حتما شما هم با افرادی مواجه شده اید، که اعتقاد دارند یا هیچ کاری نباید انجام شود و یا باید در بی نقص ترین حالت ممکن و بدون هیچ ایرادی به سرانجام برسد. مانند کسی که معتقد است، مرتب کردن فقط یک بخش از خانه کافی نیست و همه جای خانه باید تمیز شود، در نتیجه تا زمان تمیزی کامل خانه، همه چیز بهم ریخته خواهد بود. این تفکر صفر و صدی، یکی از انواع خطاهای شناختی به نام تفکر همه یا هیچ است. افراد درگیر با خطای شناختی یا سوگیری های شناختی (Cognitive Distortions)، اتفاقات روزمره زندگی خود را بر مبنای تحریف های شناختی تفسیر می کنند. خطاهای شناختی بک، رایج ترین نوع سوگیری های شناختی هستند. برای آشنایی بیشتر با انواع خطاهای شناختی، علت های شکل گیری و راه درمان آن ها، این مطلب را مطالعه کنید.

خطای شناختی چیست؟

خطاهای شناختی، یا سوگیری شناختی، اشاره به افکار تحریف شده و الگو های فکری و شناختی غلط و اغراق آمیز در فرد دارد که با واقعیت منطبق نیست و باعث بروز مشکلاتی در طول زندگی و شرایط مختلف، می شود. سوگیری های شناختی نوعی از الگو های فکری معیوب هستند که متخصصان طی سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰، آن ها را توصیف کرده اند. خطاهای شناختی در روانشناسی، تحریف ‌های شناختی و فکری افراد هستند که آن ها را نسبت به رویداد ها و اتفاقات پیش آمده دچار افکار منفی می کنند. تحریف های شناختی الگوهای فکری غیرمنطقی هستند که با تفکر و احساسات منفی اغراق آمیز مشخص می شوند. این شرایط می تواند زمینه را برای ابتلا به برخی اختلالات روانی، مانند اختلال افسردگی، اختلال وسواس فکری و عملی و اختلالات اضطرابی، فراهم کند.

خطاهای شناختی در تصمیم گیری نیز موثر بوده و افراد را هنگام تصمیم گیری دچار اشتباه می کنند. تحقیق انجام شده در سال ۲۰۱۷ نشان می دهد، که افراد ممکن است هنگام مقابله با رویدادهای نامطلوب زندگی، درگیر تحریف های شناختی شوند. طبق پژوهش دیگر، اختلال افسردگی یکی از اختلالاتی است که تحت تاثیر خطاهای شناختی است. همچنین به هر میزان که رویداد های نامطلوب و استرس آمیز زندگی بیشتر باشد، احتمال ایجاد یک یا چند نوع خطای شناختی در الگوی فکری فرد، بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر، تجربه استرس می تواند باعث شود که افراد برای افزایش سازگاری خود با شرایط زندگی، به شکل نا خودآگاه از خطای شناختی استفاده کنند.

خطاهای شناختی یا سوگیری شناختی

لیست خطاهای شناختی با مثال

برای آشنایی بیشتر با رایج ترین خطاهای شناختی که به عنوان خطاهای شناختی بک نیز شناخته می شوند، می توانید به لیست زیر نگاهی بیاندازید. خطاهای شناختی ذکر شده در جدول زیر، انواعی از رایج ترین خطاهای شناختی هستند، که عبارت اند از:

فهرست خطاهای شناختی ۱۷ گانه

    ذهن خوانی

فاجعه سازی
   مقایسه ناعادلانه

باید ها

     همه یا هیچ / تفکر قطبی

شخصی سازی
        تعمیم افراطی

برچسب زدن

    استنباط دلبخواهی

فیلتر ذهنی
  استدلال احساسی

بزرگنمایی و کوچکنمایی

   نتیجه گیری شتابزده

حق به جانبی
 خطای هاله ای

سرزنشگری

نادیده گرفتن جنبه های مثبت

آشنایی با انواع خطاهای شناختی، به شناسایی افکار منفی و درک بهتر افراد دارای این نوع سوگیری های شناختی، کمک می کند. انواع خطای شناختی به همراه مثالی برای درک بهتر آن ها عبارت اند از:

۱.  خطای شناختی ذهن خوانی

خطای شناختی ذهن خوانی (Mindreading)، یا خطای شناختی پیشگویی، نوعی از انواع خطاهای شناختی است که باعث می شود افراد، بدون داشتن هیچ شواهد منطقی از افکار دیگران، در مورد فکری که آن ها در مورد او می کنند فکر کند. خطای شناختی ذهن خوانی، باعث ایجاد سو تفاهم و مشکلات در روابط میان فردی می شود.

