک می‌گیرند مسئولیت‌پذیر باشند.

برای مثال زن و شوهر تصمیم میگیرند که صاحب فرزند شوند پس هر دو باید به صورت شریکی در فرآیند پرورش و تربیت فرزندشان تلاش کنند و این نقش را به دوش یک طرف نگذارند.

برای مثال:

مسئولیت جسمی

چقدر به سلامت جسم طرف مقابلم اهمیت میدهم؟

اگر بیماری دارم که باعث آسیب جسمی به طرف مقابلم می‌شود باید با او در دوران آشنایی درمیان بگذارم؟ البته ما هرنوع بیماری که داشته باشیم چه مسری باشد یا نباشد در دوران آشنایی باید به طرف مقابل بگوییم که چگونه گفتن این مسائل به طرف مقابل در مشاوره پیش از ازدواج به افراد گفته می‌شود.

اگر بعد از ازدواج متوجه بیماری خاصی شدم باید تمام تلاش را بکنم که به طرف مقابلم آسیب نرسد؟ یا اگر شریک من دچار بیماری شده است برای بدست آوردن سلامتی دوباره‌اش با او در فرآیند درمان همراه باشم؟ توجه داشته باشید در تمامی سوالات بالا باید صداقت کامل داشته باشید.

مسئولیت مراقبت

به این معنی که چقدر حاضرم به نیازها و خواسته‌های طرف مقابل توجه کنم.

مسئولیت عاطفی

به این معنی که چقدر افکار و احساساتم را با شریک زندگی خود به اشتراک می‌گذارم و چقدر از لحاظ عاطفی در شرایط گوناگون حامی او هستم؟

پذیرش

به این معنی که طرف مقابلم را همانطور که هست بپذیرم و سعی در تغییر یا کنترل او نداشته باشم.

 

نویسنده: مهسا موسوی حاجی

 

پزشک خوب، سامانه آنلاین رزرو اینترنتی نوبت از روانشناسان، پزشکان و سایر تخصص های حوزه سلامت است که به شما کمک می‌کند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.