مثال: فردی که بدون شنیدن نظر شریک زندگی اش به صورت کلامی در مورد یک موضوع، ذهن خوانی کرده و به اینکه همسرش در مورد آن موضوع چه فکر و نظری دارد، پیشداوری می کند.

۲. خطای شناختی فاجعه سازی

خطای شناختی فاجعه سازی (Catastrophizing)، یا خطای شناختی درشت نمایی، یکی از انواع خطاهای شناختی مهم و تاثیر گذار بوده و باعث می شود تا فرد یک موضوع کوچک و جزئی را بزرگ و غیر قابل تحمل، جلوه دهد. به عبارتی دیگر “از کاه، کوه بسازد”. افراد با خطای شناختی فاجعه سازی، از عبارت “چه می شد اگر…”، به شکلی افراطی در گفتگو با خود استفاده می کنند.

مثال: فردی که یک روز دیر به محل کار خود رسیده و تا مدت ها به این فکر می کند که اگر به دلیل دیر رسیدن، دیگران فکر کنند او آدم بی نظمی است و از محل کار اخراج شود چه کاری از دستش بر خواهد آمد؟ یا به دلیل کسب نمره خیلی کم در یک درس، فکر می کند دیگر امکان درس خواندن، نخواهد داشت.

خطای شناختی فاجعه سازی

۳. خطای شناختی همه یا هیچ یا تفکر قطبی

خطای شناختی همه یا هیچ (All or Nothing Thinking) یا خطای شناختی قطبی شده، یا به عبارتی دیگر، خطای شناختی صفر و صد، یکی از انواع خطا های شناختی است و باعث می شود تا افراد رخداد های زندگی خود و جهان اطراف را به شکل سیاه و سفید، در نظر بگیرند. در خطای شناختی همه یا هیچ، یک موضوع یا کاملا خوب یا کاملا منفی و بد خواهد بود.

مثال: دانش آموزی که تا زمان کسب نمره پایین، فکر می کرده بهترین دانش آموز است و از پس تمام مباحث درسی، برخواهد آمد. اما پس از کسب یک نمره بسیار پایین، در مورد دانش آموز ممتاز بودن، شک کرده و فکر می کند که فرد موفقی در آینده نخواهد بود.

خطاهای شناختی 17 گانه، خطای شناختی همه یا هیچ

۴. خطای شناختی شخصی سازی

افراد با خطای شناختی شخصی سازی (Personalizing)، همه چیز را به خود نسبت داده و خودشان را سرزنش می کنند. این افراد حتی زمانی که مخاطب یک حرف یا یک اتفاق نیستند، فکر می کنند که هدف و مقصود آن حرف، آن ها هستند و به خود می گیرند.

مثال: زمانی که در یک مهمانی، از بی نظمی و شلخته بودن، صحبت می شود. یک فرد دیگر که دارای خطای شناختی شخصی سازی است، آن حرف را به خود گرفته و خودش را سرزنش می کند.

۵. خطای شناختی تعمیم افراطی

خطای شناختی تعمیم افراطی (Overgeneralization)، که یکی از انواع خطا های شناختی است. موجب این می شود که فرد، چیزی را بیش از حد تعمیم داده و یک رویداد منفی یا ناخوشایند را به اکثر زمینه های زندگی خود نسبت می دهد. افراد با خطای شناختی تعمیم مبالغه آمیز، از عبارت هایی مانند “همیشه”، “هرگز”، “همه چیز” و ” هیچوقت” به شکلی اغراق آمیز و افراطی، استفاده می کنند.

مثال: پیشنهاد یک کارمند، به منظور تغییر در یک بخش یا روند کاری، مورد پذیرش قرار نمی گیرد. در این وضعیت، فرد با خود می گوید: “من هیچ وقت به درستی منظور خود را نرسانده ام یا من همیشه نادیده گرفته می شوم”، دچار خطای شناختی تعمیم افراطی، شده است.

خواندن این مطلب توصیه می شود: چگونه یک روانشناس خوب پیدا کنیم؟ نحوه تشخیص روانشناس خوب

۶. خطای شناختی فیلتر ذهنی

خطای شناختی فیلتر ذهنی (filtering)، که از خطاهای شناختی در افسردگی است، اشاره به تفکر تحریف شده ای دارد که در آن فرد، جوانب مثبت و کارآمد یک اتفاق را نادیده گرفته و بر جوانب منفی و ناخوشایند یک موضوع، تمرکز می کند. حتی زمانی که جنبه های مثبت یک موقعیت بیشتر باشند، باز هم فرد بر جنبه های منفی، تمرکز بیشتری خواهد کرد.

مثال: فرد طی جلسه ارزیابی عملکرد خود در شرکت، چند بار توسط رئیس خود به عنوان فردی سخت کوش، مورد تحسین قرار گرفته است. اما در انتهای جلسه پیشنهاداتی برای بهبود و افزایش عملکرد به او داده می شود. در خطای شناختی فیلتر منفی، فرد جلسه ارزیابی خود را منفی و بد توصیف می کند و بدون توجه به تحسین های مدیر، روزش را بسیار فاجعه بار می داند.

مطلب مفید: بهترین روانشناس تهران کیست؟ معرفی بهترین روانشناسان تهران

۷. خطای شناختی برچسب زدن

یکی از انواع سوگیری های شناختی، خطای شناختی برچسب زدن (labeling) یا خطای کلی گویی است، که در آن افراد بدون در نظر گرفتن تمام جوانب شخصیتی فرد دیگر، او را مورد قضاوت قرار می دهند. خطای شناختی برچسب زدن، باعث قضاوت و پیشداوری نادرست می شود. خطای شناختی برچسب زنی، باعث می شود که فرد، دیگران را بر اساس فقط یک اتفاق یا برداشت از آن ها، غالبا به شکلی منفی و افراطی ارزیابی کند.

مثال: فردی که فقط یکبار، در یک مهمانی با فردی دیگر روبرو شده و به دلیل آرایش بیش از حد او، درباره شخصیت کلی او نظرات منفی داده یا فردی که به دلیل عدم ارسال به موقع کار خود، برچسب “اهمال کار” به او زده می شود.

مطلب خواندنی: روانشناس می تواند با مراجع دوست باشد؟ اگر عاشق روانشناسم شدم چه کنم؟

۸. خطای شناختی مقایسه ناعادلانه

یکی از انواع خطاهای شناختی، عبارت است از خطای شناختی مقایسه ناعادلانه (Unfair comparison)، که به معنای مقایسه کردن شرایط خود با فرد دیگری است که در اکثر زمینه ها تفاوت های قابل توجهی داشته و مقایسه را بی معنا می کند. خطای شناختی مقایسه ناعادلانه، که از خطا های شناختی در افسردگی است؛ فرد را درگیر نشخوار فکری و تحمل استرس زیاد می کند.

مثال: فردی که با امکانات کم و ناچیز، خود را برای مسابقات ورزشی آماده کرده و خود را با شخصی دیگر، که بیشترین تجهیزات و امکانات را بر عهده داشته مقایسه می کند. این کار انگیزه فرد را به شدت پایین می آورد.

۹. خطای شناختی استنباط دلبخواهی

خطای شناختی استنباط دلبخواهی (Arbitrary inference)، یکی از انواع خطاهای شناختی است، که طبق آن افراد آن طور که دلشان می خواهد در مورد اتفاقات و رویداد ها برداشت می کنند. در تحریف شناختی از نوع خطای شناختی جداسازی گزینشی، فرد واقعیت و جنبه های متفاوت اتفاقات را نادیده می گیرد.

مثال: فردی که هنگام روبرو شدن با یک مشکل مانند نمرات ضعیف فرزندش، جوانب دیگر و تاثیر مواردی مانند ناتوانی هوشی، مشکلات روانی، کاهش انگیزه و دعواهای خانوادگی را نادیده گرفته و نمرات ضعیف را فقط به بازی های کامپیوتری نسبت می دهد.

برای خواندن این مطلب کلیک کنید: به روانشناس چه بگوییم؟ در اولین جلسه مشاوره چه بگوییم

۱۰. خطای شناختی بایدها

فردی با خطای شناختی باید ها (Shoulds)، در زندگی روزمره خود، چهارچوب های خشک و انعطاف ناپذیری دارد که کار را برای خود فرد و اطرافیانش، سخت می کند. عبارات بکار رفته توسط فرد که با واژه “باید”، همراه می شوند، باعث شکل گیری قوانین ذهنی سفت و سخت و غیر قابل تغییر در تفکر او می شوند.

مثال: فردی که فکر می کند، همه مردم فارغ از شرایط خاص، دوری و نزدیکی و هر اتفاق دیگری، باید همیشه سر وقت به قرار ها برسند دارای خطای شناختی باید ها است. این سوگیری شناختی، باعث می شود تا فرد از دیگران به دلیل تاخیر عصبانی شده و دیگران نیز، او را فردی فاقد قدرت درک، در نظر بگیرند. یا فردی که با عبارت “تو باید بهترین باشی”، استرس زیادی را به خود تحمیل می کند.

لیست خطاهای شناختی

۱۱. خطای شناختی استدلال احساسی

خطای شناختی استدلال احساسی (Emotional reasoning)، یکی از انواع خطا های شناختی است که باعث تکیه کردن بیش از حد افراد بر احساسات خود می شود. خطای شناختی استدلال عاطفی، موجب می شود تا افراد، همه چیز را منطبق بر احساسات خود دانسته و به واقعیت، توجه کمتری می کنند.

مثال: باور قاطعانه فرد، در مورد این موضوع که امروز، اتفاق بدی خواهد افتاد، چرا که احساس اضطراب دارد و اضطراب، ناشی از وقوع رویدادی ناخوشایند است، نشان از خطای شناختی استدلال احساسی می دهد.

۱۲. خطای شناختی نادیده گرفتن جنبه های مثبت

خطای شناختی نادیده گرفتن جنبه های مثبت (Discounting the positive)، که یک نوع از تحریف های شناختی و شبیه به خطای شناختی فیلتر ذهنی است، با این تفاوت که فرد در این حالت، جنبه های مثبت را نادیده نمی گیرد، بلکه آن ها را به عنوان اموری بی اهمیت در نظر می گیرد که ارزش چندانی ندارند.

مثال: فردی که تعریف دیگران را منطبق بر واقعبت ندانسته و فکر می کند، این دیگران هستند که به او لطف دارند و او آنقدر ها هم شایسته تحسین نیست، درگیر خطای شناختی نادیده گرفتن جنبه های مثبت است.

۱۳. خطای شناختی نتیجه گیری شتابزده

افراد با خطای شناختی از نوع نتیجه گیری شتابزده (jumping to conclusions)، بدون توجه به جزئیات مهم و در نظر گرفتن تمام جوانب، در مورد یک موضوع به سرعت نتیجه گیری می کنند. خطای شناختی نتیجه گیری شتابزده، باعث می شود تا اغلب موقعیت ها و اتفاقات، به شکل منفی ارزیابی شوند.

مثال: وقتی همسر فرد، دیر به خانه می آید، شریک زندگی او بدون پرسیدن دلیل این تاخیر و توضیح نگرانی او و به دلیل خطای شناختی نتیجه گیری شتابزده، عصبانیت خود را بروز داده و افکار منفی اش را بیان می کند که ممکن است واقعیت نداشته باشند.

۱۴. خطای شناختی هاله ای

خطای شناختی هاله ای (hallo effect) یا اثر هاله ای، یکی از انواع خطا های شناختی است که باعث می شود تا افراد با در نظر گرفتن یک بخش از شخصیت فرد یا یک اتفاق در مورد کلیت آن فرد یا اتفاق، نظر مثبتی داشته باشند.

مثال: افرادی که به دلیل جذاب بودن و خوشتیپ بودن یک فرد، او را منظم، با ادب و مهربان در نظر می گیرند، در حالی که ممکن است در واقعیت، متفاوت باشد. این افراد درگیر خطای شناختی هاله ای شده اند.

۱۵. خطای شناختی بزرگنمایی و کوچکنمایی

یکی از انواع خطاهای شناختی، خطای شناختی بزرگنمایی و کوچکنمایی (maximize and minimize)، است. این سوگیری شناختی، شامل بزرگ نمایی مشکلات و رویداد های منفی و کوچک نمایی رویداد های مثبت و خوشایند است. فرد با خطای شناختی بزرگنمایی و کوچکنمایی، اتفاقات مثبت را نادیده گرفته و آن ها را کوچک می شمارد، در مقابل رویداد های منفی را بیش از حد بزرگ و چالش برانگیز می داند.

مثال: خطای شناختی بزرگنمایی و کوچکنمایی، مانند فردی است که موفقیت در آزمون ورودی به دانشگاه مورد علاقه اش را نادیده گرفته، اما نمره بسیار پایین خود در یکی از درس ها را بزرگنمایی کرده و چالش برانگیز می داند.

مطالعه بیشتر: نشخوار فکری چیست؟ علائم، علل، جلوگیری و درمان

۱۶. خطای شناختی حق به جانبی

خطای شناختی حق به جانبی (Fairness Fallacy)، باعث می شود تا این تفکر غلط در ذهنیت افراد شکل بگیرد که در اغلب موقعیت ها، فکر، دیدگاه، نظر و خواسته آن ها اهمیت داشته و عادلانه است. این افراد خود و شیوه تفکرشان را معیاری برای انصاف و عدالت در نظر می گیرند و نظرات دیگران را عادلانه نمی دانند.

مثال: مردی با خطای شناختی حق به جانبی، به دلیل کار کردن بیرون از خانه، به شکلی حق به جانب، انتظار این را دارد که همسرش هر روز پاهای او را ماساژ دهد. این فرد فکر می کند حق با او است چرا که کار بیرون از خانه، سخت تر از کار در خانه است.

۱۷. خطای شناختی سرزنشگری

یکی از انواع خطا های شناختی، خطای شناختی سرزنشگری (blaming) است، به این معنا که فرد، دیگران را در قبال احساسات و مسائل خود مسئول می داند. خطای شناختی سرزنشگری باعث می شود تا فرد مسئولیت احساسات، اعمال و رفتار هایش را بر عهده نگرفته و دیگران را مقصر دانسته و مورد سرزنش قرار دهد.

مثال: شریک زندگی فرد در مورد لباس جدید او نظری نه چندان مثبت می دهد. این نظر که برخلاف میل فرد است باعث شکل گیری احساسی منفی در او شده و شریک زندگی اش را مقصر این احساس منفی در طول روز دانسته و او را سرزنش می کند.

مطلب خواندنی: اصل رازداری و محرمانگی اطلاعات در جلسات مشاوره

انواع خطاهای شناختی

ویژگی های خطاهای شناختی

خطاهای شناختی و افکار تحریف شده، دارای ویژگی هایی هستند که می تواند در روند شناسایی و درک بهتر آن ها کمک کننده باشد. ویژگی های خطای شناختی، عبارت اند از:

  1. الگوهای فکری یا باور های اغراق آمیز و تحریف شده
  2. افکار افراطی و نادرست در مورد یک یا چند موضوع
  3. بروز افکار به شکل باور ها و احساسات منفی
  4. انعطاف ناپذیری افکار و خطاهای شناختی
  5. قابل شناسایی در افکار افراد افسرده و مضطرب

برای درمان خطاهای شناختی خود از بهترین روانشناس تهران کمک بگیرید

علت خطاهای شناختی

خطا های شناختی بخشی از یک سیستم پیچیده تشکیل شده از افکار، رفتارها و احساسات هستند، که ریشه کاملا مشخص و یکسانی ندارند. پژوهش ها نشان نداده است که دلیل ایجاد خطا های شناختی، لزوما ابتلای افراد به اختلالاتی مانند افسردگی و اضطرابی است. اما مبتلا بودن فرد به این اختلالات روانی، می تواند عاملی برای گسترش تحریف های شناختی باشد. در واقع یک رابطه دوسویه میان مشکلات مربوط به سلامت روان و خطا های شناختی، وجود دارد. دلایل متعددی مانند عوامل فرهنگی، محیطی و اجتماعی وجود دارند که می توانند بر الگوهای فکری اثر گذاشته و باعث شکل گیری خطاهای شناختی شوند. از علت های شکل گیری خطا های شناختی، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • عوامل فرهنگی
  • عوامل محیطی
  • عوامل اجتماعی

عوامل فرهنگی و خطای شناختی

عوامل فرهنگی، می تواند در ایجاد خطای شناختی اثر گذار باشد. زبان، دین و مذهب، آداب و رسوم و ارزش های اخلاقی، همگی به دو صورت مثبت و منفی بر رفتار افراد تأثیر گذاشته و به نسل های بعدی منتقل می شوند. به طور مثال یک ضرب المثل، مانند (هر چی سنگه مال پای لنگه)، می تواند باعث شکل گیری یک خطای شناختی منفی مانند تعمیم افراطی یا فاجعه سازی شود.

خطاهای شناختی و عوامل محیطی

وضعیت مالی، سطح تحصیلات و شرایط کلی زندگی می تواند بر احساس امنیت، انعطاف پذیری و نگرش افراد تأثیر گذاشته و موجب درگیر شدن افراد با خطاهای شناختی شود. به طور مثال رفاه مالی پایین، می تواند نگاه افراد نسبت به دنیا را منفی کرده و در ایجاد خطای شناختی شخصی سازی و نسبت دادن تمام نکات منفی به خود، اثر گذار باشد.

عوامل اجتماعی و خطاهای شناختی

نگاه منفی همسالان و اطرافیان می تواند باعث شکل گیری خطای شناختی شود. همچنین، رسانه ها بر عقاید، باورها، طرز تفکر و نحوه درک افراد از خود را تحت تأثیر قرار می دهند. یکی از انواع خطا های شناختی که می تواند در  نتیجه عوامل منفی در فرد شکل بگیرد، خطای شناختی ذهن خوانی است.

لیست خطاهای شناختی

پیامدهای خطاهای شناختی

خطا های شناختی به دلیل تاثیر بر نحوه فکر کردن افراد، تاثیر بسیار زیادی بر شیوه های احساس، عمل و رفتار خواهند داشت. از آن جا که خطاهای شناختی باعث ایجاد تحریف واقعیت و بروز سوگیری می شوند، پیامد های منفی نیز به همراه خواهند داشت. پیامد های منفی خطاهای شناختی، عبارت اند از:

  • اعتیاد و مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار
  • ایجاد احساس اضطراب، ترس و وحشت
  • افزایش استرس و پایین آمدن توانایی رویارویی با عوامل استرس زا
  • تقویت افکار ناشی از اختلال شخصیت مرزی (BPD)
  • افزایش احتمال ابتلا به اختلال افسردگی
  • درگیر شدن با افکار و اعمال وسواس گونه
  • احساس ناامیدی و بی انگیزگی
  • افزایش افکار خودکشی و بالا رفتن احتمال اقدام به خود کشی
  • پایین آمدن عزت نفس
  • خودکارآمدی ضعیف و نادیده گرفتن توانایی های خود
  • درگیر شدن با نشخوار فکری

خطاهای شناختی ازدواج

خطاها و سوگیری های شناختی افراد می تواند در ازدواج و زندگی زناشویی، مشکلاتی را ایجاد کند. چرا که وجود خطاهای شناختی باعث بروز افکار و رفتار هایی می شود که معمولا منفی بوده و شریک عاطفی را اذیت می کند. لیست خطاهای شناختی رایج در ازدواج، عبارت است از:

  • خطای تفکر همه یا هیچ
  • خطای تعمیم افراطی
  • خطای استنباط دلبخواهی
  • خطای باید ها
  • خطای نتیجه گیری شتابزده
  • خطای بزرگنمایی و کوچکنمایی
  • خطای مقایسه ناعادلانه

خطاهای شناختی در مدیریت

از مهمترین حوزه هایی که تحت تاثیر خطاهای شناختی هستند، مدیریت است. خطای شناختی در مدیریت، باعث می شود تا نگاه افراد به محیط اطراف دچار تحریف شده و ارزیابی را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از خطاهای شناختی مهم در مدیریت، خطای برنامه ریزی است. خطای شناختی برنامه ریزی باعث می شود افراد هنگام ارزیابی زمان و نحوه انجام یک کار دچار خطا شده و تفسیر نادرستی از واقعیت داشته باشند.

برای مطالعه بیشتر: هجوم افکار یا وسواس فکری چیست و برای رهایی از آن چه باید کرد؟

درمان خطاهای شناختی

درمان خطاهای شناختی

بهترین گزینه برای درمان خطاهای شناختی، مراجعه به روانشناس خوب و استفاده از رواندرمانی است. روانشناس می تواند ریشه مشکل و علت شکل گیری خطای شناختی را بررسی کرده و در جهت درمان آن اقدام کند. با انجام راهکار های درمانی، می توان در جهت مقابله با خطاهای شناختی و درمان آن، گام برداشت. راهکار هایی که می توانند در درمان و مقابله با خطاهای شناختی، موثر باشند، عبارت اند از:

  • استفاده از جلسات رواندرمانی شناختی رفتاری
  • مراجعه به رواندرمانگر با رویکرد روان تحلیلی
  • تهیه لیست خطاهای شناختی و دفعات فکر کردن به آن ها در طول روز
  • فکر کردن در مورد افکار و به چالش کشیدن افکار غیر منطقی
  • فکر کردن به این موضوع که هیچ چیز مطلق نیست و امکان خطا وجود دارد
  • جایگزینی عبارت ها و جملاتی مانند “همیشه” و “هیچ چیز” با عبارت هایی مثل “گاهی اوقات”
  • جلوگیری از برچسب زدن هایی مانند “تنبل” یا “زودرنج” به خود یا دیگران
  • تلاش برای پیدا کردن جنبه های مثبت و مناسب یک رویداد
  • یافتن شواهدی برای به چالش کشیدن افکار منفی و ناکارآمد
  • تنظیم شرایط فکری منفی با پیدا کردن عبارت های مثبت جایگزین و شواهد عینی منطبق بر واقعیت
  • عدم تصمیم گیری و بها دادن هنگام ناراحتی و عصبانیت
  • اجتناب از فکر کردن به شیوه خشک و انعطاف ناپذیر

رواندرمانی شناختی رفتاری

 یکی از درمان های مفید برای خطاهای شناختی، درمان شناختی رفتاری (cbt) است. این رویکرد با بررسی افکار و باور های ناسالم و غیر منطقی و به چالش کشیدن خطاهای شناختی، می تواند باعث درمان تحریف های شناختی افراد شود. تکنیک های درمان شناختی رفتاری، به دنبال از بین بردن رفتار ناسالم و جایگزینی افکار و رفتار آسیب زا از طریق تکنیک های رفتاری و شناختی هستند.

رواندرمانی تحلیلی

 برای درمان خطاهای شناختی، به شکل عمیق و ریشه ای تر، می توان از رواندرمانی تحلیلی یا روانکاوی، استفاده کرد. در طی جلسات روان تحلیلی، دلیل شکل گرفتن خطاهای شناختی و رفتار های ناشی از آن ها بررسی می شود. با تداعی آزاد سعی می شود تا آن بخش از احساسات و افکار سرکوب شده که در تعیین باور های فرد تاثیر داشته اند، مشخص شده و چگونگی ارتباطات اولیه مهم و اثر گذار، از طریق انتقال و انتقال متقابل کشف شوند. رواندرمانی تحلیلی با تکنیک های خاص خود، فرد را نسبت به انگیزه رفتار های خود و علت داشتن چنین تفکراتی آگاه کرده و آن را درمان می کند.


منابع: psychcentral, healthline, verywellmind, positivepsychology, psychologytools, verywellhealth, psychologytoday

پزشک خوب، سامانه رزرو “آنلاین” روانشناس و روانپزشک و سایر حوزه های پزشکی و سلامت، به شما کمک می کند بهترین متخصصان را در محدوده زندگی خود در سراسر کشور، انتخاب نموده و وقت خود را بصورت آنلاین رزرو کنید.